گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

مست آمده ای باز به مهمان که بودی؟

دانم شکری در شکرستان که بودی؟

ای یار جدا مانده، دل تنگ که جستی؟

ای یوسف گم گشته به زندان که بودی؟

دیوانه من بر سر کوی که گذشتی؟

تشویش ده حال پریشان که بودی؟

می دوش کجا خوردی و ساغر به که دادی؟

در ظلمت شب چشمه حیوان که بودی؟

آراسته و مست در آغوش که خفتی؟

این بخت کرا بوده، به فرمان که بودی؟

جعدت که گزیده ست، لبت را که گزیده ست؟

پیش که نشستی شب و مهمان که بودی؟

حلوا همه تاراج شد، ای دل، تو چه کردی؟

شهد که چشیدی، مگس خوان که بودی؟

جان دگری در تن نالان که بودی؟

کان نمکی در دل بریان که بودی؟

نی بوی گلی داری و نی رنگ بهاری

خسرو، تو به نظاره بستان که بودی؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجوی کرمانی

ای شمع چگل دوش در ایوان که بود

وی سرو روان دی بگلستان که بودی

وی آیت رحمت که کست شرح نداند

کی بود نزول تو و در شان که بودی

چو صبح بر آمد بسر بام که رفتی

[...]

هلالی جغتایی

دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟

دل بی تو بجان بود، تو جانان که بودی؟

این غصه مرا کشت که: غمخوار که گشتی؟

وین درد مرا سوخت که: درمان که بودی؟

با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟

[...]

حزین لاهیجی

سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی؟

من سوختم، آرایش ایوان که بودی؟

نگذاشته ای دین به خرابات نشینان

در صومعه، غارتگر ایمان که بودی؟

خار عجبی بود به چشم از ره خوابم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه