گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

وقت آن شد که گل شکفته شود

چشم نرگس ز می غنوده بود

خواهد ابر دونده را گیرد

سرو از بس که در هوا بدود

معتدل شد هوا چنان که ز چرخ

بر چمن باد گرم هم نرود

آتش لاله را همی بیند

زاغ چون هندوان نمی گرود

می زند مرغ نغمه ای که چنان

هر زمانی ز دست می بشود

باد گوش بنفشه می پیچد

که ز بلبل سخن نمی شنود

ساقیا، گر ترا چنین وقتی

گذری بر من اوفتد، چه شود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

ملکان را ز آسمان کبود

چون تو هرگز کریم و راد نبود

هرگز از تو کسی بلا نکشید

هرگز از تو کسی جفا نشنود

عید فرخنده باد بر تو ملک

[...]

وطواط

آفتاب جلال و عالم جود

که چنو در جهان نشد موجود

خان عادل ، کمال دولت و دین

گوهر کان محمدت ، محمود

آنکه او راست طلعت میمون

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه