عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست
طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
کس نمی بینم که مست عشق را پندی دهد
زانک کس در دور چشم مست او مستور نیست
دور شو کز شمع عشق آتش بنزدیکان رسد
وانک او نزدیک باشد گر بسوزد دور نیست
من بمهر دل بپایان می رسانم روز را
زانک بی آتش درون تیره ام را نور نیست
ملک دل را تا بکی بینم چنین ویران ولیک
تا نمی گردد خراب آن مملکت معمور نیست
بزم بی شاهد نمی خواهم که پیش اهل دل
دوزخی باشد هر آن جنت که در وی حور نیست
رهروان عشق را جز دل نمی شاید دلیل
وانک این ره نسپرد نزد خرد معذور نیست
تا نپنداری که ما با او نظر داریم و بس
هیچ ناظر را نمی بینم که او منظور نیست
چشم میگونش نگر سرمست و خواجو در خمار
شوخ چشم آن مست کو را رحم بر مخمور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حالتهای گوناگون آن سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عشق نیاز به هیچ دلیلی ندارد و پرواز طایران عشق تنها در آسمان عشق ممکن است. هیچکس نمیتواند به عاشق مست نصیحتی کند زیرا او در دنیای خود غرق شده است. شاعر به اثر آتش عشق اشاره میکند و میگوید که دوری از آن ممکن نیست. او با عشق واقعی خود، روز را به پایان میرساند، زیرا بدون عشق، دل تاریک و بینور است.
شاعر همچنین از خرابی ملک دل و desire برای دیدن جنتی که در آن عشق و شاهدی نیست، صحبت میکند و میگوید که عشق تنها با دل شناخته میشود و نه عقل. او تأکید میکند که هیچکس نمیتواند او را وادار به دوری از محبوبش کند و در آخر به خیالی از چشمهای میگون و حال مستی اشاره میکند. به طور کلی، شعر نمایشدهنده قدرت و افسانهای بودن عشق است.
هوش مصنوعی: عشق یک حالتی است که نیاز به قوانین و مقررات ندارد، مانند پرندگانی که در عشق خود پرواز میکنند و نیازی به مکان خاصی برای پرواز ندارند.
هوش مصنوعی: هیچکس را نمیبینم که بخواهد به عاشق مستی نصیحتی کند، زیرا هیچکس در دایره نگاه آن عاشق مست نمیتواند پنهان بماند.
هوش مصنوعی: از خود دور شو، زیرا که آتش عشق مانند شمعی است که هرچه به آن نزدیکتر شوی، آسیب بیشتری خواهی دید. حتی اگر شمع در نزدیکیات باشد، خطر سوختن هنوز دور نیست.
هوش مصنوعی: من در پایان روز با عشق و محبت، وقت را به سر میرسانم؛ زیرا بدون شعلهای درونم، تاریکی وجودم روشنایی ندارد.
هوش مصنوعی: دل من تا کی اینقدر خراب و ویران خواهد ماند؟ اما تا زمانی که آن سرزمین آباد نشود، من نمیتوانم چیزی ببینم.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم در میخانهای بیمعشوق و شاهد باشم، چرا که برای اهل دل، هر بهشتی که در آن حوری وجود نداشته باشد، همچون جهنم خواهد بود.
هوش مصنوعی: عاشقان راه عشق جز دل و محبت دلیل دیگری ندارند و اگر کسی در این مسیر بیفتد، عذرش نزد عقل پذیرفته نیست.
هوش مصنوعی: نپندار که ما فقط به او توجه داریم؛ هیچ ناظری را نمیبینم که او هدف نهایی باشد.
هوش مصنوعی: به چشمان زیبای او نگاه کن که در حال سرمستی است و من در حال کشمکش با طبیعت شاداب و بازیگوش او هستم. این عاشق مستی که در بزم است، حتی به حال مستهای دیگر رحم نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که بی خاک درت در دیده من نور نیست
گر مثل جان می رود، ترک توام مقدور نیست
روزی اندر کوی خودبینی قیامت خواسته
زانکه آه دردمندان کم ز نفخ صور نیست
رخ چه پوشی چون حدیث حسن تو پنهان نماند
[...]
روضه ی اقبال را بی احتشامت حور نیست
دیده ی آمال را بی اهتمامت نور نیست
گر بپرسی بندهٔ خود را، ز لطفت دور نیست
زانکه کس در بندگی چون بنده ات [مهجور] نیست
گر تو گویی در خداوندی بود غیر تو کس
یا چو من در بندگی و اخلاص این مقدور نیست
گر تو را بر حال زار من نظر نبود یقین
[...]
با تو است آن یار دائم وز تو یک دم دور نیست
گرچه تو مهجوری از او، وی ز تو مهجور نیست
دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او
کافتاب روی او از دیده ها مستور نیست
لیک رویش را بنور روی او دیدن توان
[...]
عاشقان در جمع با یارند و این بس دور نیست
پیش دوران طریقت این سخن مشهور نیست
رمز مستان معانی را نداند عقل دون
صیدبازان حقیقت در خور عصفور نیست
عشق مستست و بتیغ تیز میگوید سخن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.