گنجور

 
سوزنی سمرقندی امیر معزی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها سوزنی سمرقندی مصرع یا بیتی از امیر معزی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۷ - چه باید کرد :: امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

    سوزنی سمرقندی (بیت ۹): جواب شعر معزیست آن کجا گوید - مرا گذر به سوی کوی یار باید کرد

    امیر معزی (بیت ۱): مرا گذر به‌سوی کوی یار باید کرد - زدیده بر سرکویش نثار باید کرد



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح علاء الدین محمد بن سلیمان:آورد گرد فتح و ظفر پیش چشم ما - باد از رکاب عالی لازال عالیا


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۹:آمدگه وداع چو تاریک شد هوا - آن مه‌ که هست جان و دلم را بدو هوا

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵:بودم میان خلق یکی مرد پارسا - قلّاش کرد نرگس جمّاش تو مرا


  2. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح شه مظفر تمغاج خان:شه مظفر تمغاج خان کامروا - که گردش فلک توسن است رام ورا

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح طغان تکین:بسی عطای خدایست بی خلاف و خطا - خدایگانرا هست از خدای هفت عطا

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان رکن الدین:خدایگان جهانرا خدای داد عطا - شهنشهی ز شهنشاه زاده والا

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱ - در هجاء خمخانه و مدح عمیدالدین:خط امان من است این قصیده غرا - که بیش از این نکنم کار و باردم خر را

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲ - در هجاء ملیح و مدح سیف الدین بن شمس الدین:ملیح مُغ بچه را در طعام خوان هجا - سزد که ملح زیارت کنم که هست سزا


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۶:ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما - به دلبری دل ما را همی زنی یغما

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲:همیشه باد بقا و سلامت بُت ما - که از وصالش ما را سلامت است و بقا


  3. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح قلج تمغاج خان:بسعد اختر میمون مظفر گشت بر اعدا - قلج تمغاج خان مسعود رکن الدین والدنیا

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح سلطان سنجر:عزیز دین و دنیا کرد و جاه افزود صاحب را - شهنشاه جهان سنجر معز الدین والدنیا


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۰:برآمد ساج‌گون ابری ز روی ساج‌گون دریا - بخار مرکز خاکی نقاب قبّهٔ خضرا


  4. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در موعظه و نصیحت:در این جهان که سرای غمست و تاسه و تاب - چو کاسه بر سر آبیم و تیره دل چو سراب

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح شمس الملک:سوی ختا بسفر شد بعزم و رأی صواب - بدفع شر خشم شاه شرع با اصحاب

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - شاعر دروغگوست؟:ز روزگار به جان آمدم ز غم بشتاب - اگر بنالم جای است ازین عنا و عذاب


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴:چو آ‌تش فلکی شد نهفته زیر حجاب - زدود بست فلک بر رخ زمانه نقاب

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶:به فال فرّخ و عزم درست و رأی صواب - سفر گزیدم و کردم سوی رحیل شتاب

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۷:شدست باغ پر از رشته‌های در خوشاب - شدست راغ پر از توده‌های عنبر ناب

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳:اگر نشاط ‌کند دهر واجب‌ است و صواب - که کرد خسرو روی زمین نشاط شراب


  5. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان مسعود ثانی:ای بتاج و تخت شاهی وارث افراسیاب - گرد فتح و نصرت از نعل سم افراسیاب

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح علی بن الحسین ذوالفقار:ای به پیروزی گرفته ملکت افراسیاب - آفتاب ملکی و ملکت چو ملک آفتاب

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح تمغاج خان:بخت بیدار شهنشه خسرو مالک‌رقاب - کرد بر بالین غفلت شوربختان را بخواب


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸:آفتابی را همی ماند رخش عنبر نقاب - هیچکس دیدست عنبر را نقاب از آفتاب

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰:نرگس پرخواب او از چشم من بردست خواب - سنبل پر تاب او در پشتم آور‌دست تاب

