به غیر جام دمادم مجوی همدم هیچ
به جز صراحی و مطرب مخواه تو هم هیچ
بیار و باده نوشین روان بنوش که هست
به جنب جام می لعل ملکت جم هیچ
مجوی هیچ که دنیا طفیل همت اوست
که پیش همت او هست ملک عالم هیچ
غم است حاصلم از عمر و من بدین شادم
که گر چه هست غمم، نیست از غمم غم هیچ
غمم به خاک فرو زد و نیست غمخوارم
دمم به کام فرو رفت و نیست همدم هیچ
دلم ز عشق تو شد ذره ای و آن هم خون
تنم ز مهر تو شد سایه ای و آن هم هیچ
تنم چو موی پر از تاب و پیچ و در وی خم
ولی میان تو یک مو و اندر آن خم هیچ
از آن دوای دل خسته در جهان تنگ است
که نیستش به جز از پسته تو مرهم هیچ
دم از جهان چه زنی، همدمی طلب، خسرو
به حکم آنکه جهان یکدم است و آن هم هیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تنهایی و جستجوی همدم میپردازد. شاعر میگوید که به جز نوشیدنی و موسیقی، چیزی را نمیتوان پیدا کرد که تسلیدهنده باشد. او دنیا را بیاهمیت میداند و میگوید که غم او باعث شادیاش است زیرا دیگر از غم خود غمی ندارد. عشقش به معشوق چنان عمیق است که حتی در وجودش نیز کم ارزش به نظر میرسد. شاعر حس میکند که هرچه در زندگی دارد، فاقد ارزش واقعی است و در نهایت به پوچی و عدم وجود همدم میرسد. در کل، این شعر نشاندهنده پوچی زندگی و جستجوی یأسآور برای اتصال به دیگران است.
هوش مصنوعی: به جز شراب و موسیقی، هیچ همدمی را جستجو نکن. به غیر از اینها، چیزی را نخواه.
هوش مصنوعی: بیا و شراب گوارایی بنوش، زیرا در کنار جام شراب، سلطنت و ثروت گذشته وجود دارد.
هوش مصنوعی: به دنبال هیچ چیز نباش، زیرا دنیا در سایهی اراده و تلاش اوست و در مقابل چنین ارادهای، هیچ چیزی در ملک عالم ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: از عمرم فقط غم نصیبم شده، اما به خاطر این که غم دارم، خوشحالم؛ چون غم من، هیچ درد و رنجی ندارد.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که دلم را در خود فرورفته است، کسی نیست که به من کمک کند و از آن رهایی بخشم. همچنین، کلماتی که بر زبانم میآید، به کام من رفته و دیگر کسی نیست که همراهم باشد.
هوش مصنوعی: دل من به عشق تو تبدیل به ذرهای کوچک شده و آن هم فقط یادبودی از خون تنم است که به خاطر محبت تو ایجاد شده، اما در نهایت هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: بدن من مانند موی سر است که پر از تاب و پیچ است و در آن خمیدگی وجود دارد، اما در مقایسه با تو، مثل یک مو است و در آن خمیدگی هیچ چیزی نیست.
هوش مصنوعی: درد دل خستهام تنها با دارویی که از تو باشد درمان میشود و در این دنیا تنگ و پر از مشکل، غیر از محبت و توجه تو هیچ مرهمی به کار نمیآید.
هوش مصنوعی: به چه چیزی از دنیا شکایت میکنی؟ اگر به دنبال همدمی هستی، بدان که دنیا فقط یک لحظه است و آن لحظه هم هیچ ارزشی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برون ز جام دمادم مجوی این دم هیچ
بجز صراحی و مطرب مخواه همدم هیچ
بیاو باده ی نوشین روان بنوش که هست
بجنب جام می لعل ملکت جم هیچ
مجوی هیچ که دنیا طفیل همّت اوست
[...]
نصیب ما نشد از وصل یار جز غم هیچ
بوعده یی ز دهانش خوشیم آنهم هیچ
بیا که تجربه کردیم و غیر دیدن تو
جراحت دل ما را نبود مرهم هیچ
ببوسه یی دل بیچاره یی بدست آور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.