دل من باز هوای سرکوئی دارد
میل خاطر دگر امروز بسوئی دارد
هیچ دارید خبر کان دل سرگشته ی من
مدتی شد که وطن بر سر کوئی دارد
بگسست از من و در سلسله موئی پیوست
که دل خلق جهان در خم موئی دارد
ایکه از سنبل مشکین تو عنبر بوئیست
خنک آن باد که از زلف تو بوئی دارد
ما بیک کاسه چنین مست و خراب افتادیم
حال آن مست چه باشد که سبوئی دارد
شاخ را بین که چه سرمست برون آمده است
گوئیا او هم ازین باده کدوئی دارد
ایکه گوئی که مکن خوی بشاهد بازی
هر کرا فرض کنی عادت و خوئی دارد
خیز چون پرده ز رخسار گل افکند صبا
روی گل بین که نشان گل روئی دارد
خوش بیا برطرف دیده ی خواجو بنشین
همچو سروی که وطن بر لب جوئی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساس دلگیری و عشق را بیان میکند. شاعر از تمایل به بازگشت به جای محبوب و یادآوری خاطرات عاشقانه سخن میگوید. او به زیباییهای محبوبش اشاره میکند و از قدرت جذبکنندهی عشق و زیبایی میگوید. دل سرگشتهاش همچنان به سوی معشوق میگراید و حس دلباختگی را به تصویر میکشد. در کل، این شعر نشاندهندهی عشق عمیق و دلتنگی شاعر است.
هوش مصنوعی: دل من دوباره به یاد سر کوی محبوب است و امروز تمایل تازهای برای رفتن به سمت آنجا دارد.
هوش مصنوعی: هیچ ارتباطی با خبر ندارید که دل پریشان من مدتی است در جایی از شهر به دنبال آرامش میگردد.
هوش مصنوعی: از من جدا شد و در رشتهای از موئی پیوسته است که دلهای مردم جهان به آن مو وابسته است.
هوش مصنوعی: بادی که از زلف تو میوزد، بویی خوش و دلانگیز دارد که شبیه عطر مشک و عنبر است. این نسیم خنک، بویی لطیف و دلپذیر به همراه دارد.
هوش مصنوعی: ما به خاطر تو اینقدر مست و خراب شدهایم، حالا تصور کن آن کسی که خود در دستش سبوی شراب دارد، حالش چه باید باشد؟
هوش مصنوعی: شاخ را ببین که چقدر سرشار و خوشحال از درخت بیرون آمده است، گویی او هم از این میوه خاصی نوشیده و حالش گرفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که میگوید که نباید به تماشای زیباییها بپردازی، در حقیقت نشاندهنده این است که هر فردی عادتها و ویژگیهای خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: به پاخیز، زیرا نسیم صبحگاهی چون پردهای از چهرهی گل کنار زده است. به روی گل نگاه کن که نشانهای از زیبایی گل را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: بیایید و در کنار دیدهی خواجو بنشینید، مانند سروی که به دنبال آب دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کسی گاه جوانی تگ و پویی دارد
گشت باغی و نشاط لب جویی دارد
کس نپرسد که کجایم من بی خانه و جای؟
هر خسی خاکی و هر سگ سر کویی دارد
دوست دارم خم گیسوی نکورویان را
[...]
عاشق آنست که در بر گل رویی دارد
عارف آنست که دستی به سبویی دارد
بلبل از باغ به طوف دل ما میآید
یارب این غنچه ز گلزار که بویی دارد!
چارهها کرد که از تاب تو رسوا نشود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.