فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۰۶ :: امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۷
خواجوی کرمانی (بیت ۱): چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند - بدود دل سبق مشک ناب بنویسند
امیرخسرو دهلوی (بیت ۱): چو خط سبز تو بر آفتاب بنویسند - به دود دل سبق مشک ناب بنویسند
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴ - فی مدح السلطان الاعظم الخاقان الاعدل الاکرم سلطان سلاطین العالم علاء الدولة و الدین ابوسعید انار الله برهانه:زین سفینه دم زند من عندهُ علم الکتاب - کاب حیوان هست پیش بحر او از خجلت آب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب - ناز چشم می پرستت مست و چشمت مست خواب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۴ - فی مدح المخدوم الاعظم السعید الشهید صفی الدین عبدالمومن طاب ثراه:پیش از آن کاین خیمه ی پیروزه ی شد زرین طناب - بادبان آتشین زورق پدید آمد از آب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۵ - فی مدح الشهریار السعید المغفور جلال الحق و الدین مسعود شاه طاب ثراه:ای ز شرم روی چون ماه تو در خوی آفتاب - شمع چون پروانه از مهر رخت در سوز و تاب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳:برقع از رخ برفکن ای لعبت مشکین نقاب - در دم صبح از شب تاریک بنمای آفتاب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵:ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب - ما ز چشم می پرستت مست و چشمت مست خواب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹:باز برقع بر رخ چون ماه بربستی نقاب - گوییا در زیر ابری رفت ناگه آفتاب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸:ای تمامی خواب من برده ز چشم نیم خواب - وی سراسر تاب من برده ز زلف نیم تاب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۶ - قطعة أرسلها المرتضی العظم امیر احمد ابن المرتضی الاصفهانی الی صاحب الکتاب:افضل عالم کمال داد و دین - ای بر اقلیم هنر مالکرقاب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۷ - فاجابه علیه الرحمة و الغفران بهذه القصیده:برگذشت از آسمان من کل باب - آستان سید عالیجناب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب - واب رویت برده آب از روی آب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:زاد چون از صبح روشن آفتاب - ساقی خورشید رو در ده شراب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲:ای ترا در دیده من جای خواب - دیده بی خوابم از تو جای آب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - فی مدح الصاحب الاعظم تاج الحق و الدین العراقی فی الاستیهاب نقداً:اَیا غبار درت سرمه اولیالابصار - اسیر قید عبودیتت دل احرار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - فی مدح الصاحب السعید شمس الحق و الدین محمود صاین طاب ثراه:اگرچه بیخبر افتادهام ز یار و دیار - دلم مقیم دیارست و جان ملازم یار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - فی الموعظه:نوشته اند مقیمان قبه ی زنگار - بلاژورد برین نه کتابه زرکار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷:ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار - نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶:چون هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار - نظر بقربت یارست نی بقرب دیار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱۴ - یمدح المولی الاعظم السعید الشهید شمس الحق و الدین محمود صاین قاضی مکتوبا علی کتابه قصره:تبارک الله ازین قصر آسمان مقدار - که روبد از سر بامش فلک بدیده غبار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵۲:بجز نسیم که یابد نصیبی از گلزار - که یک گلست در این باغ و عندلیب هزار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵۹:قلم گرفتم و می خواستم که بر طومار - تحیتی بنویسم بسوی یار و دیار
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۲:سپیده دم که گهربار بر در گلزار - شود به جلوه گل اندر نگار خانه یار
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - فی مدح الصاحب السعید جمال الدولة و الدین احمد:چه کاخست این که کیوانست جفت طاق ایوانش - قمر خشتی ز دیوارش فلک رکنی از ارکانش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۶:به سنگی چون سگان از دور خرسندم ز دربانش - سگ آن عزت کجا دارد که بنشانند بر خوانش؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - فی الافتخارات و المباهات:سطریست هر دو کون از اوراق دفترم - حرفیست کاف و نون ز حروف محررّم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲۱:رو زردی از من است ز چشم سیه گرم - ورنه کی آیی آن که من اندر تو بنگرم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - فی مدح صاحب الاعظم و الامام الاعلم زین الحق و الدین الزیر آبادی نورالله ضریحه:ای کعبه روی چو مهت قبله ی عالم - خالت حجر الاسود و لب چشمه ی زمزم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹۷:دریاب که من طاقت هجر تو ندارم - بشتاب که افتاد به جان بهر تو کارم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - فی مدح الصاحب الاعظم دستور المعظم شمس الحق و الدین محمود صاین قاضی نور الله مرقده:الا ای جعد چین بر چین مشکین کمند افکن - گرفته آفتابت جیب و ماه و مشتری دامن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱۵:مخند از درد من، جانا، نه بر بازی ست آه من - درون تا آتشی نبود، نخیزد دود از روزن
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - فی منقبة مولای متقیان اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب علیه السلام:قرطه ی رز چاک زد لعبت سیمین بدن - اشک ملمع فشاند شمع مرصع لگن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶۹:از شب گیسوی تست روشنی روز من - از رخ چون انجمت روشنی انجمن
