گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

عالم از جام لب خراب مکن

تهمت اندر سر شراب مکن

هر زمان تافته مشو بر ما

تو مهی، کار آفتاب مکن

با چنان ره مرو به غارت شب

کار دزدی به ماهتاب مکن

گر چه زان غمزه فتنه شهری

امشبی آرزوی خواب مکن

خیمه حسن را به صحرا زن

گردن عاشقان طناب مکن

ور ترا آرزوی کشتن ماست

غمزه خود می رود، شتاب مکن

زلف خود را به زیر گوش منه

دام ماهی به زیر آب مکن

از دهان توام سؤالی هست

گر نداری دهن، جواب مکن

چشمم از گریه یک زمان بازآ

خانه مردمان خراب مکن

بی چراغ است خانه خسرو

هر زمان روی در نقاب مکن

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

چشمکان پیش من پر آب مکن

دلم از عاشقی کباب مکن

ریگ را پیش چشم رود مکن

رود را پیش دل سراب مکن

به کس از ابتدا رسول مباش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
ابن یمین

هستیم را بخود حجاب مکن

پرتو خود بخود نقاب مکن

خواجوی کرمانی

امشب ای یار قصد خواب مکن

مرو و کار ما خراب مکن

شب درازست و عمر ما کوتاه

قصه کوته کن و شتاب مکن

چشم مست تو گرچه در خوابست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

بشنو ای یار و اضطراب مکن

خویش رسوای شیخ و شاب مکن

اگرت معنی ای است حاضر باش

صورت شرع را خراب مکن

چشم بر شاهد و شراب منه

[...]

هلالی جغتایی

گفت: برخیز و اضطراب مکن

غم فردا مخور، شتاب مکن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه