ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار
نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
ببوس خاک درش وانگه ار مجال بود
سلام من برسان و پیام من بگزار
بگو که ای مه نامهربان مهر گسل
نگار لالهرخ سرو قد سیمعذار
دل شکسته که در زلف سرکشت بستم
بیادگار من خسته دل نگه می دار
مرا زمانه ز بی مهری از تو دور افکند
زهی زمانه ی بدمهر و چرخ کژ رفتار
نبودمی نفسی بی نوای نغمه ی زیر
کنون بزاری زارم قرین ناله ی زار
نه همدمی که بر آرم دمی مگر ناله
نه محرمی که بگویم غمت مگر دیوار
شبی که روز کنم بیتو از پریشانی
شود چو زلف سیاه تو روز من شب تار
فراق نامه خواجو کسی که برخواند
بآب دیده بشوید سیاهی از طومار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۳
بگو که ای مه نامهربان مهر گسل
نگار لالهرخ سرو قد سیمعذار
فغان که آن مهِ نامهربانِ مِهرگُسِل
به تَرکِ صحبت یاران خود چه آسان گفت
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.