هلال عید جهان را به نور خویش آراست
شراب چون شفق و جام چون هلال کجاست
مگر شراب شفق خورد شب ز جام هلال
که هر گهر که در او بود جمله در صحراست
نگر نثار جواهری که شب کند بر چرخ
هلال خم شد و جنبید، از آنش پشت دوتاست
به نیم دایره ماند هلال در گردش
هزار نقطه ز نقش ستارگان پیداست
شراب شد، به عمل آر مایه عملش
که هم مقاطعه پیکرش بخواهد سوخت
کمر ببند و گره زن به جعد و روشن کن
که کوته است شب و آفتاب در جوزاست
نه دایره ست ز می در میان شیشه که آن
خیال حلقه ای از گوش شاهد رعناست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت هلال ماه در شب عید است. شاعر با توصیف هلال به عنوان نماد نور و زیبایی، به ارتباط آن با شراب و شفق اشاره دارد و میگوید که این زیبایی چنان است که تمامی جواهرات در صحرا به تماشای او نشستهاند. همچنین، شاعر به حرکت هلال و نمای ستارهها میپردازد و از شب و روز به عنوان دو جلوه زیبای طبیعت نام میبرد. در انتها، او به میپردازد و اشاره میکند که زمان کوتاه است و باید از این لحظات زیبا بهره برد.
هوش مصنوعی: هلال عید با نور خود جهان را زینت بخشید. شراب مانند رنگ غروب آفتاب و جام همانند هلال ماه جای خود را گم کرده است.
هوش مصنوعی: آیا شب با شعاعهای رنگین غروب خورشید، شراب شفق را نوشید؟ زیرا هر گوهری که در آن وجود داشت، اکنون در بیابان پراکنده است.
هوش مصنوعی: نگر به جواهری که در شب بر آسمان میدرخشد؛ هلال ماه خم شده و حرکت کرده است، زیرا نور آن از دو طرف به ما میتابد.
هوش مصنوعی: در نیم دایرهای که شبیه به هلال است، با گردش فراوان، هزاران نقطه از تصویر ست stars، به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: کار را از سر بگیر و به نتیجه برسان، زیرا او تنها به شوق و اشتیاقش بسنده نکرده و میخواهد به هدفش دست یابد.
هوش مصنوعی: از تلاش و سختکوشی نترس و برای رسیدن به آرزوهایت آماده باش. زمان در حال عبور است و فرصتها محدود هستند، پس به کار و تلاش بیشتر بپرداز.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچه در میان شیشه قرار دارد، تنها یک دایره از شراب نیست، بلکه خیالی است که به شکل حلقهای از گوش یک معشوق زیبا شکل گرفته است. این تصویر نشاندهنده زیبایی و ظرافت خاصی است که در ذهن شاعر شکل گرفته و نشاندهنده ارتباط عمیق میان عشق و هنر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
فراق او ز زمانی هزار روز آرد
افروختگان وصال همیگویند:
بلای او ز شبی صد هزار سال کند
سرای پرده وصلت کشید روز نواخت
ز تست نصرت اسلام از آن فلک خوانده است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
مبند دل به عروس جهان تو از شهوت
اگر چه در سر زلفش هزار دلبندیست
ندای غیب به جان تو میرسد پیوست
که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
هزار بادیه در پیش بیش داری تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
جهان پلی است بدان سوی جه که هر ساعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.