گنجور

 
میلی

چو یار از من رمید، آرام جان من که خواهد شد؟

چو او نامهربان شد، مهربان من که خواهد شد؟

چو من از ناکسی بدخواه را هم رفتم از خاطر

به طعنه منفعل‌ساز کسان من که خواهد شد؟

مرا بی‌طاقتی ناخوانده چون آرد به بزم تو

پی رفع خجالت همزبان من که خواهد شد؟

ز مستی در تواضع آمد و ز اندیشه می‌سوزم

که دامنگیر عاشق‌مهربان من که خواهد شد؟

گمان دارم که خواهد شد شهید گلرخان میلی

نمی‌دانم یقین‌ساز گمان من که خواهد شد؟