گنجور

 
میلی

آن نیست که دل به جا نشیند

تا سر ننهد ز پا نشیند

رویی که ظهور حسن خواهد

در منظر چشم ما نشیند

تیر تو نشسته در دل تنگ

جان گر برود، کجا نشیند

صد خانه شکافد و چو غنچه

در پرده به صد حیا نشیند

چون دیده پرد به بال شادی

دل منتظر بلا نشیند

گفتیم ترا دعا و رفتیم

تا غیر به مدعا نشیند

تا بار دگر کند جدایی

آید که دمی به ما نشیند

تو درد دلی تمام، میلی

کس با چو تویی چرا نشیند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیر شاهی

سرو تو مگر ز پا نشیند

کاین دل نفسی بجا نشیند

من بودم و دل، تو بردی آن نیز

خود گو که غمت کجا نشیند؟

هر کس که شبی نشست با تو

[...]

شاهدی

دل بی غم تو چرا نشیند

جز دل غم تو کجا نشیند

گردی که ز نعل مرکبت خاست

در دیده چو توتیا نشیند

از بهر غبار خاک کویت

[...]

کلیم

هر کس بتو دلربا نشیند

بسیار ز خود جدا نشیند

همچون هدفم سفید شد چشم

تا ناوک تو بجا نشیند

از بس تنگست بزم وصلت

[...]

رفیق اصفهانی

هر کس به ره وفا نشیند

بر خاک سیه چو ما نشیند

ثابت قدم آنکه در ره عشق

بر خاک چو نقش پا نشیند

یک لحظه نشیند آنکه با تو

[...]

رضاقلی خان هدایت

گو از سر هر دو کون برخیزد

هر کس که میان ما نشیند

چون در همه جا بجز تو کس نیست

در صومعه کس چرا نشیند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه