زهی رویت شکفته لاله زاری
در حسن ترا گل پرده داری
رخت را بهتر از مه می شمارم
وزین بهتر نمی دانم شماری
درخت صندل آمد قامت تو
که می پیچد در او زلفت چو ماری
روان کردی سمند کامران را
نترسیدی که برخیزد غباری
به دنبالت روان شد آب چشمم
که ریزد بر سر راهت نثاری
چو خود رفتی به تسکین دل من
خیال خویش را بفرست باری
بخواهم یادگاری از تو، لیکن
خیال است اینکه بدهی یادگاری
دلم یک چند بود اندر پس کار
فراقت باز پیش آورد کاری
گلی نشکفته بختم را ز وصلت
ز غم هر موی بر تن گشت خاری
ز شاخ وصل چون برگی ندارم
بخواهم از جناب شاه باری
ز بحر نظم خسرو در نثارت
کشد هر لحظه در شاهسواری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و او را به گلهای بهاری تشبیه میکند که رویش شکفته است. شاعر زیبایی رخت را از ماه زیباتر میداند و زلفهای او را به ماری که درخت صندل را میپیچد، تشبیه میکند. او از احساساتش نسبت به معشوقه میگوید و به درد فراق و غم جدایی اشاره میکند که بر روی قلبش سنگینی میکند. شاعر میخواهد یادگاری از معشوق داشته باشد، اما میداند این تنها یک خیال است. در نهایت، او از غم جدایی و اثرات آن بر روح و جسمش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: روی تو مانند لالهای شکفته است و زیباییات چنان است که گلها در برابر چهرهات حجاب دارند.
هوش مصنوعی: لباس تو را از ماه هم زیباتر میدانم و نمیتوانم چیزی بهتر از آن را تصور کنم.
هوش مصنوعی: درخت صندل به زیبایی قامت تو میماند، که زلفهایت مانند ماری در کنار آن میپیچد.
هوش مصنوعی: تو با شجاعت و بیهراسی، سمند پیروز را به جلو راندی و نترسیدی که ممکن است از این اقدام، غباری به هوا بر خیزد.
هوش مصنوعی: آب چشمانم به دنبالت جاری شد تا بر سر راهت نثار شود.
هوش مصنوعی: وقتی که به فکر آرام کردن قلب من هستی، بهتر است که فقط به یاد خودت باشی و به من فکر نکنی.
هوش مصنوعی: میخواهم از تو نشانهای به یادگار داشته باشم، اما این تنها یک خیال است که بخواهی چیزی به من بدهی.
هوش مصنوعی: دل من مدتی بعد از دوری تو کارهایی را که فکر میکردم فراموش کردهام، دوباره به یادم آورد.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به آرزوی وصال برسم، مشکلات و ناراحتیها باعث شده هر رشته موی من مانند خاری بر بدنم شود.
هوش مصنوعی: از آنجا که من به وصال محبوب دست نیافتم، نمیتوانم از مقام شاهانی درخواست یا خواستهای داشته باشم.
هوش مصنوعی: هر لحظه از دنیای نغمههای زیبا، مثل شاهینی سوار بر اسب، زیبایی و شکوهی را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان را نیست جز مردم شکاری
نه جز خور هست کس را نیز کاری
یکی مر گاو بر پروار را کس
جز از قصاب ناید خواستاری
کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر
[...]
ز تو نشگفت فضل و بردباری
چنان کز ما جفا و زشتکاری
بهمو واجی چرا ته بیقراری
چو گل پروردهٔ باد بهاری
چرا گردی بهکوه و دشت و صحرا
بهجان او ندارم اختیاری
ندارم جز غم تو غمگساری
نه جز تیمار تو تیمارداری
مرا از تو غم تو یادگارست
از این بهتر چه باشد یادگاری
بدان تا روزگارم خوش کنی تو
[...]
الا ای خوش نسیم نو بهاری
تو بوی زلف آن بت روی داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.