چو نام تو در نامه ئی دیده ام
بنامت که بر دیده مالیده ام
بیاد زمین بوس درگاه تو
سراپای آن نامه بوسیده ام
زنام تو وان نامه ی نامدار
سربندگی بر نپیچیده ام
جز این یک هنر نیست مکتوب را
وگر هست باری من این دیده ام
که آنها که در روی او خوانده ام
جوابی از و باز نشنیده ام
قلم چون سر یک زبانیش نیست
از آن نا تراشیده ببریده ام
ولی اینکه بنهاد سر بر خطم
از و راستی را پسندیده ام
زبانم چو یارای نطقش نماند
زبانی زنی بر تراشیده ام
بیا ای دبیر ار نداری مداد
سیاهی برون آور از دیده ام
چو زلف تو شوریده شد حال من
ببخشای بر حال شوریده ام
سیه کرده ام نامه از دود دل
سیه روتر از خامه گردیده ام
چو خواجو درین رقعه از سوز عشق
بنی آتشی تیز پوشیده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و ارادت خود به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که نام معشوق را در نامهای دیده و به خاطر آن احساس شکرگزاری دارد. شاعر به بوسیدن نامه، به یاد زمین بوس درگاه معشوق، و همچنین به وفاداری خود به نام او اشاره میکند. او تأکید میکند که هنر نوشتن تنها بیان احساسات اوست و از اینکه نتوانسته پاسخی از معشوق دریافت کند، گلایه دارد. شاعر احساس عمیق خود را از طریق تصویرسازیهایی به نمایش میگذارد و در پایان، از سوز عشق و آتش دل مینالد.
هوش مصنوعی: وقتی نام تو را در نامهای دیدم، به یادم آمد که چه اندازه به نامت احترام گذاشتهام و آن را بر پیشانی خود نهادهام.
هوش مصنوعی: یاد آن لحظهای افتادهام که به احترام تو، تمام وجودم را به سوی درگاه تو خم کردهام و آن نامه را با مهر و محبت بوسیدم.
هوش مصنوعی: من از نام تو و آن نامهی مشهور سربلند و پر افتخار خود را بیرون نیاوردهام.
هوش مصنوعی: به جز این، هیچ هنری در نوشتن وجود ندارد و اگر چنین هنری وجود داشته باشد، من فقط این را دیدهام.
هوش مصنوعی: من هر چه در مورد او گفتهام، هیچ پاسخی از او دریافت نکردهام.
هوش مصنوعی: قلم مانند یک زبان خام و نازک است که آن را از چوبی ناهموار و بدون تراش قطع کردهام.
هوش مصنوعی: اما اینکه او سرش را بر روی خط من گذاشته است، از روی حقیقت و صداقت پسندیدهام.
هوش مصنوعی: وقتی که دیگر قادر به بیان احساساتم نیستم، به سراغ زبانی میروم که خودم ساختهام.
هوش مصنوعی: بیا، ای نویسنده، اگر مداد سیاهی نداری، اشکهای من را به دست بگیر و با آن بنویس.
هوش مصنوعی: وقتی که موهای تو به هم ریخته و آشفته شده، من هم حال و روز خوبی ندارم. لطفاً حالت آشفتهام را درک کن و عذرخواهیام را بپذیر.
هوش مصنوعی: از دل تیره و غمگین خود، نامهای نوشتهام که از سیاهترین رنگها نیز تیرهتر است.
هوش مصنوعی: من در این نامه از شدت عشق، آتشی تند و سوزان را نهفتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سواران ترکان بسی دیدهام
عنان پیچ زینگونه نشنیدهام
برهمن ز کس گفت نشنیده ام
من اش همچنان استخوان دیده ام
ز نیروی یزدان نپیچیده ام
چنین رزم من بی شمر دیده ام
ز خصمت همانا که نشنیدهام
نه آخر به چشم خودم دیدهام؟
چو نام تو در نامهای دیدهام
به نامت که بر دیده مالیدهام
به یاد زمینبوس درگاه تو
سراپای آن نامه بوسیدهام
ز نام تو آن نامه نامدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.