بدین صفت که ببستی کمر به خونخواری
درست شد که نداری سر وفاداری
به هر جفا که توان کرد کار من کردی
خدای تو به دهادت ازین جفاکاری
تویی چو آینه و صد هزار رو در تست
ولی چه سود که یک رو نگه نمی داری؟
رخ تو احسن تقویم، چون شوی طالع
ستارگان فلک در حیات نشماری
ببست گویی آب حیات را زنگار
در آن زمان که بپوشی قبای زنگاری
ز رشک چشم تو نرگس که خاستی به چمن
نمی تواند برخاستن ز بیماری
چنان شدم که به جایم نیاری، ار بینی
هنوز شرط تعهد به جا نمی آری
حدیث بشنو، از آزار مردمان برخیز
که هیچ چیز نخیزد ز مردم آزاری
مرا که باد هوایت بر آسمان برده ست
بگیر دست، به شرطی که باز نگذاری
ز زنده داری شبهای من ترا چه خبر؟
شبی به خواب ندیدی چو روی بیداری
مریز خون دو چشم عزیز خسرو، ازآنک
نریخت خون عزیزان کسی بدین خواری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع خیانت و بیوفایی معشوق اشاره دارد. او با توصیفاتی از حال و هوای خود، از درد و رنجی که از رفتار معشوقش متحمل شده، میگوید. شاعر میگوید که محبوبش همچون آینه است، ولی نمیتواند یک تصویر وفادار از خود ارائه دهد. او همچنین به زیبایی محبوب و تأثیر آن بر دلش اشاره میکند و از آن میگوید که در چهره محبوب، ستارگان نیز بیارزش به نظر میرسند. در نهایت، شاعر گلهمند است که معشوقش نه تنها به او وفا نکرده، بلکه از آزار دیگران نیز عبرت نمیگیرد و او را به زخمهای جدید دچار میکند. این شعر به خوبی نشاندهنده احساسات عمیق شاعر و نارضایتی او از عشق ناکام است.
هوش مصنوعی: به این شکل که خودت را به کشتن و خونریزی عادت دادهای، مشخص است که برای داشتن وفاداری و صداقت آمادگی نداری.
هوش مصنوعی: هر بدی که از دستت برآمد، بر من روا داشتی، اما خداوند تو را به خاطر این بدیها مجازات کند.
هوش مصنوعی: تو مانند آینهای هستی که جلوههای بسیاری از چهرهها را نشان میدهد، اما چه فایده دارد وقتی که خودت تنها یک چهره را ثابت نگه نمیداری؟
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو برترین مخلوق است و وقتی که ستارههای آسمان بر زندگیات تاثیر بگذارند، شمارش آنها بیفایده خواهد بود.
هوش مصنوعی: گویی در زمانهایی که پوشش زنگاری بر تن میکنی، آب حیات نیز به زنگار آلوده میشود.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای تو همچون نرگس در باغ ما نشسته، اما آن نرگس به خاطر حسادت به چشم تو نمیتواند از زمین بلند شود و این نشاندهندهی حالتی بیمارگونه است.
هوش مصنوعی: به قدری دگرگون شدهام که اگر مرا ببینی، دیگر به وعدهای که دادهای عمل نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: گفتنیها را بشنو و از آزار دادن دیگران خودداری کن، زیرا هیچ نیکی از آزار رساندن به مردم به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: مرا که باد عشق تو به آسمان پرواز داده، دستم را بگیر و قول بده که رهاییم نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: تو که در زندگی من هستی، چه میدانی از حال و روز شبهای من؟ شبها وقتی خوابم نمیبرد، تو را در خواب نمیبینم، در حالی که بیدارم.
هوش مصنوعی: خونی که از چشمان گرانبهای خسرو میریزد، به هدر نرود، چرا که خون هیچکس دیگر به این راحتی و بیارزشی نریخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به ناله و زاری همیبیازاری
جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری
تو را به جان و تن خویشتن خریدارم
مرا به قول بداندیش میبیازاری
به جان شیرین مهر تو را خریدارم
[...]
نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری
نیافرید خدای جهان تو را یاری
خجسته آمد دیدار تو به عالم بر
خدایگان چو تو باید خجسته دیداری
تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین
[...]
ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری
بسی کشید تن مستمند من خواری
مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان
چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری
بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی
[...]
در آی جانا با من به کار اگر یاری
وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری
نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو
تو را سلامت بادا مرا نگوساری
مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار
[...]
اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا
وگر نگویمت از من همی بیازاری
اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم
چه عادتست که تو میرخواره زن داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.