راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
در میان باغ کاران یا کنار زنده رود
باده در ساغر فکن ساقی که من رفتم بباد
رود را بر ساز کن مطرب که دل دادم برود
جام لعل و جامه ی نیلی سیه روئی بود
خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
گر تو ناوک می زنی دور افکنم درع و سپر
ور تو خنجر می کشی یکسو نهم خفتان و خود
شاهد بربط زن از عشّاق می سازد نوا
بلبل خوش نغمه از نوروز می گوید سرود
در چنین موسم که گل فرش طرب گسترده است
جامه ی جان مرا گوئی زغم شد تار و پود
آن شه خوبان زبردست و گدایان زیردست
او چو کیخسرو بلند افتاده و پیران فرود
می برد جانم بر محراب ابرویش نماز
می فرستد چشم من بر خاک درگاهش درود
چون میان دجله خواجو را کجا بودی کنار
کز کنار او دمی خالی نیفتادی ز رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی طبیعت و لذتهای زندگی اشاره میکند. او از صدای رود و بادهگساری در باغها سخن میگوید و از ساقی میخواهد که باده بریزد زیرا احساس میکند که زندگیاش در حال سپری شدن است. شاعر از مسرت و شادکامی در بهار صحبت میکند و به زیبایی معشوقهاش میبالد. او به تصاویر زیبای گلها و پرندگان اشاره دارد و در دل خود آرزو دارد که در کنار محبوبش باشد. بهطور کلی، این شعر به توصیف لحظاتی دلانگیز و رمانتیک در طبیعت و عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: صدا و آواز رودخانه در سپاهان خوشایند است، به ویژه هنگامی که در میان باغکاران یا در کنار زندهرود به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب را در جام بریز زیرا که من از دنیا رفتهام. ای مطرب، نغمهای بنواز که دل من به سفر رفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جذابیت رنگها اشاره شده است. جامی درخشان و جامهای نیلی وجود دارد و شاعر از معشوق میخواهد که با ظاهری دلربا و جذابش، خود را نشان دهد تا او بتواند از زیباییاش بهرهمند شود و از دلقی با رنگ آبی لذت ببرد. در واقع، این شعر دعوت به تماشا و لذت بردن از زیباییهای زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر تو تیر میزنی، من زره و سپر را کنار میزنم. و اگر تو خنجر بیرون میآوری، من لباس و خودم را کنار میزنم و کنار میروم.
هوش مصنوعی: دیدن یک معشوق و نواختن موسیقی، احساسات عاشقانه را در دل ایجاد میکند. بلبل، با صدای دلنشینش، دلنوشتههای زیبایی در روز نوروز سر میدهد.
هوش مصنوعی: در این زمان که گلها شادی و زیبایی را به نمایش گذاشتهاند، لباس روح من به خاطر غمها دچار آسیب و خراب شده است.
هوش مصنوعی: آن شاه زیبا و برجسته بالاست و گداها زیر دست او هستند. او مانند کیخسرو، بلندمرتبه و با عظمت است و پیران در مقابل او پایینترند.
هوش مصنوعی: چشم من به خاک درگاه او سلام میفرستد و جانم در برابر ابروی او حالت عبادت دارد.
هوش مصنوعی: در کنار دجله، خواجو در جایی بود که هیچ لحظهای از زیبایی و طراوت رودخانه دور نمانده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوالخلیل آنکو بگیتی زو شده موجود جود
جعفر آن کش چوب گشت از طالع مسعود عود
وصف آن مخدوم میکن گرچه میرنجد حسود
کاین حسودی کم نخواهد گشت از چرخ کبود
گرچه خود نیکو نیاید وصف می از هوشیار
چون پی مست از خمار غمزه مستش چه سود
مست آن می گر نهای می دو پی دستار و دل
[...]
ای که چون جان رفته ای از پیش ما، باز آی زود
کز فراقت سوختم بر آتش دل همچو عود
پیش روی خود مرا بنشان بر آتش چون سپند
تا بسوزم خویشتن را کوری چشم حسود
ای که بردی آبروی من ز آه دل بترس
[...]
باد پیمائی که جم را خاک ره پنداشتی
بر من از دیوانگی هر دم کمینی می گشود
گفتم آخر چند ازین گرمی برو سردی مکن
می فروزی آتش و خود کور می گردی بدود
چون نداری زهره ئی زهرت نمی باید فشاند
[...]
با سرود و آه و ناله میرود اشکم چو رود
در پیش مستان محبت این بود رود و سرود
عاشقان را در محافل ناله سازد سر بلند
مطربان را در مجالت آبرو باشد ز رود
با سرشکم دجله و جیحون دو بار آشناست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.