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - فی مدح المولی الاعظم خلاصة العترة النبویه زبدة آل المصطفویه حمید الملة و الدین ادام الله برکة انفاسه الشریفه:الا ای لعبت قدسی بیار آن راح ریحانی - که با روح القدس ما را سماعی هست روحانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱:دلا بر عالم جان زن علم زین دیر جسمانی - که جانرا انس ممکن نیست با این جن انسانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶۳:مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلمانی - ازین دیوانه بدمستی و بدخویی و نادانی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - فی مرثیة السلطان السعید الشهید ارپه خان و مدح الامیر جلال الدولة و الدین مهدی:ز دست این فلک گوژ پشت سفله پرست - کدام سر که نرفتست عاقبت از دست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:سحر بگوش صبوحی کشان باده پرست - خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:ز عشق غمزه و ابروی آن صنم پیوست - امام شهر بمحراب می رود سرمست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰:لطافت تو چنان در خیال ما بنشست - که تا به حشر نخواهد دل از کمند تو رست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳ - فی مرثیة نوئین الاعظم غیاث الدین کیخسرو و ابیه قطب الدین محمود:از گنج دهر بهره بجز زخم مار نیست - وز گلبن زمانه بجز نوک خار نیست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست - خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳:چابک تر از تو در همه عالم سوار نیست - زیباتر از تو در همه عالم نگار نیست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴:خوش خلعتی ست جسم، ولی استوار نیست - خوش حالتی ست عمر ولی پایدار نیست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲ - فی مذمة الفرس العضدیه:افتخار جهان مظفر دین - معدن جود و منبع دانش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۰:باغ بشکفت و سوری و سمنش - تازه گشت ارغوان و نسترنش
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۳ - فی المطایبه:روزی وفات یافت امیری در اصفهان - ز آنها که در عراق بشاهی رسیده اند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷:این دلبران که پرده برخ در کشیده اند - هر یک بغمزه پرده ی خلقی دریده اند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۹:اهل خرد که از همه عالم بریدهاند - داند خرد که از چه به کنج آرمیدهاند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۰:یاران که زخم تیر بلایت چشیدهاند - با جان پاره از همه عالم رمیدهاند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۱:رندان پاکباز که از خود بریدهاند - در هرچه هست حسن دلارام دیدهاند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۴ - قطعه:باد پیمائی که جم را خاک ره پنداشتی - بر من از دیوانگی هر دم کمینی می گشود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:دوش کز طوفان اشکم آب دریا رفته بود - از گرستن دیده نتوانست یک ساعت غنود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:یاد باد آن شب که دلبر مست و دل در دست بود - باده چشم عقل می بست و در دل می گشود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۲:راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود - در میان باغ کاران یا کنار زنده رود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۰:ای که چون جان رفته ای از پیش ما، باز آی زود - کز فراقت سوختم بر آتش دل همچو عود
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۵ - ایضاً:ایخسرو سرفراز گردون - بر خاک در تو سر نهاده
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱۶:ای دهلی و ای بتان ساده - پگ بسته و جیره کج نهاده
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۸ - وله:گفت با من یکی ز فیروزان - که چه بودت ز آمدن مقصود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۶:وقت آن شد که گل شکفته شود - چشم نرگس ز می غنوده بود
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۳ - ایضاً:ای بهر گونه بسر برده بسی در پی علم - وان همه کرده ی تو نزد خرد نا کرده
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۹:نوبهار است و چمن جلوه جوزا کرده - ابرها ریختنی لؤلؤی لالا کرده
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲۵ - ایضاً:دمی بصحبت پیری رسیده بودم دوش - که بود منشی دیوان چرخ را استاد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - فی تاریخ وفات شمس الدین محمدشاه و کتب علی بنائه:مه سپهر هنر شمس دین محمدشاه - زلال مشرب دین و نهال گلشن داد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹:نسیم باد صبا جان من فدای تو باد - بیا گرم خبری زان نگار خواهی داد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:ببوی زلف تو دادم دل شکسته بباد - بیا که جان عزیزم فدای بوی تو باد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱۲ - فی الموعظه:مشو بملک سلیمان و مال قارون شاد - که ملک و مال بود در ره حقیقت باد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۷۸:گهی که شرح فراقت کنم بدیده سواد - شود سیاهی چشمم روان بجای مداد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۲۴:بدان ورق که صبا در کف شکوفه نهاد - بدان عرق که سحر بر عذار لاله فتاد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۲:چو کارهای جهان است جمله بی بنیاد - حکیم در وی ننهاد کارها بنیاد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۹:آن نقش بین که فتنه کند نقش بند را - و آن لعل لب که نرخ شکستست قند را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:ای شهسوار، نرم ترک ران سمند را - بین زیر پای دیده این مستمند را
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:وقت صبوح شد بیار آن خور مه نقاب را - از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را - بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:باز مدار، ای پسر، غمزه نیم خواب را - تا نبرد به جادویی جان و دل خراب را
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:طمع مدار که دوری گزینم از رخ خوب - که نیست شرط محبت جدائی از محبوب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵:زهی نموده ازان زلف و عارض و رخ خوب - یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:اگر به گوشه نشینان نماید آن رخ خوب - به غمزه دل بر باید ز سالک مجذوب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۷:هنوزت نرگس اندر عین خوابست - هنوزت سنبل اندر پیچ و تابست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:رخش با آب و آتش در نقابست - لبش با آتش اندر عین آبست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:بیا کز رفتنت جانم خرابست - دل از شور نمکدانت کبابست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:دلبرا خورشید تابان ذره ئی از روی تست - اهل دل را قبله محراب خم ابروی تست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲:خرم آن چشمی که هر روزش نظر بر روی تست - شادی آن دل که هر دم در دماغش بوی تست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:ای جان جهان جان و جهان برخی جانت - داریم تمنّای کناری ز میانت
