نشدت دل که به این دل شده مهمان آیی
کعبه دل شوی و در حرم جان آیی
ای مسیح من و جان همه آخر تا کی
یک نفس بر سر این کشته هجران آیی
خاک آن راه همه قند مکرر گردد
بر زمینی که تو زان لب شکر افشانی آیی
چند گویی که شب آیم ز رقیبان پنهان
آفتابی تو، محالست که پنهان آیی
بخت را مانی و خسرو به ته فرمانت
بخت خسرو تو اگر در ته فرمان آیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق و longing (دوری و آرزوی وصال) شاعر اشاره دارد. شاعر به معشوق خود میگوید که آیا نمیتواند به دل او مهمان شود و در حرم جان او بیاید. او در آرزوی دیدار معشوق است و از او میخواهد که به سراغش بیاید، زیرا بدون او زندگی بیمعناست. شاعر همچنین به زیبایی معشوق و تاثیر او بر زمین اشاره میکند و میگوید که عشق او مانند شکر است که زمین را شیرین میکند. در نهایت، او از معشوق میخواهد که اجازه ندهد عشق و بختش پنهان بماند.
هوش مصنوعی: دل من در حالتی است که نمیتوانی به سادگی از آن بگذری. برای اینکه به زیارت دل بیایی و بتوانی روح خود را در مکان مقدسی همچون کعبه جا دهی، باید به عمق جانم وارد شوی.
هوش مصنوعی: ای پیامبر من و روح تمام انسانها، تا کی باید با یک نفس بر روی این قربانی جدایی بیایی؟
هوش مصنوعی: خاک آن راهی که تو بر آن قدم میگذاری، بار دیگر شیرین و شاداب خواهد شد، وقتی که از لبهای تو شکر افشانده شود.
هوش مصنوعی: چند بار میگویی که شبها از رقیبان به طور پنهانی به تو نزدیک میشوم، اما این غیرممکن است که تو بتوانی پنهان بمانی.
هوش مصنوعی: اگر بخت تو را در تنگنا قرار دهد، مانی و خسرو هم به فرمان تو خواهند آمد، ولی اگر بخت خسرو به تو دست پیدا کند، او هم به فرمان تو تسلیم خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.