اگر به گوشه نشینان نماید آن رخ خوب
به غمزه دل بر باید ز سالک مجذوب
بلای مردم اهل نظر بود چشمت
به ناز اگر به در آیی ز مکتب، ای محبوب
دهان یار نیاید رقیب را در چشم
که خرده بین نبود هیچ دیده معیوب
فراق روی چو تو یوسفی کسی داند
که روشنش شود آب دو دیده یعقوب
چو نامه تو گشایم شود پر آبم چشم
به هیچ رو نتوانم که خوانم آن مکتوب
مرنج اگر نبود در خورت کباب دلم
تو میهمان عزیزی و هست این مرغوب
کشد برای تو خسرو جفای مدعیان
که بهر دوست ز کرمان جفا کشد ایوب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبی پرداخته است که حضورش دلها را مجذوب میکند. شاعر از تاثیر چشمان محبوب بر روی افراد اهل نظر سخن میگوید و مینویسد که زیبایی و ناز او باعث بیاختیاری و غمگینی دلها میشود. همچنین، شاعر به دوری از محبوب اشاره میکند و از دلتنگی و اشکهایش به خاطر جدایی میگوید، و در نهایت به تعبیر بلای دل، از جفای زمانه و وراثت عشق میپردازد. مجموعاً، این شعر بیانگر عشق عمیق و درد جدایی است.
هوش مصنوعی: اگر آن چهره زیبا با ناز و کرشمه به گوشه نشینان نشان داده شود، دل سالک را به شدت مجذوب خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر تو، ای محبوب، با لحن ناز و لطافت خود بر مکتب عشق بیایی، دلی را که اهل نظر است به درد میآوری و مصیبتزده میکنی.
هوش مصنوعی: یار من آنقدر زیباست که رقیب نمیتواند به او نگاه کند، زیرا اگر کسی چشمی معیوب و ضعیف داشته باشد، نمیتواند زیبایی را به درستی ببیند.
هوش مصنوعی: کسی نمیداند که دوری از چهره زیبای تو چقدر دردناک است، مگر آنکه مانند یعقوب، اشک بر چشمانش بریزد و به یاد تو گریه کند.
هوش مصنوعی: وقتی نامهی تو را باز میکنم، چشمانم پر از اشک میشود و هیچطور نمیتوانم آن نوشته را بخوانم.
هوش مصنوعی: اگر چیزی در دل من نیست که باعث ناراحتیام شود، تو مهمان عزیز و باارزشی هستی و این احساس دلپذیر را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر تو بیرحمی مدعیان را تحمل میکند، زیرا ایوب نیز به خاطر دوستش از کرمان رنج و سختی را متحمل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا ز غایت خوبی چو یوسف یعقوب
سپاه عشق تو شد غالب و دلم مغلوب
تویی بمصر نکویی امیر چون یوسف
منم بخانهٔ احزان اسیر چون یعقوب
دلم همیشه هوای ترا بود طالب
[...]
زهی نم کرمت در سخا بهارانگیز
چنانکه گشت هوای نیاز ازو محجوب
دهان لاله رخانم به خنده بازگشای
از ابر جود در آنم یکی یم مقلوب
نماز شام چو کرد آن لطیف کودک خوب
به عزم راه نشاط رکاب و رای رکوب
شبم دو شد که دو خورشید در یکی ساعت
مرا غریب بماندند و کرد رای غروب
سپهر و مهر چو او پای در رکاب نهاد
[...]
به بست شرع سلامت گذار بر سوی نوب
برست بحر شریعت ز موج هر آشوب
گشاد بهره ی وصل دو شاه یوسف چهر
در اشتیاق سبق برده هر دو از یعقوب
سلام کرد یکی را، ظفر ز روی خشوع
[...]
پناه ملک جهان مقتدای روی زمین
توئی که هست ز رای تو آسمان محجوب
توئی که اختر سعد تو چون طلوع کند
زمام خویش دهد مشتری به دست غروب
توئی که هست ملاقات تو جلای عیون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.