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲۶:معین با تو گفتم گر بدانی - که نام یار من هفتاد و هشتست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۲ - سرگذشت:شه آن را دان که گفت از جان آزاد - به ترک بخل و خشم لهو و بیداد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲:ندانستم که اهلیت گناهست - ایا این ره که می پویم چه راهست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۸۵:آنزمان مهر تو می جست که پیمان می بست - جان من با گره زلف تو در عهد الست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۷:ای لبت باده فروش و دل من باده پرست - جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:رمضان آمد و شد کار صراحی از دست - بدرستی که دل نازک ساغر بشکست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۵۱:دوش پیری ز خرابات برون آمد مست - دست در دست جوانان و صراحی در دست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵:نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست - چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:مرا یاقوت او قوت روانست - ولی اشکم چو یاقوت روانست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:دلم با مردم چشمت چنانست - که پنداری که خونشان در میانست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:به هر بیتی که وصف آن رخانست - چو نیکو بنگری شه بیت آنست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷:هر کرا یار یار می افتد - مقبل و بختیار می افتد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۲:هر که را یاریار می افتد - مقبل و بختیار می افتد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:ما بر کنار و با تو کمر در میان بماند - وان چشم پر خمار چنان ناتوان بماند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹:دل شد ز دست و بر مژه از خون نشان بماند - جان رفت و یار گم شده بر جای جان بماند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵:یارب این هدهد میمون ز کجا می آید - ظاهر آنست که از سوی سبا می آید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۰:یارب، این شهره لشکر ز کجا میآید؟ - که ز عشقش دل خلقی به بلا میآید
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲:صبح چون گلشن جمال تو دید - بر عروسان بوستان خندید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۳:جان سرانگشت آن نگارین دید - عقل انگشت خویشتن بگزید
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳:یاد باد آنکو مرا هرگز نگوید یاد باد - کی رود از یادم آن کِش من نمیآیم به یاد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۵:آبرویم ز آتش سودای خوبان شد به باد - خاک بر سر می کنم از دست ایشان داد داد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۶:در شب هجران که روزی هیچ دشمن را مباد - می رود عمر عزیزم چون سر زلفت به یاد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۷:غمزه هایی کرد چشمش با دل این نامراد - باز از دال دو زلفم آن الف قد داد یاد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:یارش نتوان گفت که از یار بنالد - واندل نبُود کز غم دلدار بنالد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴:چون مرغ سحر از غم گلزار بنالد - از غم دل دیوانه من زار بنالد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶:مردان این قدم را باید که سر نباشد - مرغان این چمن را باید که پر نباشد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:شام شکستگانرا هرگز سحر نباشد - وز روز تیره روزان تاریکتر نباشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۸:ما را ز کوی جانان عزم سفر نباشد - بی عمر زندگانی کس را بسر نباشد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:سرّیست مرا با تو که اغیار نداند - کاسرار می عشق تو هشیار نداند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵:عاقل ندهد عاشق دلسوخته را پند - سلطان ننهد بنده محنت زده را بند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۰:ای زلف تو دام دل دانا و خردمند - دشوار جهد دل که در افتاد درین بند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۱:عاقل ندهد عاشق دل سوخته را پند - سلطان ننهد بنده محنت زده را بند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵:شام خون آشام گیسو را اگر چین کرده اند - زلف پرچین را چرا بر صبح پرچین کرده اند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۸:شهسوارانی که فتح قلعه دین کردهاند - التماس همت از دلهای مسکین کردهاند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷:دوش چون موکب سلطان خیالش برسید - اشکم از دیده روان تا سر راهش بدوید
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۲۸:جان برافشان اگرت صحبت جانان باید - خون دل نوش اگرت آرزوی جان باید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۱:گر مرا هیچ مرادی پس ازین پیش آمد - حاسدم را ز حسد روز پسین پیش آمد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۲:شب مرا در جگر سوخته مهمانی بود - یوسف مصر درین زاویه زندانی بود
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱:خیمه ی نوروز بر صحرا زدند - چار طاق لعل بر خضرا زدند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۱:خیمه نوروز بر صحرا زدند - چار طاق لعل بر خارا زدند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹:ای شبت غالیه آسا و مهت غالیه پوش - خط ریحان تو پیرایه ی یاقوت خموش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲:سخنی گفتم و صد قول خطا کردم گوش - قدحی خوردم و صد نیش جفا کردم نوش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶:ترک خنجرکش لشکر شکن ترلک پوش - بُت خورشید بناگوش و مه دُردی نوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۵:آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش - وان شکر خنده شیرین تو از چشمه نوش
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳:آنک جز نام نیابند نشان از دهنش - بر زبان کی گذرد نام یک همچو منش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴:حسد از هیچ ندارم مگر از پیرهنش - که جز او کیست که برخورد ز سیمین بدنش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۴:نام سرچشمه حیوان چه بری با دهنش؟ - سخن قند، مگو با لب شکر شکنش
