زاد چون از صبح روشن آفتاب
ساقی خورشید رو در ده شراب
لعل ندهی آن عرق در ده که چون
گل برآرد هم گل ست و هم گلاب
خرم آن کو غرق می باشد مدام
چون خیال دوست در می های ناب
عاشقی با پارسایی هم خوش است
همچنان کافتاد میان باده آب
هست ما را نازنینی می پرست
کو گهم بریان کند گاهی کباب
نیم شب کامد مرا بیدار کرد
من همان دولت همی دیدم به خواب
بیخودی زد راهم از نی تا به صبح
خانه خالی بود و او مست و خراب
آخر شب صبح را کردم غلط
زانکه هم رویش بد و هم ماهتاب
زلف بر کف شب همی پنداشتم
کز بناگوشش برآمد آفتاب
خاست از خواب و شرابم داد و گفت
نوش کن بر پادشاه کامیاب
شاه قطب الدین، کلید هفت ملک
کز درش دارد جهانی فتح باب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای صبح و لذتهای نوشیدن میپردازد. شاعر به ساقی خورشید اشاره میکند که بر دهان گلهای خوشبو شراب مینوشاند. او از شادی و خوشی ناشی از عشق صحبت میکند و به میپرستی که لحظهای انسان را خوشحال و گاهی برعکس دچار عذاب میکند، اشاره دارد. شاعر از تجربهای شبانه میگوید که او را بیدار کرده و در خواب به او خوشبختی و زیباییها را نشان میدهد. در نهایت، او به دنیای بزرگ و سلطنت شاهی اشاره میکند که در دروازهاش کامیابیها و فتحهای خود را دارد. این شعر به تبیین عشق، زیبایی و لذتهای زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب صبحگاهی درخشش خود را آغاز میکند، مانند ساقی که شراب را در دهان میریزد، نوشیدنی زندگیبخش به ما میدهد.
هوش مصنوعی: اگر عطر و طعم خوشی را به کسی ندهی، مانند گل که هم خود گل است و هم گلاب، نمیتواند زیبایی و عطرش را منتقل کند.
هوش مصنوعی: کسی که دائماً در شادی و خوشحالی است و همیشه به یاد محبوبش میباشد، مانند کسی است که در شراب خالص غرق شده است.
هوش مصنوعی: عشق و پاکی میتوانند کنار هم وجود داشته باشند، مانند آنکه در میان شراب، آب نیز ریخته شده است.
هوش مصنوعی: ما دختر نازنینی داریم که گاهی اوقات ما را آنچنان سوزان میکند که مانند کباب میمانیم.
هوش مصنوعی: نیمهشب مرا بیدار کرد و من در خواب همان خوشبختی را میدیدم.
هوش مصنوعی: به خاطر بیخوابی و حالتی که داشتم، از نی نواختن شروع کردم و تا صبح در خانهای خالی تنها بودم، در حالی که او مست و خراب بود.
هوش مصنوعی: در آخر شب، وقتی که به صبح فکر میکردم، متوجه شدم که هم چهرهاش زیبا نیست و هم نور ماه هم چندان زیبا به نظر نمیرسد.
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، موهایی را که دلم بر آن مانده بود، به مانند شعاعی از خورشید میپنداشتم که از گوشهای برخاسته است.
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شدم و او به من شرابی داد و گفت: «نوش جان کن، برای پادشاهی موفق و کامیاب.»
هوش مصنوعی: شاه قطب الدین، دروازهبان هفت سرزمین است که از در او راهی به سوی فتح و پیروزی جهانیان باز میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.