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱:منت ایزد را که روشن شد ز نور آفتاب - آسمان دولت و ملک شه مالک رقاب

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲:چون ز بُرج شیر سوی خوشه آمد آفتاب - شد به ابر اندر نهان «حتی توارت بالحجاب»

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴:ای زمین را رای تو چون آسمان را آفتاب - عزم تو عزم درست و رای تو رای صواب


  6. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح ملک مسعود:ماه رجب فرخ فرخنده چه ماه است - کز یازده همتاه ورا رفعت و جاه است


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵:ایام نشاط است که عید است و بهار است - گیتی همه پربوی‌ گل و رنگ و نگار است

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۱:آن‌روی نه روی‌است گل سرخ به‌بارست - وان زلف نه زلف است شب غالیه بارست


  7. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح وزیر صدرالدین:صدری که بر صدور زمانه مقدم است - درگاه او چو کعبه شریف و معظم است


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۹:ای خسروی که مشرق و مغرب بهم توراست - وی داوری که هم عرب و هم عجم تو را است


  8. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح تاج الدین محمودبن عبدالکریم:تاج دین محمودبن عبدالکریم است آنکه هست - از می احسان او گیتی پر از هشیار روست


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱:هفت کشور در خط فرمان سلطان سنجرست - هفت‌گردون در کف پیمان سلطان سنجر است

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳:فرخ آن شاهی که هر ماهیش فتحی دیگرست - فتح او از یکدگر زیباتر و نیکوترست

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۶:عید ا‌َضْحیٰ رسم و آیین خلیل آزرست - عیدفطر اندر شریعت سنت پیغمبرست

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۷:رای ملک آرای خاتون آفتاب دیگرست - بر زمین از آفتاب آسمان روشنترست

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۹:زلف و چشم دلبر من لاعِبَ است و ساحرست - لِعب‌ زلف و سِحر چشم او بدیع و نادرست

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۰:جشن عید اندر شریعت سنت پیغمبرست - قدر او از قدر دیگر جشنها افزونترست


  9. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - فی مدح السلطان:خدایگان فاضل خدای یار تو باد - قرار ملک تو بر تیغ بیقرار تو باد


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۹۹:خدایگان جهانی خدای یار تو باد - سعادت ابدی جفت روزگار توباد


  10. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدیحه میر عمید سعدالدین:عید شد ایام ما ناآمده ایام عید - چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷:تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید - باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۳۹:برمعین دین پیغمبر مبارک باد عید - چشم بد باد از جمال و ازکمال او بعید


  11. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح قدر خان:سلطان شرق شاه قدرخان ملکدار - ملک پدر گرفت بتأیید کردگار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح رکن الدین:هم ز آفریدگان و هم از آفریدگار - بر شاه باد هر نفسی آفرین شمار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - در مدح علی بن حسین بن ذوالفقار:ای شهریار شرق و شه آل ذوالفقار - با شاه ذوالفقار بنام و نبرد یار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - در مدح بهاء الدین بن سعدالدوله:آمد چنانکه کرد ستاره شمر شمار - شاه ستارگان بحمل شهریار وار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح ملک الدهاقین:آراسته بعید برون آمد آن نگار - از فرق تا قدم همه آرایش بهار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح علی بن حسین بن ذوالفقار:ای نامی از تو نام خداوند ذوالفقار - در دین سید ولد آدم افتخار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح تاج الدین محمود:گسترد نام نیک چو محمود تاجدار - محمود تاج شد و ز احرار روزگار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در مدح وجیه الدین:ای بنده مکارم تو اهل روزگار - جز مکرمت نداری نه شب نه روز کار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰ - عشق و بهار:عشق و بهار و فرقت یار و تن نزار - آورده اند بر دل من کار و صعب کار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در هجو بوبکر اعجمی و فرزند او:بوبکر اعجمی پسری ماند یادگار - دیوانه زن بمردی ممتو بادسار