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:ای حلقه زده افعی مشکین تو بر دوش - وی خنده زده شکّر شیرین تو بر نوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۴:آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش - وان تلخی گفتار و شکر خنده خون نوش
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱:زهی زلفت شکسته نرخ سنبل - گلستان رخت خندیده بر گل
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۴:زهی زلفت شکسته نرخ سنبل - گلستان رخت خندیده بر گل
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۵:مسلمانان برفت از دست من دل - چو دیدم آنچنان شکل و شمایل
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱:ما سر بنهادیم و بسامان نرسیدیم - در درد بمردیم و بدرمان نرسیدیم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۷:جان زحمت خود برد و به جانان نرسیدیم - دل رخنه شد از درد و به درمان نرسیدیم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳:نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم - ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲۶:گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم - ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱:من آن مرغ همایونم که باز چتر سلطانم - من آن نوباوه ی قدسم که نزل باغ رضوانم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۷:نگارا، عزم آن دارم که جان در پایت افشانم - به بوسه از لب شیرین تو انصاف بستانم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰:چه خوش باشد میان لاله زاران - برغم دشمنان با دوستداران
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱۹:مبارک باد، ماه روزه داران! - بدان مستی فزای هوشیاران!
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱۳:همی ریزی به بازی خون یاران - چنین باشد سزایی دوستداران؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲:ببوستان می گل بوی لاله گون مستان - مگر ز دست سمن عارضان پردستان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳۶:از آن خویش کنم من که جان دهم بستان - که ز آن خود نشنوی تو به حیله و دستان
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵:برآمد ما هم از میدان سواره - ز عنبر طوق و از زر کرده یاره
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰۶:دلم در عشق جانان گشته پاره - دل است آن شوخ را یا سنگ خاره
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴:ای سر زلف ترا پیشه سمن فرسائی - وی لب لعل تر ای عادت روح افزائی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵۴:آن نه روییست که ماهی ست بدان زیبایی - وان نه بالاست، بلاییست بدان رعنایی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸۹:نشدت دل که به این دل شده مهمان آیی - کعبه دل شوی و در حرم جان آیی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴:گهم رانی و گه دشنام خوانی - تو دانی گر بخوانی ور برانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸:أرّوض الخُلدام مغنی الغوانی - أضوء الخَدِ أم برقٌ یمانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - کتب علی کتابه مغتسل:الا ای عین آب زندگانی - منوّر از تو چشم کامرانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - فی طلب العیادة:جهان جود شمس دین و دولت - زهی طبع تو در دانش جهانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - کتب مولانا الاعظم شمس الدین النخجوانی الی صاحب الکتاب:کمال دین سپهر فضل خواجو - جهان علم و دریای معانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - فاجابة بهذه القطعه:فروغ اختر دین محمد - سپهر فضل شمس نخجوانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱۱:اگر تو سرگذشت من بدانی - دگر افسانه مجنون نخوانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱۲:نگارین مرا شد نوجوانی - که نو بادش نشاط و کامرانی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱:چون پیکر مطبوعت در معنی زیبائی - صورت نتوان بستن نقشی به دلارائی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸۹:تا داشت به جان طاقت، بودم به شکیبایی - چون کار به جان آمد، زین پس من و رسوایی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳:ای که بر دیدهٔ صاحبنظران می گذری - پرده بردار که تا خلق ببینند پری
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹۱:رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری - پس ازین ما و لب جوی و رخ سیم بری
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵:چگونه سرو روان گویمت که عین روانی - نه محض جوهر روحی که روح جوهر جانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵۵:تو می روی و به نظاره تو چشم جهانی - بگو که آگهی از عاشقان دلشدگانی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸:گر آفتاب نباشد تو ماه چهره تمامی - که آفتاب بلندی چو بر کناره ی بامی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹۶:نه از ره ست که گوییم کبک خوش گامی - که کبک قهقهه بر خود زند چو بخرامی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷۲:گل آمد و همه در باغ با می و جامی - من و خرابه هجر و غم گل اندامی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:گفتا تو از کجایی کآشفته مینمایی - گفتم منم غریبی از شهر آشنایی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵۸:دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگشایی - جانها به عشوه سوزی، چون زلف را نمایی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵۹:ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی - شادی به رویت ار چه بر غم کنان نیایی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴۶:آن چشم شوخ را بین هر غمزهای بلایی - وان لعل ناب بنگر هر خندهای جفایی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۴:پرده ابر سیاه از مه تابان بگشای - روز را از شکن طره ی شبگون بنمای
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۵:از برای دلم ای مطربه ی پرده سرای - چنگ بر ساز کن و خوش بزن و خوش بسرای
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۸۶:باز، هرچند که در دستِ شَهان دارد جای - نیست در سایهاش آن یُمن، که در پَرِّ هُمای
