ای شب قدر بیدلان طره ی دلربای تو
مطلع صبح صادقان طلعت دلگشای تو
جان من شکسته بین وین دل ریش آتشین
ساخته با جفای تو سوخته در وفای تو
خاک در سرای تو آب زنم بدیدگان
تا گل قالبم شود خاک در سرای تو
گرچه بجای من ترا هست هزار معتقد
در دو جهان مرا کنون نیست کسی بجای تو
میفتم و نمیفتد در کف من عنان تو
می روم و نمی رود از سر من هوای تو
چون بهوای کوی تو عمر بباد داده ام
خاک ره تو می کنم سرمه بخاکپای تو
در رخم ار نظر کنی ور بسرم گذر کنی
جان بدهم بروی تو سر بنهم برای تو
روضه ی خلد اگر چه دل بهر لقا طلب کند
روضه ی خلد بیدلان نیست بجز لقای تو
گرچه سزای خدمتت بندگئی نکرده ام
چیست گنه که می کشم این همه ناسزای تو
خواجو اگر چه عشق را صبر بود دو او بس
دردی دردکش که هم درد شود دوای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با احساس عمیق عاشقانه نویسنده آغاز میشود که به یادی از شب قدر و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر به اوضاع دل شکستهاش اشاره میکند که به خاطر جفای معشوق، آسیب دیده است. او به عشق و ارادتش نسبت به معشوق اعتراف میکند و حتی حاضر است برای او جان بدهد. متن نشاندهندهی ناراحتی و وفاداری شاعر به محبوبش است و در نهایت به این نتیجه میرسد که هر درد و غم را برای وصال او تحمل خواهد کرد. شعر احساس قوی عشق و دلتنگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای شب قدر، ای شب خاص و عزیز، طره زیبا و دلربای تو مانند سپیده دم صبح است که برای افراد صادق و راستین نور میافشاند و چهره دلنشین تو به آنان روشنی میبخشد.
هوش مصنوعی: روح من را ببین که چگونه شکسته است و این دل رنجیده که به خاطر عشق به تو با آتش سوخته است، حالا در مقابل ناخوشیهای تو، در وفاداریام به تو، سوخته است.
هوش مصنوعی: من خاک را در خانهی تو به چشمانم آب میزنم تا روح من به گونهای در وجود خاکیام تجلی یابد و به گل تبدیل شوم در فضای تو.
هوش مصنوعی: هرچند که در دنیا هزاران نفر هستند که به جای من به تو فکر میکنند و به تو اعتقاد دارند، اما اکنون هیچکس نیست که به جای تو برای من اهمیت داشته باشد.
هوش مصنوعی: من به زمین میافتم ولی کنترل تو از دستم نمیافتد، تو جلو میروی و خیال تو از سر من بیرون نمیرود.
هوش مصنوعی: زیرا به خاطر عشق به کوی تو، عمرم را به باد دادهام، بنابراین خاک راه تو را مانند سرمه برای چشمهایم گران بها و ارزشمند میدانم.
هوش مصنوعی: اگر به چهرهام نگاهی بیندازی یا بر سرم بگذری، جانم را برای تو میدهم و سرم را به پای تو میگذارم.
هوش مصنوعی: اگرچه دل برای ملاقات با بهشت تلاش کند، اما بهشت بیدلان جز ملاقات تو نیست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من هیچ گناهی در حق تو نکردهام و خدمت تو را انجام ندادهام، نمیدانم چرا اینقدر بد و ناسزا میشنوم.
هوش مصنوعی: خواجو میگوید که اگرچه عشق به صبر نیاز دارد، اما کسی که تجربه درد و رنج عشق را دارد، بهتر میتواند دردی را که از عشق میکشد، تحمل کند. این شخص در واقع درد خود را به عنوان دارویی برای تسکین دیگران نیز در نظر میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داد دلم به دست غم طره دلربای تو
برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو
گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود
زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟
دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟
[...]
ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو
دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو
رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران
چون ز برای خود کنم چند کشم بلای تو
نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم
[...]
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو
دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو
در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان
[...]
جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو
بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود
هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو
[...]
ای به تو آرزویِ من بیشتر از جفایِ تو
سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو
دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است
جور همه جهانیان من بکشم برای تو
باقیِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.