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۹:ای آمده ز مشرق پیروز و کامکار - کرده نشاط مغرب دلشاد و شاد خوار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۰:تا باغ زرد روی شد از گشت روزگار - بر سر نهاد تودهٔ کافور کوهسار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷:مستی و عاشقی و جوانی و نوبهار - آن را خوش است کز بر او دور نیست یار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱:بازآمد از سفر به حضر صدر روزگار - با عصمت و عنایت و تأیید کردگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۳:این مهرگان فرخ و جشن بزرگوار - فرخنده باد و میمون بر شاه روزگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۸:ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار - بر تو خجسته باد چنین عید صدهزار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۹:بی‌روح پیکری است‌ گه جنگ جان شکار - بی‌دود آتشی است گه رزم پرشرار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱:راز نهان خویش جهان کرد آشکار - در منصب وزارت دستور شهریار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۲:پوشیده نیست واقعهٔ تیر شهریار - و آن روزگار تیره که بر من‌ گذشت پار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۷:دل بی‌قرار دارم از آن زلف بی‌قرار - سر پر خمار دارم از آن چشم پر خمار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۰:آن زلف مشکبار بر آن روی چون نگار - گر کوته است کوتهی از وی عجب مدار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۱:دیدم شبی به خواب درختی بزرگوار - از علم و عقل و فضل بر او برگ‌ و شاخ‌ و بار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۵:تا طَیْلسان سبز برافکند جویبار - دیبای هفت رنگ بپوشید کوهسار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰:ای پرنگار گشته ز تو ‌دور روزگار - وز دور آسمان تن تو گشته پر نگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۴:شادیم و کامکار که شاد است و کامکار - میر بزرگوار به‌عید بزرگوار

    امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۲:دریاست خاطر من و گوهر در او سخن - در مجلس شریف تو گوهر کنم نثار


  12. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان مسعود بن حسن:ای شهنشاه فریدون فر دارا دار و گیر - جم نگین نوذر سنان قارن کمان بهرام تیر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح دهقان اجل احمد:آب روشن گشت و تاری شد هوا از ماه تیر - بی گمان خم عصیر اندر هوا انداخت تیر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح نظام الدین:باز دیگر ره جوان خاطر شد این مداح پیر - از ره مدح جوانبخت جوان دولت وزیر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - سوگند ما:خسرو آل امیران ای امیران سخن - در ثنا و مدح تو روشن دل و روشن ضمیر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۷:پیر شد طبع جهان از گردش‌ گردون پیر - تیر زد بر خیل‌ گرما لشکر سرمای تیر

    امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:دی نگاری دیدم اندر راه چون بدر منیر - کز برون‌ گل بود و مشک و از درون می بود و شیر


  13. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح افتخار الدین رضا ابن شمس الدین عمر:داستان عشق فرهاد آمد و شیرین بسر - وان من نوشد ز سر در عشق آن شیرین پسر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح صاحب الصدر عمر:کار دین صدر دنیا صاحب عادل عمر - راست گشت از بذل دنیائی بدنیا سربسر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - در مدح صاحب عادل عمر:عشق سیمین لعبت من کیمیا دارد مگر - روشن و زرین کند کان بت هوا دارد بزر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - لذت عشق:عمرم افزونی گرفت از لذت عشق عمر - لذت عشق عمر عمر مرا نارد بسر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - مطایبه:قصه ملک سلیمان دی بخواندم در سیر - راست همچون قصه دوش من آمد سربسر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴:ای به سلطانی نشسته با فتوح و با ظفر - ملک و گنج پنج سلطان بستده در یک سفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۰:کس ندید و کس نخواهد دید تا محشر دگر - چون ملکشاه محمد پادشاه دادگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸:تا ز یاقوت و زبرجد گیتی است و سیم و زر - باغ‌ گویی زرگرست و کوه گویی سیمگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰:کردگار دادگر هر ماه بر فتحی دگر - بیعت و پیمان‌کند با شهریار دادگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶:ای شه پیروزبخت ای خسرو پیروزگر - ای همه شاهان به خدمت پیش تو بسته‌ کمر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸:رای خاقان معظم شهریار دا‌دگر - در جهان از روشنایی هست خورشیدی دگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳:عشق آن سنگین دل سیمین‌بر زرین‌کمر - سنگ من برد و سرشکم سیم‌کرد و روی زر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷:صد زره دارد ز سنبل بر گل آن شیرین پسر - حلقه‌های آن زره‌ها سر زده در یکدگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹:تهنیت‌ گویند شاهان را به جشن نامور - جشن‌ را من تهنیت‌ گویم به شاه نامور

