بمن رسید نوید وصال دلداران
چو کشته را دم عیسی و کشته را باران
چه نکهتست مگر بر گذار باد بهار
گشوده اند سر طبله های عطّاران
بحق صحبت و یاری که چون شوم در خاک
بود هنوز مرا میل صحبت یاران
چو رفت آب رخم در سر وفاداری
بهل که خاک شوم در ره وفاداران
ترا که بر سر سنجاب خفته ئی چه خبر
که شب چگونه بروز آورند بیداران
ز نرگس تو طبیبان اگر شوند آگاه
هزار بار بمیرند پیش بیماران
چنین که باده ی دوشین مرا ز خویش ببرد
مگر بدوش برندم ز کوی خمّاران
کسیکه مست بمیرد بقول مفتی عشق
برو درست نباشد نماز هشیاران
چگونه خواب برد ساکنان هودج را
ز غلغل جرس و ناله ی گرفتاران
مجال نیست که در شب کسی بر آرد سر
ز بسکه دست برآورده اند عیاران
دل ارچه روی سپردی بطره اش خواجو
کسی چگونه دهد نقد خود بطراران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به عشق و وصال بیان میکند. او به شوق وصال دلداران و تأثیرات مثبت عشق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر در خاک سرودن باشد، هنوز میل به دیدار یارانش دارد. شاعر همچنین به وفاداری و تاثیرات آن اشاره میکند و از زیبایی نرگس و باده صحبت میکند. او تأکید میکند که عشق موجب مستی و از خودبیخود شدن است و انسان را از دنیای هشیاری خارج میکند. در نهایت، او به نوعی جدال درونی با احساساتش اشاره میکند که چگونه دلش را به بطرهای از عشق میسپارد و نمیتواند به راحتی از آن چشمپوشی کند.
هوش مصنوعی: به من خبر خوشی از اتحاد با عاشقان رسید، مانند اینکه کشتهای در لحظهای که عیسی به او جان میدهد، زنده میشود یا اینکه باران بر خشکزاری ببارد و زندگی دوباره ایجاد کند.
هوش مصنوعی: بوی خوشی که به مشام میرسد، شاید به دلیل وزیدن باد بهاری است که عطاران، عطرها را در ظروفشان برای پخش آماده کردهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر سخن و دوستی که وقتی در خاک باشم، هنوز هم تمایل به دیدار دوستان دارم.
هوش مصنوعی: زمانی که آب رخسار من در سر وفاداری برود، دلسردی را کنار بگذارید زیرا که آرزو دارم در مسیر وفاداران خاک شوم.
هوش مصنوعی: تو که در آغوش خواب به سر میبری، چه چیزی از دنیای بیداران میدانی و از چگونگی گذر شب به روز؟
هوش مصنوعی: اگر طبیبان از زیبایی چشمانت مطلع شوند، هزار بار پیش از بیماران خود خواهند مرد.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از سرمستی و عشق اشاره دارد. شاعر از تجربه خوشایند نوشیدن باده صحبت میکند که او را از خود بیخود کرده و به عالم دیگری میبرد. او در پی این است که همچنان بتواند این لذت را تجربه کند و در جوار افرادی که زیبایی و خوشی را به او هدیه میدهند، باقی بماند. در واقع، این توصیف به جستجوی شادی و زیبایی در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: کسی که در حال مستی بمیرد، به گفتهی عالم عشق، نمازی که هشیاران میخوانند برای او درست نیست.
هوش مصنوعی: چطور صدا و ناله افرادی که به کمک نیاز دارند، باعث خواب رفتن کسانی شد که در کالسکه سوار بودند؟
هوش مصنوعی: در اینجا، بیان شده است که در تاریکی شب، افراد نمیتوانند سر خود را بالا بیاورند و به خاطر تلاش بسیار و توانمندیهایی که عیاران (افراد با مهارت و شجاعت) دارند، فضا در اختیارشان نیست. به همین دلیل، احساس تنگنا و محدودیت میکنند.
هوش مصنوعی: اگرچه تو دل خود را به عشقت سپردی، اما چگونه میتوان از کسی که خود در بند مستی است، توقع داشت که بهای عشقش را درست و صحیح پرداخت کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغ صحبت دیرینه وفاداران
خوش آن نشاط و تنعم که بود با یاران
چو از شکفتن نورزو عیش یاد کنم
به چشم من گل، اگر نیستند از آن یاران
چو دوستان وفادار رخت بربستند
[...]
مرا مپرس که: چون شرمسارم از یاران؟
ز دست این دم چون برف و اشک چون باران
به خاک پای تو محتاجم و ندارم راه
بر آستان تو از زحمت طلبگاران
مرا ز طعنهٔ بیگانه آن جفا نرسید
[...]
زهی ز دست کرم گسترت کرم باران
فدای دست و دلت جان این درم داران
به رنگ دست تو ابری ندیده چشم فلک
که سیم ناب و زر سرخ از آن بود باران
تفقد تو تدارک پذیر نیست که نیست
[...]
حذر کن از عرق روی لاله رخساران
که می کند به دل سنگ رخنه این باران
دو چشم شوخ تو با یکدگر نمی سازند
که در خرابی هم یکدلند میخواران
همیشه داغ دل دردمند من تازه است
[...]
گشوده اند در خانه باز خماران
که تا تدارک روزه کنند میخواران
تو شمع خلوت انسی مرو بمحفل عام
بحفظ خویش نپردازی و پرستاران
متاع دین و دل از زلف و چشم او که برد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.