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱۷:در تو، ای دوست به خون ریختنم داری رای - تو همین روی نما، تیغ خود از خون پالای
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷:در دلم بود کزین پس ندهم دل به کسی - چه کنم باز گرفتار شدم در هوسی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴۳:من ترا دارم و جز لطف توام نیست کسی - در جهانم نبود غیر تو فریاد رسی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴۴:در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، هوسی - با سگ کوی تو گفتم که برآرم نفسی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹:ز تو با تو راز گویم بزبان بی زبانی - بتو از تو راه جویم بنشان بی نشانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴۵:بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی - که به یار تشنه ام من، نه به آب زندگانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴۶:نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی - مفروش لذتش را به حیات جاودانی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳:ای شمع چگل دوش در ایوان که بودی - وی سرو روان دی بگلستان که بودی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹۷:مست آمده ای باز به مهمان که بودی؟ - دانم شکری در شکرستان که بودی؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴:چه خوش باشد دمی با دوستداری - نشسته در میان لاله زاری
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲۵:زهی رویت شکفته لاله زاری - در حسن ترا گل پرده داری
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۹ - کتب علی کتابه بادگیر:زهی ز چرخ برین برده در بلندی آب - نشانده رفعت تو باد بادگیر سحاب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶:چه آفت ست نمی دانم این به زیر نقاب - که تا نمود نمود آنچه، سینه گشت خراب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - فی طلب العیادة:ایا سپهر علّوی که رای روشن تو - ز شاه گنبد پیروزه گوی برباید
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - کتب علی بنائه:هر آنگهی که درین صفّه آشیان سازم - مرا ز هاتف غیبی بگوش جان آید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۷:وفا ز یار جفاکار چون نمی آید - جفا ز یار وفادار هم نمی شاید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۰:جهان به خواب و شبی چشم من نیاساید - چو دل به جای نباشد، چگونه خواب آید؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - فی الاستفتا:ایا سپهر معالی که پرتو طبعت - چراغ گوشه نشینان عالم بالاست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۹:دو اسپه پیک نظر می دوانم از چپ و راست - به جست و جوی نگاری که نور دیده ماست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶:بگوئید ای رفیقان ساربان را - که امشب باز دارد کاروان را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹:صبا نو کرد باغ و بوستان را - پیاله داد نرگس ارغوان را
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:ساقی سیمبر بیار شراب - مطرب خوش نوا بساز رباب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۱:نام آن آفتاب مشک نقاب - عکس آبست در میان شراب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶:طلع الصبح من وراء حجاب - عجلو بالرحیل یا اصحاب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹:ماهرویا، به خون من مشتاب - کشتن عاشقان که دید صواب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:ای لب میگون تو هم شکر و هم شراب - وی دل پرخون من هم نمک و هم کباب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰:ای ز تو خورشید چرخ در مرض تف و تاب - از من تاریک روز، طلعت روشن متاب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵:هرکه در عهد ازل مست شد از جام شراب - سر ببالین ابد باز نهد مست و خراب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰:روز عید است به من ده می نابی چو گلاب - که ازان جام شود تازه ام این جان خراب
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:ای لبت میگون و جانم می پرست - ما خراب افتاده و چشم تو مست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶:صد دل اندر زلف شب گون سوخت ست - گوییا در شب چراغ افروخته ست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:نشان بی نشانان بی نشانیست - زبان بی زبانان بی زبانیست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱:نگارا، روز عیش و شادمانیست - هوای سبزه و صوت و اغانیست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:ابر نیسان باغ را در لؤلؤی لالا گرفت - باد بستان دشت را در عنبر سارا گرفت
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:سرو به دید آن قد و رعنایی ازان بالا گرفت - در چمنها لاجرم کارش ازان بالا گرفت
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹:باز جانا، آتش شوق تو در جان جا گرفت - خانه صبر از غمت سر تا به سر سودا گرفت
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۲:برون ز جام دمادم مجوی این دم هیچ - بجز صراحی و مطرب مخواه همدم هیچ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸:به غیر جام دمادم مجوی همدم هیچ - به جز صراحی و مطرب مخواه تو هم هیچ
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:گر دلم روز وداع از پی محمل می شد - تو مپندار که آن دلبرم از دل می شد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۶:هرکسی روز وداع از پی محمل میشد - تو مپندار که آن دلبرم از دل میشد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۹:اگر ز پیش برانی مرا که بر خواند - وگر مراد نبخشی که از تو بستاند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۳:اگر نسیم صبا زلف او برافشاند - هزار جان مقید ز بند برهاند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۵:اگر ز پیش برانی مرا که بر خواند - وگر مراد نبخشی که از تو بستاند؟
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۱:فسرده را سخن از عاشقی نباید راند - که گرد عافیت از آستین جان نفشاند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:هر کو نظر کند به تو صاحبنظر شود - وانکش خبر شود ز غمت بیخبر شود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۷:ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود - آن بیوفای عهد شکن را سفر شود
