چه جرم رفت که رفتی و ترک ما کردی
به خوان ما خطی آوردی و خطا کردی
گرت کدورتی از دوستان مخلص بود
چرا برفتی و با دشمنان صفا کردی
کنون که قامت من در پس تو شد چو کمان
دل مرا هدف ناوک بلا کردی
به خشم رفتی و اشکت ز پی دوانیدم
چو رفت آب رخم عزم ما چرا کردی
چرا چو گیسوی مشکین خویشتن در تاب
شدی و پیرهن صبر من قبا کردی
ز دیده رفتی و از دل نمی روی بیرون
در آن خرابه ندانم چگونه جا کردی
گر چنانک ز چشمم شدی حکایت کن
کز آب چون بگذشتی مگر شنا کردی
چو پیش اسب تو دیدی که می نهادم رخ
به شه زخم زدی و بردی و دغا کردی
کدام وقت ز احوال ما بپرسیدی
کدام روز نگاهی به سوی ما کردی
طبیب درد دل خستگان توئی لیکن
که دیده است که رنج کسی دوا کردی
چو در طریق محبت قدم زدی خواجو
ز دست رفتی و سر در سر وفا کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی
چو جان به سینه درون آمدی و جا کردی
خدنگ ناز چو از غمزه راست بگشادی
به دل درست زدی، گر ز تن خطا کردی
من ار چه تیغ زنم، دل ز تو جدا نشود
[...]
خموش باش دلا عرض مدعا کردی
زبان به بند، سر گریه را چو وا کردی
ز شوخی ارچه بیکجا قرار نیست ترا
برون نمی روی از خاطری که جا کردی
بگلشن از قدمت داغ لاله مرهم یافت
[...]
چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی
به درد و محنت ایام مبتلا کردی
چنین که رسم تو بیگانه مشربی بودست
چرا ز روز ازل با خود آشنا کردی
به چشم اهل نظر همچو سرمه جایم بود
[...]
به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی
به یک نگه، من و دل را، ز هم جدا کردی
مشام یوسف اگر می شنید بوی تو را
هزار جامهٔ جان در غمت قبا کردی
دلم ز داغ تو ای عشق، کام خویش گرفت
[...]
به وعدهای که نمودی عجب وفا کردی
مرا ز محنت فرزند خود رها کردی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.