شهسوارانی که فتح قلعه دین کردهاند
التماس همت از دلهای مسکین کردهاند
پاکبازان سر کوی خرابات فنا
در مقام سرفرازی خشت بالین کردهاند
سنگسار لعنت جاوید مر ابلیس را
از برای کوری چشمان خودبین کردهاند
آهوی چین را جگر در نافه سودا بسوخت
تا حدیث سنبل زلف تو در چین کردهاند
جلوه فرهاد بین کز غیرت آن خسروان
نام خود نقش نگین لعل شیرین کردهاند
حلقه زلف تو دارد هر شبی در گوش دل
گر چه او را حلقهای از ماه و پروین کردهاند
زاهدان تسبیح میخوانند و خسرو نام دوست
ذکر هر کس آنچنان باشد که تلقین کردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از مولانا درباره تلاش و فداکاری شهسوارانی است که قلعه دین را فتح کردهاند و از دلهای مسکین طلب همت کردهاند. او پاکبازانی را توصیف میکند که در کوی خرابات به مقام سرفرازی دست یافتهاند. همچنین به سرنوشت ابلیس اشاره میشود و اینکه سنگسار لعنت او برای چشمهای خودبین انجام شده است. شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید، از آهوهای چین که در عشق زلف معشوق بسوختهاند و جلوههای فرهاد را در عشق نسبت به خسروان بیان میکند. در نهایت، مولانا به زاهدان اشاره میکند که با خواندن تسبیح، نام دوست را ذکر میکنند و میفرماید که هر کس به آن چیزی توجه میکند که به او تلقین شده است.
هوش مصنوعی: سواران بزرگ و شجاعی که به پیروزی در جنگها و دفاع از دین دست یافتهاند، از دلهای نیازمندان و فقیران درخواست کمک و توجه کردهاند.
هوش مصنوعی: سالمدلان در محله خراباتیها برای رسیدن به مقام فخر و عظمت، خود را به فنا سپرده و زندگی سادهای را انتخاب کردهاند.
هوش مصنوعی: لعنتی همیشگی بر ابلیس نازل شده است، به خاطر اینکه او چشمان خودبین را کور کرده است.
هوش مصنوعی: آهوی چینی را عشق و شوق به نام و یاد تو سوزانده است، تا داستان زیبایی و جذابیت موی تو در چین و بزک به بکشانند.
هوش مصنوعی: فرهاد با عشق و دقت خود، نام شیرین را به عنوان گوهری باارزش بر روی انگشتری زیبا حک کرده است، تا نشان دهد که چه احترام و ارزشی برای عشق و وفاداری قائل است.
هوش مصنوعی: هر شب، زلفهای تو در دل من میپیچد و جالب اینجاست که با وجود زیبایی مثل ماه و ستارهها، همچنان این زلفها برای دل من جذابیت خاصی دارند.
هوش مصنوعی: مردم متدین به ذکر و تسبیح مشغولاند، در حالی که عشق و یاد دوست در دل هر کس به گونهای است که به او آموخته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شام خون آشام گیسو را اگر چین کرده اند
زلف پرچین را چرا بر صبح پرچین کرده اند
خال هندو را خطی از نیمروز آورده اند
چین گیسو را زرخ بتخانه ی چین کرده اند
گر ببخت شور من ابرو ترش کردند باز
[...]
شمهای از داستان عشق شورانگیز ماست
این حکایتها که از فرهاد و شیرین کردهاند
هیچ مژگان دراز و عشوهٔ جادو نکرد
آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کردهاند
ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست
[...]
لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کرده اند
یوسفی، بهر همین نام تو گرگین کرده اند
نه همین نقش ترا در چشم من جا داده اند
در همه چشمی ترا چون خواب شیرین کرده اند
باخبر باش از زبان خود، که دانایان راز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.