ببوستان می گل بوی لاله گون مستان
مگر ز دست سمن عارضان پردستان
جهان ز عمر تو چون داد خویش می گیرد
تو نیز کام دل از لذّت جهان بستان
کنونکه فصل بهاران رسید و موسم گل
خوشا نواحی یزد و نسیم اهرستان
چه نکهتست مگر بوی دوستانست این
چه منزلست مگر طرف بوستانست آن
منم جدا شده از یار و منقطع ز دیار
چو بلبلان چمن دور مانده از بستان
سفر گزیدم و بسیار خون دل خوردم
چو در مصیبت سهراب رستم دستان
باختیار کسی هرگز اختیار کند
جرون و تشنگی و باد گرم و تابستان
مکن ملامت خواجو که عاقلان نکنند
ز بیم حکم قضا اعتراض بر مستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی فصل بهار و لذتهای آن اشاره دارد. شاعر از بوی گلها و لحظات خوشی که در محلههای یزد و اهرستان تجربه میشود، سخن میگوید. او با حسرت از دوری از یار و زادگاهش ابراز میکند و خود را به بلبلانی تشبیه میکند که از بستان دور ماندهاند. شاعر عمیقاً به مصائب و سختیهایی که در زندگی تحمل کرده، اشاره میکند و بر این نکته تأکید میورزد که در برابر سرنوشت نباید از دیگران ملامت کند. در نهایت، پیغام شعر دعوت به لذت بردن از زیباییهای زندگی است، حتی در شرایط سخت.
هوش مصنوعی: در بوستان، بوی گل و عطر لالههای خوش رنگ و بهاری میپیچد و این عطر، از دست برگهای سمن به زبانی قشنگ به اشتراک گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: دنیا از عمر تو استفاده میکند، پس تو هم از لذتهای دنیا بهرهمند شو و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: حالا که فصل بهار فرا رسیده و زمان شکوفههاست، نواحی یزد و نسیم اهرستان بسیار دلانگیز و زیبا شده است.
هوش مصنوعی: این بوی خوش که در فضاست، جز عطر دوستان چه میتواند باشد؟ و این مکان که در آن قرار داریم، جز باغ و گلستان چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: من از یار خود دور شدهام و از سرزمینم جدا افتادهام، مثل بلبلانی که از باغ دور ماندهاند و حسرت چمن را میخورند.
هوش مصنوعی: در سفر خود دچار درد و رنج زیادی شدم، همانطور که رستم در برابر مصیبت سهراب گرفتار شد.
هوش مصنوعی: کسی که در حالتی سخت و دچار کمبود است، هرگز نمیتواند در انتخاب و تصمیمگیری آزاد باشد. او تحت تأثیر شرایطی مانند گرما، تشنگی و مشکلات دیگر قرار دارد و نمیتواند به راحتی قدم بردارد.
هوش مصنوعی: خواجو را سرزنش نکنید، زیرا عاقلها به خاطر ترس از تقدیر و سرنوشت، از میخواران انتقاد نمیکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
از آن خویش کنم من که جان دهم بستان
که ز آن خود نشنوی تو به حیله و دستان
بدین صفت که ز سر تا قدم همه شکری
حلال بادت شیری که خوردی از پستان
چه باشد ار به سر وقت من رسی وقتی
[...]
چو آتشست به گرمی هوای تابستان
بده دو کاسه ازان آب لعل، یا بستان
هوای عشق و هوای می و هوای تموز
سه آتشند، که خواری کنند با مستان
بیار شیره و پرکن شراب و نقل بنه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.