زهی نموده ازان زلف و عارض و رخ خوب
یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب
سواد و نقطه و مکتوب اوست بر دل من
یکی بلا و دوم فتنه و سیم آشوب
بلا و فتنه و آشوب او بود ما را
یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب
مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد
یکی جدا و دوم غالب و سیم مغلوب
جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید
یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب
غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است
یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب
حضور و شادی و محبوب من بود خسرو
یکی شراب و دوم ساقی و سیم محبوب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای عشق و معشوق پرداخته است. شاعر با استفاده از نمادهایی چون زلف، عارض و رخ خوب، احساسات و حالات مختلفی را برای معشوقش بیان میکند. او همچنین از مفاهیم مانند بلا، فتنه، مراد و مونس صحبت میکند تا نشان دهد عشق به معشوق میتواند هم دردسرساز و هم خوشایند باشد. در نهایت، شاعر به حضور و شادی و محبوب اشاره کرده و حس شادابی و خوشبختیاش را در کنار معشوقش به تصویر میکشد. این اشعار به زیبایی تضادهای عشق را با استفاده از تلمیحها و نمادهای گوناگون بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای کاش زیباییهای زلف و چهره و رخسار تو را درک میکردم، که به مانند نوشتاری است با دو نقطه و یک خط.
هوش مصنوعی: نوشتهها و آثار او در دل من به دو صورت نمایان شدهاند: یکی به عنوان یک مصیبت و دیگری به عنوان یک آشفتگی و بحران.
هوش مصنوعی: درد و مشکل و آشوب او برای ما یکی آرزو و دیگری رفیق و سومین خواسته است.
هوش مصنوعی: هدف و همراه و خواستهام هر سه از من جدا شد؛ یکی برتر و دیگری شکستخورده است.
هوش مصنوعی: جدا از هم و در حال غالب و مغلوب، در نهایت همه به نوعی به یک وضعیت مشترک میرسند: یکی به عنوان خدمتکار، دیگری در مقام قدرت و سومی به عنوان سواری.
هوش مصنوعی: زندگی خوب و خوشایند به سه چیز وابسته است: یکی اینکه آدم در جمع و حضور دیگران باشد، دوم اینکه احساس شادی و خوشحالی کند، و سوم داشتن ارزشی مثل عشق و محبت در زندگی.
هوش مصنوعی: خسرو محبوب من آنقدر خوشحال و زنده است که در کنار او، شراب و ساقی و زیبایی به اوج میرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا ز غایت خوبی چو یوسف یعقوب
سپاه عشق تو شد غالب و دلم مغلوب
تویی بمصر نکویی امیر چون یوسف
منم بخانهٔ احزان اسیر چون یعقوب
دلم همیشه هوای ترا بود طالب
[...]
زهی نم کرمت در سخا بهارانگیز
چنانکه گشت هوای نیاز ازو محجوب
دهان لاله رخانم به خنده بازگشای
از ابر جود در آنم یکی یم مقلوب
نماز شام چو کرد آن لطیف کودک خوب
به عزم راه نشاط رکاب و رای رکوب
شبم دو شد که دو خورشید در یکی ساعت
مرا غریب بماندند و کرد رای غروب
سپهر و مهر چو او پای در رکاب نهاد
[...]
به بست شرع سلامت گذار بر سوی نوب
برست بحر شریعت ز موج هر آشوب
گشاد بهره ی وصل دو شاه یوسف چهر
در اشتیاق سبق برده هر دو از یعقوب
سلام کرد یکی را، ظفر ز روی خشوع
[...]
پناه ملک جهان مقتدای روی زمین
توئی که هست ز رای تو آسمان محجوب
توئی که اختر سعد تو چون طلوع کند
زمام خویش دهد مشتری به دست غروب
توئی که هست ملاقات تو جلای عیون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.