برده از راه، فریبنده نگاه که ترا؟
راه خلقی زده ای، تا زده راه که ترا؟
ای به هر چشم زدن ساخته صد خانه، سیاه
کرده بر هم زده، مژگان سیاه که ترا؟
زلف را سلسله جنبان بلا می کردی
تا درین سلسله انداخته آه که ترا؟
از حیا هیچ نمی آمدی از خانه برون
کرده بی تاب، هوای سر راه که ترا؟
همچو میلی شده حال تو بدین گونه سیاه
که به خاطر گذرد خال سیاه که ترا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به زیبایی به توصیف جذابیت و فریبندگی معشوق پرداخته است. شاعر از تأثیر نگاه معشوق بر دیگران و درد و بلایی که وجود او ایجاد کرده سخن گفته است. او اشاره میکند که معشوق با زلف و مژگانش، دلها را آشفته کرده و خود نیز از حیا دور شده و بدون نگرانی در خیابانها میگردد. دلیلی ندارد که به خاطر محبوبش دچار غم و اندوه شود، چرا که زیبایی و سیاهی او در دل شاعر حک شده است. در نهایت، شاعر با اشاره به اشکالی شدن حال خود، به عشق و زیبایی معشوق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چشم فریبندهای بر راه توست. آیا از کجا میروی؟ تو راهی انتخاب کردهای که مردم را با خود به سمت خود میآوری.
هوش مصنوعی: ای کسی که در هر لحظه میتوانی صدها دنیای جدید بسازی و با چشمانت دنیا را سیاه میکنی، آیا تو برای من چه کردهای؟
هوش مصنوعی: موهای تو مانند زنجیری از مصیبت در میچرخید و با تکان دادن آن، درد و غم بر دل من میافکنی. حالا در این زنجیر، آه که تو چه کسی هستی!
هوش مصنوعی: تو هیچ وقت از حیا خارج نمیشدی و قدم از خانه بیرون نمیگذاشتی، در حالی که بیتابی مرا در سر راهم میکشاند.
هوش مصنوعی: حالت به گونهای شده که مثل یک تمایل سیاه است و این وضعیت به قدری بد است که حتی فکر کردن به آن خال سیاهی که تو هستی، دشوار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.