أرّوض الخُلدام مغنی الغوانی
أضوء الخَدِ أم برقٌ یمانی
رخت از آفتاب عالمافروز
درفشان در نقاب آسمانی
خدود الغید تحت الصُدغ ضاهت
حَدایق طُرّزَت بالضمیران
چو آن هندو ندیدم هیچ کافر
سِزاوار بهشت جاودانی
نَشُقّ الجَیبَ مِن نشر الخرامی
نحط الرجل فی ربع الغوانی
چه باشد گر دمی در منزل دوست
برآساید غریبی کاروانی
أری فی وجنتیها کُلّ یومٍ
جنانی طارّ فی روض الجنان
نباشد شکّری را این حلاوت
نباشد صورتی را این معانی
یغرّد فی المغار یدالمُغنّی
سلام اللهِ ما تلی المثانی
ز خواجو بگذران جامی که مست است
ز چشم ساقی و لحن اغانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.