دوش کز طوفان اشکم آب دریا رفته بود
از گرستن دیده نتوانست یک ساعت غنود
مردم چشم مرا خون دل از سر می گذشت
گرچه کار دیده از خونابه ی دل می گشود
آه آتش بار من هر دم بر آوردی چو باد
از نهاد نه رواق چرخ دود اندود دود
صدمه ی غوغای من ستر کواکب می درید
صیقل فریاد من زنگار گردون می زدود
از دل آتش می زدم در صدره ی خارای کوه
زانسبب کوه گرانم دل گرانی می نمود
هر نفس آهم ز شاخ سدره آتش می فروخت
هر دم افغانم کلاه از فرق فرقد می ربود
مطرب بلبل نوای چرخ می زد بر رباب
هر ترنم کز ترنم ساز طبعم می شنود
بخت بیدارم در خلوت بزد کای بی خبر
دولت آمد خفته ئی برخیز و در بگشای زود
من ز شادی بیخود از خلوتسرا جستم برون
سروری دیدم که فرقش سطح گردون می بسود
کار خواجو یافت از دیدار میمونش نظام
انتظاری رفت لیکن عاقبت محمود بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوالخلیل آنکو بگیتی زو شده موجود جود
جعفر آن کش چوب گشت از طالع مسعود عود
وصف آن مخدوم میکن گرچه میرنجد حسود
کاین حسودی کم نخواهد گشت از چرخ کبود
گرچه خود نیکو نیاید وصف می از هوشیار
چون پی مست از خمار غمزه مستش چه سود
مست آن می گر نهای می دو پی دستار و دل
[...]
ای که چون جان رفته ای از پیش ما، باز آی زود
کز فراقت سوختم بر آتش دل همچو عود
پیش روی خود مرا بنشان بر آتش چون سپند
تا بسوزم خویشتن را کوری چشم حسود
ای که بردی آبروی من ز آه دل بترس
[...]
باد پیمائی که جم را خاک ره پنداشتی
بر من از دیوانگی هر دم کمینی می گشود
گفتم آخر چند ازین گرمی برو سردی مکن
می فروزی آتش و خود کور می گردی بدود
چون نداری زهره ئی زهرت نمی باید فشاند
[...]
با سرود و آه و ناله میرود اشکم چو رود
در پیش مستان محبت این بود رود و سرود
عاشقان را در محافل ناله سازد سر بلند
مطربان را در مجالت آبرو باشد ز رود
با سرشکم دجله و جیحون دو بار آشناست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.