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:یاد باد آنک نیاورد ز من روزی یاد - شادی آنک نبودم نفسی از وی شاد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۱:ای که عمر از پی سودای تو دادیم به باد - یاد می دار که از مات نمی آید یاد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:این ترک زنگاری کمان از خیل خاقان می رسد - وین مرغ فردوس آشیان از باغ رضوان می رسد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۱:باز آن بلای عاشقان اینک به صحرا می رود - دیوانه باز آید همی آنکو تماشا می رود
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:دلم بی وصل جانان جان نخواهد - که عاشق جان بی جانان نخواهد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۳:دلی دارم که جز جانان نخواهد - همین معشوقه خواهد، جان نخواهد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۴:دلم بی وصل جانان جان نخواهد - که عاشق جان بی جانان نخواهد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:روی نکو بی وجود ناز نباشد - ناز چه ارزد اگر نیاز نباشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۹:روی نکو بی وجود ناز نباشد - ناز چه ارزد، اگر نیاز نباشد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:دل من باز هوای سرکوئی دارد - میل خاطر دگر امروز بسوئی دارد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۱:هر کسی گاه جوانی تگ و پویی دارد - گشت باغی و نشاط لب جویی دارد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:از صومعه پیری بخرابات درآمد - با باده پرستان بمناجات درآمد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶:باد آمد و زان سرو خرامان خبر آورد - در کالبد سوخته، جانی دگر آورد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰:گویند که صبر آتش عشقت بنشاند - زان سرو قد آزاد نشستن که تواند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۹:دل رفت به سوی تو، همان سوی که شد ماند - جان کرد به ره حمله و آن نیز برون ماند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸:من سرو ندیدم که به بالای تو ماند - بالای تو سروی ست که گل می شکفاند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶:زهی زلفت گرهگیری پر از بند - لب لعلت نمک دانی پر از قند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۸:ز اهل عقل نپسندد خردمند - که دارد رفتنی را پای در بند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹:مرا تا با تو افتاده ست پیوند - نه در گوشم نصیحت رفت و نه پند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۷:حد حسنت گر اهل دل بدانند - دو عالم در ته پایت فشانند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:پیش عاقل نیاز چیست نماز - پیش عاشق نماز چیست نیاز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۴:ای سرم را به خاک پات نیاز - عاشقی را ز سر کنم آغاز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۰:نازنینان و چاربالش ناز - خاکساران و آستان نیاز
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:دل گل زنده گردد از دم خم - گُل دل تازه گردد از نم خم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷۱:گل دل تازه گردد از دم خم - دل گل زنده گردد از نم خم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:چو نام تو در نامه ئی دیده ام - بنامت که بر دیده مالیده ام
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸۴:چو نام تو در نامهای دیدهام - به نامت که بر دیده مالیدهام
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:درد دل خویش با که گویم - داد دل خویش از که جویم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۶:ای گریه، ترا چه شکر گویم؟ - کز تست هزار آبرویم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴:من همان به که بسوزم ز غم و دم نزنم - ورنه از دود دل آتش بجهان در فکنم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵:نیست بی روی تو میل گل و برگ سمنم - تا شدم بنده ات آزاد ز سرو چمنم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۲:من و گنج غم و در سینه همان سیم تنم - چه کنم؟ دل نگشاید به بهار و چمنم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸۷:دوستان در ره دل سنگ گران است تنم - چه کنم تا ز ره این سنگ به یک سو فگنم؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱:زبان خامه نتواند حدیث دل بیان کردن - که وصف آتش سوزان بنی مشکل توان کردن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰۹:بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن - که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲:خویش را در کوی بیخویشی فکن - تا ببینی خویشتن بی خویشتن
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲۴:کاف را بستان و در زا ضرب کن - تا شود نام نگاری ضرب زن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶۶:خویش را در کوی بی خویشی فگن - تا ببینی خویش را بی خویشتن
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷:ای هیچ در میان نه ز موی میان تو - نادیده دیده هیچ بلطف دهان تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷۵:خون گریم ار چه از ستم بیکران تو - هم خاک روبم از مژه بر آستان تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷۶:هر جا که لب به خنده گشاید دهان تو - خونابه ایست از لب چون ناردان تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸۰:بوی وفا ز طره عنبرفشان تو - عشاق را نه جز ستم بیکران تو
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵:ای مهر ماه روی ترا زهره مشتری - بر مشتریت پرده ی دیبای ششتری
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵۲:مردانه می کشد به جفایم ستمگری - تا میرم و دگر ندهم دل به دیگری
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸:هیچ شکّر چو آن دهان دیدی - هیچ تنگ شکر چنان دیدی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷۹:هیچ شکر چو آن دهان دیدی؟ - هیچ تنگ شکر چو آن دیدی؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:بر ماه فکنده طیلسانی - در سرو کشیده پرنیانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱۸:ای برده دلم به دلستانی - هم جان منی و هم جهانی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳۲:ای فتنه ز چشم تو نشانی - بالای تو آفت جهانی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » ترجیعات » شمارهٔ ۲:وقت سحرست و نوبت بام - آمد گَهِ عیش و نوبت جام
