بیا کز رفتنت جانم خرابست
دل از شور نمکدانت کبابست
درنگ آمدن، ای دوست کم کن
که عمر از بهر رفتن در شتابست
من آیم هر شبی سوی تو، لیکن
همه شب خانه من ماهتابست
سیه شد روی ما از تو که رویت
زوال روز ما را آفتابست
ندارد چشمه خورشید آبی
کز آن چشمه تو بردی هر چه آبست
نباشد هیچ بوی نافه از مشک
ولی موی تو یکسر مشک نابست
چو بر شیرین لبت از رخ چکد خوی
تمامی آب آن شربت گلابست
مرا گر یک سؤالی از لب تست
ز چشمت ده جواب ناصوابست
سخن گوید چو خسرو پیش چشمش
زبون غمزه حاضر جوابست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
تنش سیمست و لب یاقوت نابست
همان دندان او درّ خوشابست
هنوزش پریغلق در عقابست
هنوزش برگ نیلوفر در آبست
اسد کو ناف خانهٔ آفتابست
ازان آهو دمش چون مشک نابست
در این جو دل چو دولاب خرابست
که هر سویی که گردد پیشش آبست
وگر تو پشت سوی آب داری
به پیش روت آب اندر شتابست
چگونه جان برد سایه ز خورشید
[...]
زکوه صورتی بعد از نصابست
ولی فردا انصاب اندر حسابست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.