یاد باد آنکو مرا هرگز نگوید یاد باد
کی رود از یادم آن کِش من نمیآیم به یاد
آه از آن پیمان شکن کاندیشه از آهم نکرد
داد از آن بیدادگر کز سرکشی دادم نداد
از حیای چشمه ی نوشش شد آب خضر آب
با نسیم خاک کویش هست باد صبح باد
نیکبخت آنکو ز شادی و نشاط آزاد شد
زانک تا من هستم از شادی نیم یک لحظه شاد
بنده ی آن سرو آزادم وگر نی راستی
مادر فطرت ز عالم بنده را آزاد زاد
در هوایش چون برآمد خسرو انجم ببام
ذره وار از مهر رخسارش ز روزن در فتاد
چون بدین کوتاه دستی دل برابرویش نهم
کاتش سوزنده را بر طاق نتوانم نهاد
برگشاد ناوکش دل بسته ایم از روی آنک
پای بندانرا ز شست نیکوان باشد گشاد
گفتمش دور از تو خواجو را که باشد همنفس
گفت باد صبحگاهی کافرین بر باد باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر پیرامون یاد و خاطرهی محبوبی است که هرگز از یاد شاعر نمیرود. شاعر از عشق و دلتنگی خود صحبت میکند و از درد ناشی از ترک و پیمانشکنی محبوب گلهمند است. احساس آزادی و شادابی که در کنار محبوب حس میکند، با غم و اندوهی که در غیبت او میکشد، تضاد دارد. او آرزو دارد که با حضور محبوبش دلش شاد باشد و به توصیف زیباییهای محبوب و تأثیر آن بر زندگی خود میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که حتی در دوری، یاد و خاطرهی محبوبش همواره با اوست.
هوش مصنوعی: به یاد کسی هستم که هرگز به من نمیگوید به یادم باشد. نمیدانم کی از خاطر من خواهد رفت، چون من هرگز به یادش نمیآیم.
هوش مصنوعی: ای کاش از آن کسی که به وعدهاش وفا نکرد، آه و نالهام شنیده میشد. من در برابر یک ظالم که به خاطر سرکشیاش به من ظلم کرده، نتوانستم حقم را بستانم.
هوش مصنوعی: چشمهی نوشین او چنان شگفتانگیز است که حتی آب خضر هم از آن شرمنده شده است. نسیم صبحگاهی که از خاک کوی او میوزد، لحظهای تازگی و حیات را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: انسان خوشبخت کسی است که از شادی و خوشحالی آزاد شده باشد، زیرا تا زمانی که من وجود دارم، حتی یک لحظه هم نمیتوانم شاد باشم.
هوش مصنوعی: من تسلیم و بندهی آن درخت زیبا هستم و اگر که نباشم، واقعیت این است که مادر فطرت در این دنیا، بنده را آزاد فراروده است.
هوش مصنوعی: زمانی که خسرو در آسمان میدرخشد، در آسمان شب، نورهای کوچک و بیشماری مانند ستارهها از زیبایی چهرهاش به دنیا میتابند و از میان درزها و پنجرهها وارد میشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که به این اندازه به او نزدیک شوم، نمیتوانم آتش سوزان را بر طاق نهاد، چون دل به چهرهاش میسپارم.
هوش مصنوعی: دل ما به دنبال زیباییهایی است که نماد آزادی و رهایی از بندهای سخت زندگیاند، چرا که انسانهای خوب و نیک نفس همیشه موجب گشایش و آرامش روح میشوند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که دور از تو، چه کسی میتواند دردی را فهم کند؟ جواب داد: همان باد صبحگاهی که بیاهمیت و بیاعتنا میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
[...]
چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد
شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد
شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه
شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد
هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب
[...]
این مبارک پی بنای محکم گردون نهان
کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد
روز و شب در آفتاب و سایه اقبال و بخت
جای ابراهیم بن مسعود ابراهیم باد
مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست
[...]
در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد
روز عید روزهداران فرخ و فرخنده باد
خسرو پیروزبخت و داور یزدانپرست
شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی نژاد
کاست از عالم ستم تا لاجرم شاهی فزود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.