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲:زین مبارک‌تر به عمر اندر نباشد روزگار - زین همایون‌تر به سال اندر نباشد شهریار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳:ای ز دارٍُالملک رفته مدتی سوی سفر - بازگشته سوی دارالملک با فتح و ظفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴:آفرین بر خسروی‌ کاو را چنین باشد وزیر - وآفرین بر دولتی کاو را چنین باشد مجیر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵:گرچه آمد داستان خسرو شیرین به سر - خسرو دیگر منم شیرینم آن شیرین پسر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶:چون شمردم در سفر یک نیمه از ماه صفر - ساختم ساز رحیل و توشهٔ راه سفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲:عاشق آنم‌که عنابش همی بارد شکر - فتنهٔ آنم‌که سنجابش همی پوشد حجر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳:شغل دولت بی‌خطر شد کار ملت با خطر - تا تهی شد دولت و ملت ز شاه دادگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶:ماه تابان دیده‌ای تابان ز سرو جانور - گر ندیدستی بدان زیبا نگار اندر نگر


  14. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در مدح فخر الدین احمد:ای بت گلرنگ روی آن باده گلگون بیار - کز فروغ او شود گلرنگ روی باده خوار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در سپاس از ایزد و مدح سنجر:هست بر پرورده شکر نعمت پروردگار - واجب از روی دیانت هم نهان هم آشکار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح سعدالملک:ای ز سعدالملک فخر دین جهانرا یادگار - بر جهانداری مهیا باش سعدالملک وار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷ - خاک زمستان:زنده شد خاک زمستان کشته از باد بهار - ساقیا زان آب همچون نار افروزان بیار


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۱:تا خزان زد خیمهٔ کافورگون در کوهسار - مفرش زنگارگون برداشتند از مرغزار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۲:مشک و شنگرف است‌ گویی بیخته بر کوهسار - نیل و زنگارست‌ گویی ریخته بر جویبار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳:تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار - جزملک سلطان به‌ گیتی در نباشد شهریار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۴:آهن و نی جون پدید آمد ز صنع‌کردگار - در میان‌کلک و تیغ افتاد جنگ و کارزار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶:چون عقیق آبدارست وکمند تابدار - آن لب جان پرور و زلف جهان آشوب یار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۰:ای جهان را از قوام‌الدین مبارک یادگار - روز نو بر تو مبارک‌باد و جشن نو بهار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲:چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار - منزلی دیدم مبارک وز منازل اختیار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵:هرکه را باشد ز دولت بخت نیک آموزگار - همچو سلطان معظم خوش‌گذارد روزگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۷:چیست آن‌ کوه زمین‌پیما و باد راهوار - باره‌ای صحرانورد و مرکبی دریاگذار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۰:چون وزارت یافت صدر روزگار از شهریار - تهنیت ‌گویم وزارت را به صدرِ روزگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳:چون ز سلطانان گیتی شهریاراست اختیار - فَرِّخ آن صاحب‌ که باشد اختیار شهریار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴:حَبَّذا این باغ خرم وین همایون روزگار - مرحبا این بزم فرخ وین مبارک شهریار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۵:تا گه از جم یادگارست این همایون روزگار - این جهان هرگز مباد از شاه عالم یادگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۶:هر جهانداری که باشد رای او سوی شک‌ار - دوربین و نیک‌دان باشد چو پیش آید‌ش‌کار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۹:ای جوان دولت جهاندار ای همایون شهریار - ای به شاهی از ملک سلطان جهان را یادگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۲:چون عقیق آبدار است و کمند تابدار - آن لب جان پرور و زلف جهان آشوب یار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۳:هست شکر بار یاقوت تو ای عیار یار - نیست‌کس را نزد آن یاقوت شکر بار بار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۴:بنگر این پیروزه‌گون دریای ناپیدا کنار - بر سر آورده ز قعر خویش درّ شاهوار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۶:تا خزان زد خیمهٔ‌ کافورگون بر کوهسار - مفره‌س زنگارگون برداشتند از مرغزار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۷:شکر یزدان را که از فر وزیر شهریار - بختم اندر راه مونس‌ گشت و اندر شهر یار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۱:آسمان بی مدار است این حصار استوار - آفتاب بی‌زوال است این مبارک شهریار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۳:زان دو رشته دُرّ مکنون زان دو لعل آبدار - چند باشد جزع من بر کهربا بیجاده بار


  15. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح نظام الدین محمد بن علی:خورشید ببرج حمل آمد چو رخ یار - هم نور بحاصل شود از تابش و هم نار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح دهقان اجل احمد سمسار:شاید بسرو دیده شدن پیشرو کار - کاندر سفر باد خدای همه احرار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در هجو جوانی و مدح احمد سمسار:ای آخته بالای پری چهره عیار - دیوانه کافی پسر دختر سالار


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۸:بر فتح همی دور کند گنبد دوار - بر سعد همی سیرکند کوکب سیار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۴:از هیبت شمشیر تو ای شاه جهاندار - شد رایت بدخواه نگونبخت و نگونسار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۶:امسال در آفاق دو عید است به یک بار - بر ملت و دولت اثر هر دو پدیدار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۸:تا باد خزان حُلّه برون کرد ز گلزار - ابر آمد و پیچید قَصَب بر سر کُهسار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۵:از بهر وفاداری آمد بر من یار - شد ساخته از آمدن یار مرا کار


  16. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - در مدح دهقان علی بن احمد:هلال روزه نمود از سپهر دایره وار - بشکل و گونه چنان نیم دایره دینار


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷:ایا نوشته هنرنامه‌ها فزون ز هزار - و یا شنیده ظفرنامه‌ها برون ز شمار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۵:توانگری و جوانی و عشق و بوی بهار - شراب و سبزه و آب روان و روی نگار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸:چه جوهر است ‌که آن را ز آهن است حصار - سر از حصار کشد بر سپهرْ دایره‌وار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۹:مبارک آمد بازی بدیع طرفه شکار - از آشیانهٔ شرع محمد مختار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۸ - در مدح عمادالدین شرف الملک ابوسعد محمد بن منصور بن محمد خوارزمی:گل و مَه است همانا شکفته عارض یار - که ‌گونهٔ ‌گل و نور مهش بود هموار

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹:ربود از دلم آن زلف بی‌قرار، قرار - نهاد بر سرم آن چشم پرخمار خمار


  17. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - فی مدح اشرف الدین:ای جهان شرف بتو معمور - یافته از دو پادشا منشور


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۲:ای امیر مظفر منصور - ای چو خورشید در جهان مبثبهور


  18. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - در مدح میرعمید سعدالدین:هلال روزه نمود از سپهر پر اختر - بشکل مشرب زرین ز چشمه کوثر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵:اگر ندیدی در مشک تابدار قمر - و گر ندیدی در لعل آبدار شکر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۴:به‌گوش بر منه ای ترک زلف تافته سر - مکن دلم ز دو زلفین خویش تافته تر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷:همیشه پرشکن است آن دو زلف حلقه‌ پذیر - شکن‌شکن چو زره حلقه‌حلقه چون زنجیر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹:چو آفتاب و مَه است آن نگار سیمین‌بر - گر آفتاب‌ گل و ماه سنبل آرد بر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱:به فرخی و خوشی بر خدایگان بشر - خجسته باد چنین عید و صدهزار دگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴:خدای هر چه دهد بنده را ز فتح و ظفر - به‌دین پاک دهد یا به عقل یا به هنر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱:سوال کردم از اقبال دوش وقت سحر - چهار چیز که نیکوترست یک ز دگر

    امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۱:جهان ‌گشاده ثنای تو را چو شیر دهان - زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر


  19. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - در مدح فخرالدین:ناداده مژدگانی نادید مژده ور - دیدیم فر طلعت آن عالم هنر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - در مدح علی بن ذوالفقار:آیین ابن علی است سخاوت چنانکه بود - آیین ابن عم نبی سید البشر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸ - لعبت بدیع:ای سرو رسته از طرف جویبار بر - بر سرو و ماه سلسله مشکبار بر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در هجو خواجگی ادیب:کیست آن ستوده برده برون از فسار سر - وان آدمی که کرد بر او افتخار خر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:یاقوتی کبیر فروش کباده خر - در جمله، با چهار پسر هست پنج خر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷:فرخنده باد عید شهنشاه دادگر - سلطان شرق و غرب و شهنشاه بحر و بر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱:باز آمد از شکار به پیروزی و ظفر - سلطان کامکار ملکشاه دادگر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶:بردیم ماه روزه به نیک اختری به‌سر - بر یاد عید روزه قدح پرکن ای پسر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷:آن مشک تابدار چه چیز است بر قمر - وآن درّ آبدار چه چیز است در شکر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹:هرکس ‌که دید چهرهٔ آن ترک سیمبر - از گُلسِتان باغ نخواهد گلی ببر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴:سوگند خورده‌ام به سر زلف آن پسر - کز مهر او نتابم و عهدش برم بسر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸:ای رفته مدتی به سعادت سوی سفر - باز آمده به نصرت و فیروزی و ظفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۹:گفتم به عقل دوش‌ که یا اَحسَن‌الصُّور - گفتا چگونه یافتی از حسن من خبر


  20. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در مدح مؤید الدین:مؤیدین جمال ای ستودهٔ آفاق - ترا به مدح من اهلیت است و استحقاق


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۷۲:چرا همی بگزینی تو بر وصال فراق - چرا همی ز خراسان روی به‌ سوی عراق

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۷۳:خدایگان وزیران تویی به استحقاق - غیاث دولت عالی تویی علی الاطلاق


  21. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - در مدح صفی الدین:هلال روزه میمون لقای فرخ فال - نمود روی ز گردون نیل فام چو نال

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - در مدح جمال الدین محمود:نگار من همه حسن و ملاحت است و جمال - همه ملاحت حسن و جمال او بکمال

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - در مدح مؤیدالدین:ز قد چون الف سیم آن لطیف غزال - فراقم آمد و شد قد من چو زرین دال

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در مدح قدر ارسلان:سوی جبال سپهدار شرق شد به جدال - خدای عرش بر او سهل کرد فتح جبال


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۱:شهی‌که دولت باقی بدوگرفت جلال - شهی‌که ملت تازی به او فزود جمال

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۳:تکاوری که قوی‌تر ز رخش رستم زال - به حمله همچو هژبر و به پویه همچو غزال

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۵:به درّ و مشک ز ابر بهار و باد شمال - مُوشََّح است زمین و معطر است جبال

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۷:مرا خیال تو هر شب دهد امید وصال - خوشا پیام وصال تو بر زبان خیال


  22. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح جمال الدین عمر:داد صدر دین و دنیا صاحب فرخنده فال - مر جمال دین یزدان را بجاه خود جمال


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲:عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال - هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۶:چند خوانم مدح مخلوقان ز بهر جاه و مال - چندگویم وصف معشوقان و نعت زلف و خال

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۸:اهل ملت چون به شب دیدند بر گردون هلال - خرمی دیدند و فرخ داشتند او را به فال

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۹:عاشق بدری شدم کز عشق او گشتم هلال - فتنهٔ سروی شدم‌ کز هجر او گشتم خلال


