خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست
خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست
خوش منزلی است عرصهٔ روی زمین دریغ
کانجا مجال عیش و مقام قرار نیست
دل در جهان مبند که کس را ازین عروس
جز آب دیده خون جگر در کنار نیست
غره مشو ز جاه مجازی به اعتبار
کاین جاه را به نزد خدا اعتبار نیست
زنهار اختیار مکن بهر منزلی
کانجا بدست هیچکس اختیار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زودی و ناپایداری زندگی و دنیای مادی اشاره میکند. او میگوید که جسم و عمر خوشایندند، اما هیچکدام پایدار نیستند. همچنین، زندگی در این دنیا تنها فرصتی برای خوشگذرانی است و مکان دائمی نیست. دل را نباید به این دنیا وابسته کرد، زیرا هیچکس در نهایت از آن بهرهمند نمیشود. او همچنین به فریبندگی مقام و جاه مادی اشاره میکند و میگوید که اینها در برابر خداوند ارزشی ندارند. در پایان، شاعر هشدار میدهد که هیچکس در این دنیا واقعی اختیار زندگی را ندارد.
هوش مصنوعی: جسم انسان زیبا و خوش لباس است، اما این زیبایی ماندگار نیست. همچنین، لحظات خوش زندگی همواره گذرا و ناپایدارند.
هوش مصنوعی: زمین جای خوشی و زندگی است، اما افسوس که در اینجا فرصتی برای لذتبردن و آرامش واقعی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل را در این دنیا به چیزهای فانی وابسته نکن، زیرا هیچ کس در این دنیای فریبنده جز اشک و درد در دلش چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: به خود نبال و مغرور نشو به خاطر مقام و جایگاه ظاهری، زیرا این مقام در نزد خداوند ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: مواظب باش، هرگز تصمیم نگیرید که به مکانی بروید که در آن هیچکس هیچگونه اختیاری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست
آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست
اندر بهی شدنت بیابد بها بهار
تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست
تا تو بهار یافتی از درد خستگی
[...]
کس را بر اختیار خدای اختیار نیست
بر دهر و خلق جز او کامگار نیست
قسمت چنان که باید کردست در ازل
و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست
بر یک درخت هست دو شاخ بزرگ و این
[...]
سروی بهراستی چو تو در جویبار نیست
نقشی به نیکویی چو تو در قندهار نیست
جفت مهی اگرچه به خوبیت جفت نیست
یار شهی اگر چه به خوبیت یار نیست
زلف تو مشک بارد و بر مه زره شود
[...]
آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست
از عالمیش فخر و ز زفتیش عار نیست
جز چشم زخم امت و تعویذ بخل نیست
جز رد چرخ و آب کش روزگار نیست
آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
[...]
ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار
کز مرد بختیار جزین اختیار نیست
پرهیزگار باش و چه سودست پند من
که امروز روز مردم پرهیزگار نیست
مرد خدای شو که خدای است دستگیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.