بوقت صبح می روشن آفتاب منست
بتیره شب در میخانه جای خواب منست
اگر شراب نباشد چه غم که وقت صبوح
دو چشم اشک فشان ساغر شراب منست
وگر کباب نیابم تفاوتی نکند
بحکم آنک دل خونچکان کباب منست
براه بادیه ای ساربان چه جوئی آب
که منزلت همه در دیده ی پر آب منست
مرا مگوی که برگرد و ترک ترکان گیر
که گرچه راه خطا میروم صواب منست
چگونه در تو رسم تا ز خود برون نروم
چرا که هستی من در میان حجاب منست
بیا که بی تو ملولم ز زندگانی خویش
که در فراق رخت زندگی عذاب منست
تو گنج لطفی و دانم کزین بتنگ آئی
که روز و شب وطنت در دل خراب منست
خروش و ناله ی خواجو و بانگ بلبل مست
نوای باربد و نغمه ی رباب منت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عاشقانه و سرنوشت نابهسامان شاعر است. شاعر در آن شب را به عنوان وقت خواب و صبح را به روشنایی آفتاب تعبیر میکند. او به شراب به عنوان یکی از نشانههای شادمانی اشاره میکند و میگوید که حتی اگر شراب نباشد، اشکهایش همانند ساغر شراب است. همچنین، او در جستجوی عشق و وصال معشوق، به خاطر دل شکستهاش به کباب و زیباییهای بیرونی اشاره میکند. شاعر در این شعر به دشواریهای عشق و حس ملول بودن در فراق معشوق خود میپردازد و عشق را تجلی زیبایی و لطف میداند. شعر در واقع به پیوند عمیق و بیپایان میان عشق و رنج بشری اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، روشنایی آفتاب مرا به یاد میآورد و خوابم در شب تاریک در میخانه است.
هوش مصنوعی: اگر شراب نباشد، چه اهمیتی دارد؟ زیرا در صبح دلانگیز، چشمانم از اشک پر شده و جام حالم را میسازد.
هوش مصنوعی: اگر کباب هم پیدا نکنم، برایم فرق نمیکند، چون دل من که پر از خون است، خود کباب من به حساب میآید.
هوش مصنوعی: در دل بیابان، چرا به دنبال آب میگردی؟ زیرا تمام منزلت تو در چشمان پر از آب من نهفته است.
هوش مصنوعی: به من نگو که برگرد و به دنبال ترکان برو، زیرا هرچند که ممکن است در مسیر اشتباهی حرکت کنم، اما در نهایت انتخاب من درست است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم به تو نزدیک شوم در حالی که قادر نیستم از خودم خارج شوم؟ زیرا جوهر وجود من در پس پردهای از حجاب پنهان است.
هوش مصنوعی: بیا که بدون تو از زندگیام احساس نارضایتی میکنم، زیرا دوری تو برایم عذابی بزرگ است.
هوش مصنوعی: تو گنجینهای از لطف و مهربانی هستی و میدانم که از این وضعیت سخت بیرون میآیی، چرا که روز و شب، یاد و نام تو در دل من جای دارد و آن را ویران کرده است.
هوش مصنوعی: صدای دلنوشین و غمانگیز خواجو و آواز بلبل سرمست، آهنگ باربد و نغمه دلانگیز رباب همگی در هم آمیختهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
فراق او ز زمانی هزار روز آرد
افروختگان وصال همیگویند:
بلای او ز شبی صد هزار سال کند
سرای پرده وصلت کشید روز نواخت
ز تست نصرت اسلام از آن فلک خوانده است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
مبند دل به عروس جهان تو از شهوت
اگر چه در سر زلفش هزار دلبندیست
ندای غیب به جان تو میرسد پیوست
که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
هزار بادیه در پیش بیش داری تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
جهان پلی است بدان سوی جه که هر ساعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.