گنجور

 
میلی

خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را

اجل شاید به این تقریب یابد منزل ما را

حدیث عشق ما را ناکسی تا نشنود، خواهم

کسی غیر از سگ او نشنود درد دل ما را

تامل چیست، برکش تیغ و قتل ما غریبان کن

که چندین آخراندیشی نباید بسمل ما را

چنان شد تیره، محنت خانه ام از دود آه امشب

که کرد از چشم تر پنهان، چراغ محفل ما را

نخواهم هیچ کس داند که ناحق کشت میلی را

که ترسم بی وفا گویند ترک قاتل ما را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode