گنجور

 
میلی

ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

خجالت دل امیدوار نزدیک است

دلم ز وصل تسلی نمی‌شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

ز من گذشته و از جذبه محبت من

عنان کشیدن آن شهسوار نزدیک است

زمان زمان شود افزون امید آمدنش

اگرچه مردنم از انتظار نزدیک است

ز تاب باده چو ساغر به روی غیر مخند

که باز گریه بی اختیار نزدیک است

به وقت مردن ازان دست و پا زند میلی

که بحر زندگی‌اش را کنار نزدیک است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode