گنجور

 
میلی

دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده

ترا به هیچکسی چون من آشنا کرده

شدی چنان به من بی‌گناه، گرم عتاب

که شرمسار شدم از گناه ناکرده

زمانه بس که به وصل تو دید خرسندم

به صد هزار فریب از توام جدا کرده

تنم گداخته، جان خسته، دل شکسته، ببین

که این دو روزه جدایی به من چها کرده

اگر شکایت میلی به غیر کرده، چه غم

همین بس است که آن شوخ یاد ما کرده