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۱:آن مرغ که بود زیرکش نام - افتاده به هر دو پای در دام
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶:پریرویی که از ما ناورد یاد - چو نامت بنگری هشت است و هفتاد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰:کجا بودی، بگو، ای سرو آزاد؟ - که رویت دیدم و اقبال رو داد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۱:ندانم تا ترا در دل چه افتاد؟ - که دادی صحبت دیرینه از یاد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۳:سر سگ بر کفن و باقیش مضاعف گردان - وانگهش قلب کن و نام نگارم برخوان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - اشعار حاوی و قایع تاریخی از قران السعدین (حاوی مجمل کتاب ) مجموع عنوانهای فصول مثنوی و قران السعدین که ضمنا فهرست مندرجات کتاب میباشد نیز بذات خود یک قصیدهٔ مستقل میشود و آنرا در اینجا میریم ::شکر گویم که به توفیق خداوند جهان - بر سر نامه ز توحید نوشتم عنوان
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۱:ببوی شست سر زلف یارا گرداری - هوای چشمه ی خورشید در شب تاری
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱۱:بدین صفت که ببستی کمر به خونخواری - درست شد که نداری سر وفاداری
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹۰:هزار شکر خدا را که چون تو دلداری - نمود روی به من بعد مدتی یاری
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱۹ - یمدح الامیر الاعظم الشهریار المعظّم خسرو الغازی المنصور مبارز الحق و الدین محمد بن مظفر زیدت معدلته:شاید ار ساید علم زین فتح سر بر آسمان - کز فرح اقبال را بر هم نمی آید دهان
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۲۰ - یمدح الشیخ العالم قدوة الاوتاد و الاقطاب سیف الحق و الدین الباخرزی قدس الله روحه:دوش چون سیمرغ زرّین کوه بر قاف آشیان - آمدند از هر طرف مرغان شبخوان در فغان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵۸:آن که فصل گل همی گویند، اینک آمد آن - گل گریبان می درد از خجلت نسرین خزان
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۷:اگر در جلوه میآری سمند باد جولان را - بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدان را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:گه از می تلخ میکن آن دو لعل شکرافشان را - که تا هر کس به گستاخی نبیند آن گلستان را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:برو، ای باد و پیش دیگران ده جلوه بستان را - مرا بگذار تا میبینم آن سرو خرامان را
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۰:ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را - وین جامه ی نیلی ز من بستان و در ده جام را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:بهر تو خلقی می کشد آخر من بدنام را - بس می نپایم، چون کنم وه این دل خودکام را
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱:شبی که راه دهم آه آتش افشان را - ز دود سینه کنم تیره چشم کیوان را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷:رخ چو عید تو دل برد بهر قربان را - ازین نشاط به یکجا دو عید شد جان را
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲:بوقت صبح می روشن آفتاب منست - بتیره شب در میخانه جای خواب منست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰:هلال عید جهان را به نور خویش آراست - شراب چون شفق و جام چون هلال کجاست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۴۹:زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست - چشم جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹:خم تهی گشت و هنوزم جان ز می سیراب نیست - خون تو هست آخر، ای دل، گر شراب ناب نیست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۵۰:عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست - طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱:ای که بی خاک درت در دیده من نور نیست - گر مثل جان می رود، ترک توام مقدور نیست
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۵۳:چه بر قمر ز شب عنبری نقاب انداخت - دل شکسته ما را در اضطراب انداخت
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴:سپیده دم که زمانه ز رخ نقاب انداخت - به زلف تیره شب نور صبح تاب انداخت
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۸:این چه بادست که از سوی چمن می آید - وین چه خاکست کزو بوی سمن می آید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۲:اینچنین تند که آن قلبشکن میآید - سهمی از غمزهٔ او در دل من میآید
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۰۶:چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند - بدود دل سبق مشک ناب بنویسند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۷:چو خط سبز تو بر آفتاب بنویسند - به دود دل سبق مشک ناب بنویسند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۵:اگر آن ماه مهربان گردد - غم دل غمگسار جان گردد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۰:اگر آن ماه مهربان گردد - غم دل غمگسار جان گردد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۲۵:خنک آن باد که بر خاک خراسان گذرد - خاصه بر گلشن آن سرو خرامان گذرد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۰:تو مپندار که دوران همه یکسان گذرد - گاه در وصل و گهی در غم هجران گذرد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳۴:بسالی کی چنان ماهی برآید - و گر آید ز خرگاهی بر آید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۹:به سالی کی چنین ماهی برآید؟ - وگر آید، ز چه گاهی برآید
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳۵:مهی چون او بماهی برنیاید - شهی ز انسان بگاهی برنیاید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰:مه او چون به ماهی برنیاید - شهی زینسان به گاهی برنیاید
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳۶:بنشین تا نفسی آتش ما بنشیند - ورنه دود دل ما بیتو کجا بنشیند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۸:نشدش دل که دمی پهلوی ما بنشیند - گل هم آخر قدری پیش گیا بنشیند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۹:اگر آن شاه دمی پیش گدا بنشیند - فتنه و غارت و خونریز و جفا بنشیند
