وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را
مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
سبزه بساط سبز وتر از پی رقص آب را
نیست حیات شکرین کاخر شب شکر لبان
هر طرفی به بوی می تلخ کنند خواب را
چون به سؤال گویدم ساقی مست عاشقان
هان قدحی، چگونه ای؟ حاضرم این جواب را
چند ز عقل و درد سر باده بیار ساقیا
درد ترا و سر مرا عقل شراب ناب را
گرد سفید برق را تا بنشاند از هوا
موج بلند می شود چشمه آفتاب را
نی غلطم که آفتاب اوج ازان گرفت تا
بوسه زند به پیش شه حاشیه جناب را
خورد خدنگ او بسی خون ز دو دیده، پر نشد
سیر کجا کند مگس حوصله عقاب را
خانه خسرو از رخش هست صفا که هر زمان
از رخ فکر مدح تو دور کند نقاب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از لذتهای بهار و می نوشی سخن میگوید. او میخواهد که در این فصل خوشبو و شادی بخش، گل و باده را نوشیده و از نغمه بلبل لذت ببرد. به زندگی و شور و نشاط آن اشاره میکند و از حال و هوای خوش در کنار طبیعت میگوید. شاعر همچنین به آثار شراب و عشق پرداخته و از ساقی میخواهد که بادهای بیاورد تا درد و رنجش را تسکین بخشد. در نهایت نیز به زیباییهای عشق و چهره محبوبش اشاره کرده و میگوید که زیبایی معشوقهاش همواره از او دور نمیشود. در کل، شعر نمادی از شادکامی و غمهای عشق در خلقت است.
هوش مصنوعی: زمانی است که گلها شکفتهاند، پس همچنان که گلاب را مینوشی، باده را هم بنوش. بلبل به نغمهسرایی بپردازد و بلبله هم به شادابی و سرخوشی با شراب مشغول شود.
هوش مصنوعی: هر لحظه که لیوانی پر از شراب سرخ (لاله) مینوشی، نشاط و شادابی را به تو منتقل میکند. به دقت توجه کن که در این فصل دلانگیز، نوشیدنی، گوشت کباب و گفتگوهای شیرین چه لذتی دارند.
هوش مصنوعی: زمانی که پرنده در برابر درخت سرو قرار گرفت، بالهایش را گشود و بر روی زمین سبز نشسته، فرش سبزی را فراهم کرد که حیات و طراوتش از رقص آب نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: زندگی شیرینی ندارد زیرا در پایان شب، تلخی لبان در هر سو خواب را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی از ساقی پرسیدم که ای ساقیِ مست عاشقان، حال تو چطور است؟ میتوانم این پاسخ را بدهی که من آمادهام.
هوش مصنوعی: ساقی، چند بار باید به فکر عقل و مشکلات باشم؟ بیا و شراب خالصی بیاور که درد من را تسکین دهد و فکری از سرم بردارد.
هوش مصنوعی: برق سفید به آرامی از آسمان فرو میآید و این باعث میشود که تابش آفتاب به شکل امواجی بلند نمایان شود.
هوش مصنوعی: من اشتباه نمیکنم، زیرا خورشید در اوج خود جایگاهی یافت که به احترام سلطان، حاشیه وجود او را در بوسهای میفشارد.
هوش مصنوعی: سلاح او از چشمانش به شدت خونریزی کرد، اما پرچانگی و سیر شدن برای مگسی که به دنبال حوصله و صبر عقاب است، غیرممکن است.
هوش مصنوعی: خانه خسرو به دلیل زیبایی رخش مانند تابش ضیاء است که همواره از چهرهاش پردهبرداری میکند و موجب میشود که افکار خوب و ستایشآمیز درباره تو از ذهن دور شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز مدار، ای پسر، غمزه نیم خواب را
تا نبرد به جادویی جان و دل خراب را
از پی نقل مجلست هست بر آتشم جگر
چاشنیی نمی کنی گوشه این کباب را
از مه و مشتری چرا دست نشوید آسمان
[...]
وقت صبوح شد بیار آن خور مه نقاب را
از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را
ماه قنینه آسمان چون بفروزد از افق
در خوی خجلت افکند چشمه ی آفتاب را
وقت سحر که بلبله قهقهه برچمن زند
[...]
ساقی مهوش ار دهد جام شراب ناب را
به که سپهر داردم ساغر آفتاب را
چند شوم به میکده بیخود و همدمان برند
مست کشان کشان سوی خانه من خراب را
ساقی گلعذار من گر ز رخت عرق چکد
[...]
پنجه خطاست با بتان خسته دل خراب را
خاصه بتی که بشکند پنجه آفتاب را
ای به دو لعل آتشین آب حیات تشنگان
بی تو قرار کی بود تشنه دل کباب را
روز قیامت ای پری، هوش بری زآدمی
[...]
هرزه نقاب رخ مکن طرهٔ نیم تاب را
زاغ چسان نهان کند بیضهٔ آفتاب را
وصل تو چون نمیدهد در ره عشق کام کس
چند به چشم تشنگان جلوه دهد سراب را
کام که بوده در پیت گرم که مینمایدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.