گنجور

 
میلی

هر طرف از گرد حی با آه و واویلی نشد

آگه از جان دادن مجنون سگ لیلی نشد

خار صحرای بلا از رهگذارش برنخاست

تا روان از چشم مجنون هر طرف سیلی نشد

وه که لیلی را سوی مجنون، ز استغنای حسن

با وجود جذبه عشقی چنان، میلی نشد

آه کز تاثیر استغنای عشق پرغرور

رام شد آهو به مجنون و سگ لیلی نشد

سنگ چون بر سینه زد میلی، سپاه غم رسید

تا نزد شه کوس‌رزمی، صاحب خیلی نشد