این چه بادست که از سوی چمن می آید
وین چه خاکست کزو بوی سمن می آید
این چه انفاس روان بخش عبیر افشانست
که ازو رایحه ی مشک ختن می آید
دمبدم مرغ دلم نعره برآرد ز نشاط
کان سهی سرو چمانم ز چمن می آید
هیچ دانید که از بهر دل ریش اویس
کیست کز جانب یثرب بقرن می آید
آفتابست که از برج شرف می تابد
یا سهیلست که از سوی یمن می آید
از کجا می رسد این رایحه ی مشک نسیم
کز گذارش نفسی با تن من می آید
یا رب این نامه که آورد که از هر شکنش
بوی جان پرور آن عهدشکن می آید
بلبل آن لحظه که از غنچه سخن می گوید
یادم از پسته آن تنگ دهن می آید
چو بیان می کند از عشق حدیثی خواجو
همه اجزای وجودش بسخن می آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عطر و رایحههایی میپردازد که از طبیعت و محلی خاص به مشامش میرسد. او از بادی صحبت میکند که بویی دلنشین و خاص دارد و از خاکی که معطر به عطر سمن است. همچنین به انفاس فرحبخش و عطر مشک اشاره میکند که از جایی ناشناخته میآید. شاعر با بیان احساسات خود، از سرور و شادی ناشی از زیباییهای طبیعی صحبت میکند و اشاره دارد که این عطرها و رایحهها به یاد او عزیزانی از یثرب و لحظاتی خاص میآورند. همچنین به بلبل و عشق اشاره میشود و میگوید که عشق به شکلی عمیق در وجودش وجود دارد. در کل، این شعر پر از حس زیباییشناسی، عشق و یادآوری خاطرات است.
هوش مصنوعی: این چه بادی است که از سمت باغ میوزد و این چه خاکی است که بوی گلهای معطر را به همراه دارد؟
هوش مصنوعی: این چه نفسی است که روح را تازه میکند و عطر دلپذیری به مشام میآورد، گویی بویی از مشک ختن به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: هر آن لحظه، دل من از خوشحالی فریاد میزند، زیرا زیبای سبز و رقصانی از باغ میرسد.
هوش مصنوعی: آیا میدانید که برای دل شکسته اویس، چه کسی از طرف یثرب به سمت ما میآید؟
هوش مصنوعی: خورشید است که از جای بلندی نور میافشاند، یا ستاره سهیل است که از سمت یمن میتابد.
هوش مصنوعی: این عطر مشک از کجا میآید؟ بادی میوزد که از مسیرش، نفسی را به من میرساند.
هوش مصنوعی: ای خدا، این نامهای که آوردهاند، بوی زندگیبخش از هر شکستگیاش به مشام میرسد و این نشاندهندهی بیوفایی آن شخص است.
هوش مصنوعی: بلبل وقتی از غنچه صحبت میکند، به یاد من میآید که چه طعم تلخی در پستهای با دهانهی کوچک وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی خواجو از عشق صحبت میکند، تمامی بخشهای وجودش به سخن درمیآید و حدیث عشق را بیان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اینچنین تند که آن قلبشکن میآید
سهمی از غمزهٔ او در دل من میآید
چه خطا رفت ندانم که بر ابرو زده چین؟
بهر آرا من آن ترک ختن میآید
سخنی از دهنش گفتم و زد بر دهنم
[...]
خانه بر دوش غریبی ز وطن میآید
رو خراشیده عقیقی به یمن میآید
آنچه بر زلف ایاز از دهن تیغ نرفت
از حسودان به سر زلف سخن میآید
حرم عصمت یوسف چه نشاطانگیز است
[...]
آتشین مرغ دلم چون به سخن میآید
شمعسان آتشم از دل به دهن میآید
من نخواهم که شکایت بنویسم که قلم
آتشی دارد و هرشب به سخن میآید
از شهیدان خوددار خواسته باشی تو نشان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.