اگر آن شاه دمی پیش گدا بنشیند
فتنه و غارت و خونریز و جفا بنشیند
گر بیابد به دعا عاشق و دلخسته وصال
سالها بر در خلوت به دعا بنشیند
چون قدم رنجه کند دوست به پرسیدن من
خانه تاریک و دلم تنگ، کجا بنشیند؟
خانه دیده برفتیم ز نقش همه پاک
تا خیال رخ آن ترک ختا بنشیند
جعد زلفین سمن سای تو در دور قمر
خضر وقت است که بر آب بقا بنشیند
سرو بستان که به قامت علم افراشته است
چون ببیند قدت از باد هوا بنشیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش از محبوب خود میپردازد و بیان میکند که اگر شاه (محبوب) لحظهای به گدا (عاشق) توجه کند، سبب فتنه و غارت و خونریزی میشود. شاعر از اشتیاق و تلاش برای وصال محبوب صحبت میکند و نشان میدهد که سالها در خلوت دعا کرده است. همچنین، او احساس میکند که در خانهای تاریک دلتنگی به سر میبرد و به یاد محبوبش، دیدهها را از دنیا پاک کرده است. او به توصیف زیبایی محبوب و تاثیر آن بر زندگیاش میپردازد و به درخت سرو در بستان اشاره میکند که با دیدن قامت محبوب، تحت تاثیر قرار میگیرد. این شعر در نهایت نمایانگر احساس عاشقانه و عمیق شاعر نسبت به محبوبش است.
هوش مصنوعی: اگر آن پادشاه لحظهای کنار گدایی بنشیند، هرج و مرج، غارت، خونریزی و بیداد در جامعه رخ خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر عاشق و دلخسته با دعا به وصال محبوبش برسد، سالها در کنار در خلوت خواهد نشست و دعا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی دوست با محبت و لطف خود به سراغم میآید و دربارهام میپرسد، در شرایطی قرار دارم که خانهام تاریک است و دلخوشی ندارم، چطور میتوانم جایی برای نشستن او فراهم کنم؟
هوش مصنوعی: ما از همه نقشها و تصاویر خانه بیرون رفتهایم تا فقط خیال و تصویر چهره آن دختر زیبا از ختا را در ذهن نگه داریم.
هوش مصنوعی: وزن و زیبایی موهای تابدار تو مانند چهرهی معصوم و روشن قمر است. این زمان مناسب است که در کنار آب زندگی و جاودانگی قرار بگیری.
هوش مصنوعی: درخت سروی که در باغ به قد بلندی ایستاده، وقتی قد تو را ببیند، به خاطر عظمت و زیباییت از باد و طوفان خجالت میکشد و مینشیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشدش دل که دمی پهلوی ما بنشیند
گل هم آخر قدری پیش گیا بنشیند
جان من یاد کن آن را که به بوی چو تویی
همه شب بر گذر باد صبا بنشیند
کشی از غمزه، چه امید سلامت باشد
[...]
بنشین تا نفسی آتش ما بنشیند
ورنه دود دل ما بیتو کجا بنشیند
گر کسی گفت که چون قد تو سروی برخاست
این خیالست که در خاطر ما بنشیند
چون تو برخیزی و از ناز خرامان گردی
[...]
چند جانم پس زانوی عنا بنشیند
همدم درد به امّید دوا بنشیند
چون دل و دیده ام از آتش و آب است خراب
گر درآید ز درم دوست کجا بنشیند
یک دم اندر طلب دوست ز پا ننشینم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.