ای که بی خاک درت در دیده من نور نیست
گر مثل جان می رود، ترک توام مقدور نیست
روزی اندر کوی خودبینی قیامت خواسته
زانکه آه دردمندان کم ز نفخ صور نیست
رخ چه پوشی چون حدیث حسن تو پنهان نماند
گل به صد پرده درون از بوی خود مستور نیست
گر گناهم هست در رویت نظر، معذور دار
زین گنه گر جان رود، این نیز چندان دور نیست
سنگ دربان ار چه مزد جانست نیز از در مران
کز پی مردن رسید اینجا، ولی مزدور نیست
پرسش من آمدی، وز دیدنت جان می رود
کشتنت، ای جان من پرسیدن رنجور نیست
در شب تاریک هجرانم به سر شد روزگار
چون توان کردن چون شمع بخت ما رانور نیست
دل ز سلطان خیال اقطاع غم شد، چون کنم
شحنه جان را ز سلطان خرد منشور نیست
گریه گر لشکر کشد ناله رهد گریه چه سود؟
چون هزار امید، بر یک کام دل منصور نیست
ای خیال یار صورت می کنی در دل مرا
صبر خسرو را رقم در دفتر شاپور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و دلتنگی برای معشوق است. شاعر از بیخوابی و درد جدایی صحبت میکند و به احساسات عمیق خود اشاره میکند. او بیان میکند که هرچند در زندگی مشکلات و گناهان وجود دارد، اما عشق به معشوق باعث میشود که این کمبودها کمتر حس شوند. شاعر همچنین از زیبایی و عظمت معشوق میگوید و اینکه چگونه چهره او نمیتواند پنهان بماند. در نهایت، او به غم و محنت ناشی از جدایی و دوری از معشوق اشاره میکند و این احساس را در قالب ناله و دعای دل بیان میکند.
هوش مصنوعی: تو که از خاک درگاهت نوری در چشمان من نمیتابد، حتی اگر جانم در خطر باشد، نمیتوانم از عشق به تو جدا شوم.
هوش مصنوعی: روزی در مکانی که انسانها فقط به خودشان مینگرند، روزی از اهمیت و جدیت دنیا به وجود میآید؛ چرا که درد و نالهی افراد رنجکشیده به اندازهی صداهای وحشتناک قیامت جدی است.
هوش مصنوعی: چهرهات را چه بپوشانی، زیرا داستان زیباییات هرگز پنهان نمیماند. حتی گل نیز با داشتن صد پرده، از بوی خاص خودش پوشیده نیست.
هوش مصنوعی: اگر در نگاه تو گناهی از من هست، پس مرا ببخش. اگر جانم هم برود، این نیز خیلی دور از انتظار نیست.
هوش مصنوعی: اگرچه سنگ دربان به مانند جان با ارزش است، اما او را از در بیرون نرانید. او به خاطر مرگ به اینجا آمده است، ولی او یک مزدور نیست.
هوش مصنوعی: این جمله به احساس عمیق عاشقانه و درد ناشی از عشق اشاره دارد. شخص صحبت کننده، از دیدن معشوقش به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و جانش در خطر است. او میگوید که سوالی که از معشوق میپرسد، به خاطر عشق و احساسش، هیچ رنجی ندارد و تمام رنجها در وجودش ناشی از عشق به اوست.
هوش مصنوعی: در شب تاریک جدایی، روزگارم به پایان رسید. چگونه میتوانم مانند شمع، بخت خود را روشن کنم در حالی که هیچ نوری در کار نیست؟
هوش مصنوعی: دل من از سلطنت خیال و اندوه رها شده است، حالا چگونه میتوانم نگهبان جانم را از حکمت و خرد بینصیب کنم؟
هوش مصنوعی: اگر اشک و اندوه هم گرد هم بیاید، چه فایدهای دارد؟ زیرا هزار امید وجود دارد، اما به یک آرزو و خواسته دل نمیتوان رسید.
هوش مصنوعی: ای تصور دوست، تو در دل من تجلی میکنی و مانند یک نقش زیبا نمایش داده میشوی. صبری که خسرو بر آن است، در دفتری که مربوط به شاپور باشد، ثبت نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست
طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
کس نمی بینم که مست عشق را پندی دهد
زانک کس در دور چشم مست او مستور نیست
دور شو کز شمع عشق آتش بنزدیکان رسد
[...]
گر بپرسی بندهٔ خود را، ز لطفت دور نیست
زانکه کس در بندگی چون بنده ات [مهجور] نیست
گر تو گویی در خداوندی بود غیر تو کس
یا چو من در بندگی و اخلاص این مقدور نیست
گر تو را بر حال زار من نظر نبود یقین
[...]
با تو است آن یار دائم وز تو یک دم دور نیست
گرچه تو مهجوری از او، وی ز تو مهجور نیست
دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او
کافتاب روی او از دیده ها مستور نیست
لیک رویش را بنور روی او دیدن توان
[...]
عاشقان در جمع با یارند و این بس دور نیست
پیش دوران طریقت این سخن مشهور نیست
رمز مستان معانی را نداند عقل دون
صیدبازان حقیقت در خور عصفور نیست
عشق مستست و بتیغ تیز میگوید سخن
[...]
هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور نیست
گر خبر ز اندیشهٔ دوری ندارد دور نیست
و آن که با سوز محبّت نیست چون پروانه گرم
گر همه ماه است شمع دولتش را نور نیست
ماه را گویی مگر نسبت به رویش کرده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.