هر که را یاریار می افتد
مقبل و بختیار می افتد
ای بسا در که در محیط سرشک
هر دمم در کنار می افتد
عقرب او چو حلقه می گردد
تاب در جان مار می افتد
شام زلفش چو می رود در چین
شور در زنگبار می افتد
گرنه مست است جادویش، ز چه روی
بر یمین و یسار می افتد
گل صد برگ را دگر در دام
همچو بلبل هزار می افتد
چون ز حالش همی کنم تقریر
بخیه بر روی کار می افتد
دلم از شوق چشم سرمتش
دم به دم در کنار می افتد
رحم بر آن پیاده کو هر دم
در کمند سوار می افتد
هر که او خوار می فتد، خسرو
همچو ما باده خوار می افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کرا یار یار می افتد
مقبل و بختیار می افتد
ای بسا دُر که از محیط سرشک
هر دمم در کنار می افتد
عقرب او چو حلقه می گردد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.