از صومعه پیری بخرابات درآمد
با باده پرستان بمناجات درآمد
تجدید وضو کرد بجام می و سرمست
در دیر مغان رفت و بطاعات درآمد
هر کس که ز اسرار خرابات خبر داشت
از نفی برون رفت و باثبات درآمد
این طرفه که هر کو بگذشت از سر درمان
درد دلش از راه مداوات درآید
ایدل چو در بتکده در کعبه گشودند
بشتاب که هنگام عبادات درآمد
فارغ بنشست از طلب چشمه ی حیوان
همچون خضر آنکس که بظلمات درآمد
مطرب چو خروس سحری نغمه برآورد
با مرغ صراحی بمقالات درآمد
دل در غم عشقش بخرافات در افتاد
جان با لب لعلش بمراعات درآمد
مستان خرابش بدر دیر کشیدند
در حال که خواجو بخرابات درآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تعادل بین معنویت و دنیوی، و همچنین تجربیات عاشقانه است. شاعر به توصیف پیری میپردازد که از صومعه خارج شده و به جمع بادهنوشان میپیوندد. او پس از تجدید وضو و نوشیدن می، به مکان عبادت میرود. هر کسی که از رازهای زندگی آگاه است، از حالت درمان برون میآید. شاعر همچنین به نقش موسیقی در بیداری روح و دلهای عاشق اشاره میکند. در نهایت، این شعر به جستجوی عشق و شادی در دنیای خراباتیها و تمامی احساسات عمیق و پیچیدهای که در این مسیر وجود دارد، میپردازد.
هوش مصنوعی: از خانه یک پیرمرد راهب خارج شد و به جمع افرادی که مشغول نوشیدن شراب بودند پیوست و با آنها به گفتگو پرداخت.
هوش مصنوعی: او دوباره وضو گرفت و با حالتی شاداب و سرمست به معبد مغان رفت و به عبادت پرداخت.
هوش مصنوعی: کسی که از رازهای میخانه آگاه بود، از حالت رد کردن و نفی خود خارج شد و به ثبات و استواری رسید.
هوش مصنوعی: این جالب است که افرادی که از درد دل خود عبور کردهاند، با ذکر درمان و بهبود، به آرامش میرسند.
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که در بتکده در کعبه را باز کردند، با شتاب برو که زمان عبادت فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: کسی که در جستجوی حقیقت و علم همچون خضر است، از تلاش و طلب خسته میشود و در تاریکیها وارد میشود.
هوش مصنوعی: موسیقیدان مانند خروس صبحگاهی آوازش را سر داد و با پرندهای که در مینوشید، وارد گفتگو شد.
هوش مصنوعی: دل به خاطر عشقش به خیالپردازیها و افکار باطل افتاده و جانم به خاطر لبهای قرمزش تحت تأثیر و توجه قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: مستان مست و خراب را از میخانه بیرون کردند، در حالی که خواجو به ویرانی و خرابهها وارد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وان سیب چو مخروط یکی گوی تبرزد
در معصفری آب زده باری سیصد
بر گرد رخش بر، نقطی چند ز بسد
وندر دم او سبز جلیلی ز زمرد
با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام
با این نکند هیچکس از خلد برین یاد
شادست به تو دولت و شادی تو بهدولت
همواره چنین خواهم و همواره چنین باد
امروز شد از جاه تو آراسته مسند
و امروز بخندید گل شرع محمد
قطب فلک دولت ابو نصر محمد
آن بخت بدو بوده موافق چه دو فرقد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.