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۴۶:خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد - بنفشه نسخه ی آن نوبهار بنویسد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۹:خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد - بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵۳:پندم بچه عقل می دهد پیر - بندم بچه جرم می نهد میر
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۵:ای لعل لبت چو بر شکر شیر - شکر ز لب تو چاشنی گیر
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶۴:چون کوتهست دستم از آن گیسوی دراز - زین پس من و خیالش و شبهای دیرباز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۶:افتادگان راه توییم از سر نیاز - دستی بگیر و در قدمت سر ز ما بباز
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶۶:کجا بود من مدهوش را حضور نماز - که کنج کعبه ز دیر مغان ندانم باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۷:کجا بود من مدهوش را حضور نماز! - که کنج کعبه ز دیر مغان ندانم باز
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۸۲:باغبان گو برو مپیما کز گل - بدم سرد سحر باز نیاید بلبل
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۹:من مسکین چه کنم، پیش که گویم غم دل؟ - که ز عشق تو به جز غصه ندارم حاصل
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۸۹:ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم - ولی چو در نگرم پرده ی رخ تو منم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۱:شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟ - ز غصه چند خورم خون خویش و دم نزنم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۹۱:روزگاری روی در روی نگاری داشتم - راستی را با رخش خوش روزگاری داشتم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۹:خرم آن روزی که من با دوست کاری داشتم - با وصال او به شادی روزگاری داشتم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۹۷:تا چند بشادی می غمهای تو نوشم - از خلق جهان کسوت سودای تو پوشم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹۲:زین پس سر آن نیست که من زهد فروشم - ساقی، قدحی ده که به روی تو بنوشم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۳:ز لعلم ساغری در ده که چون چشم تو سرمستم - و گر گویم که چون زلفت پریشان نیستم هستم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹۰:ز عشقت خواستم از جان و یک دم با تو ننشستم - بریدم از جهان بهر تو و با تو نپیوستم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۵:خیز تا باده در پیاله کنیم - گل روی قدح چو لاله کنیم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶۵:خیز تا باده در پیاله کنیم - گل درون قدح چو لاله کنیم
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۳۳:امشب ای یار قصد خواب مکن - مرو و کار ما خراب مکن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰۴:عالم از جام لب خراب مکن - تهمت اندر سر شراب مکن
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۳۹:بمن رسید نوید وصال دلداران - چو کشته را دم عیسی و کشته را باران
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹۹:دریغ صحبت دیرینه وفاداران - خوش آن نشاط و تنعم که بود با یاران
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۴۶:ای چشم تو چشم بند مستان - روی تو چراغ بت پرستان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳۱:سر مست رود چو در گلستان - پامال کند جمال بستان
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۵۰:ای چراغ دیده ی جان روی تو - حلقه ی سودای دل گیسوی تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸۸:تا شدم چشم آشنا با روی تو - چشمه ها از من روان شد سوی تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸۶:ترک من ای من غلام روی تو - جمله شاهان جهان هندوی تو
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۵۲:ای شب قدر بیدلان طره ی دلربای تو - مطلع صبح صادقان طلعت دلگشای تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶۴:باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو - عمر اگر وفا کند جان من و جفای تو
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۶۰:ای سنبل تازه دسته بسته - وافکنده بر آب دسته دسته
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱۴:ای آرزوی دل شکسته - ما در دل تو شکسته بسته
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۰:ایکه گوئی کز چه رو سرگشته می گردی چو گوی - گوی را منکر نشاید گشت با چوگان بگوی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳۴:خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگوی - عاشقان را ز آب چشم خویش باشد آبروی »
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۳:میا در قلب ای دل که بازی نیست جانبازی - مکن بر جان خویش آخر ز راه کین کمین سازی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۴:سحر چون باد عیسی دم کند با روح دمسازی - هزار آوا شود مرغ سحر خوان از خوش آوازی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰۵:ز من برگشته ای، جانا، ندانم با که می سازی؟ - حدیث ما نمی پرسی، که داند با که همرازی؟
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۵:ای از حیای لعل لبت آب گشته می - خورشید پیش آتش روی تو کرده خوی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵۴:ساقی بیا که موسم عیش است و میم و یی - می ده که لاله گون شده از باده ری و خی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۷:چه جرم رفت که رفتی و ترک ما کردی - به خوان ما خطی آوردی و خطا کردی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱۴:به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی - چو جان به سینه درون آمدی و جا کردی
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۸۴:گل سوری دگر بجلوه گری - می کند صید بلبل سحری
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵۹:هر کسی را هوای سیم و زری - من مسکین و داغ سیمبری
-
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۹۰:خوشا وقتی که از بستانسرائی - بر آید نغمه ی دستانسرائی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳۰:مرا دل با یکی مانده ست جایی - که ناید روزی از کویش صبایی