  23. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح شمس الدین:محترم شاه شریعت آمد از بیت الحرم - آمد از بیت الحرم شاه شریعت محترم


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۹۷:هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم - دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم


  24. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین:شاه برهان نسب آنست امام بن امام - خسرو شرع ملک زاده حسام بن حسام

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - در مدح حسام الدین:ای حسام دگر از گوهر والای حسام - ملک کامروا بر علمای اعلام

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مدح سعدالدین:زر طلب کرد ز من آن صنم سیم اندام - که به قد سرو روانست و به رخ ماه تمام


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۶:هست زلف و دهن و قد تو ای سیم اندام - جیم و میم و الف و قامت من هست چو لام


  25. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح نظام الدین:جاودان ماند کریم از مدح شاعر زنده نام - زین بود شاعر نوازی عادت و رسم کرام


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۸:حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام - صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به‌ کام

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۹:ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام - وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۰:کی توان‌ گفتن که شد ملک شهنشه بی‌نظام - کی توان ‌گفتن که شد دین پیمبر بی‌قوام

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱:ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام - ایزد اندر هر مرادی داد تو داده تمام


  26. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح نجم الدین:دلبند من که بنده رویش مه تمام - خورشید آسمان جمالست و نجم و نام

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در مدح سیدالاجل رضا:ماه صیام کرد بنیک اختری سلام - بر خلعت شهنشه بر عمدة الانام


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۷:منت خدای را که برون آمد از غمام - بدری که هست پیشرو دودهٔ نظام

    امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸:ای داده روی خوب تو خورشید را نظام - ای‌گشته عالمی به سر زلف تو غلام


  27. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - امام کیست:ایا گرفته تو اندر سرای جهل مقام - تهی ز دانش و غرقه میان بحر ظلام

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - در مدح نظام الدین محمد بن علی:خدایگان جهان پادشاه ملک آرام - که امر نافذ او راست چرخ توسن رام


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۵:رسید عید و ز قندیل نار داد به جام - ز جام نور به قندیل داد ماه تمام


  28. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح وزیر:صاحب عالم عادل ملک اهل قلم - ملکت آرای وزیر ملک ترک و عجم


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۹۸:موسم عید و لب دجله و بغداد خُرَم - بوی ریحان و فروغ قدح و لاله به هم

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۱:پیش از این بار خدایان و بزرگان عجم - گر همی بنده خریدند به دینار و درم


  29. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح محمد بن علی:مقدم آمد سال عرب ز سال عجم - به کام روز به مقدار هفده هجده قدم


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۹۲:گهی ز مشک زند برگل شگفته رقم - گهی ز قیر کشد بر مه دو هفته قلم

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۹۳:شهی‌ که هست همه عالمش به زیر علم - عزیزگشت به او تاج و تخت و تیغ و قلم

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۹۴:ز عقدهٔ ذَنب آخر برست شمس عجم - ز دهشت خطر غم بجست شیر اجم

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۰:ایا گرفته عراقین را به نوک قلم - و یا سپرده سماکین را به زیر قدم


  30. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - در مدح مسعود بن حسن:بتخت ملک فریدون جلوس شاه جهان - به از جلوس فریدون که این ملک به ازان

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح سلطان:مه مشرف و میمون و محترم رمضان - بشاه بر ز رجب رشک بر دو از شعبان

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسام الدین:سران ملک سمرقند را چو تن را جان - جمال داده سپه پهلوان ترکستان

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح عین الدهاقین احمد بن علی:ایا فراق تو دردی که وصل تو درمان - بکوی وصل سرای فراق را دربان

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در هجو عمید کاسنی:عمید کاسنی آن کاسه سرش پنگان - که عاشق کله . . . ن بدی چو پابنگان


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۲:جهان به کام تو باد ای خدایگان جهان - خدای یار تو باد اندر آشکار و نهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۷:دو گوهرند سزاوار مجلس و میدان - که فخر مجلس و میدان بود به این و به ان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۹:مرا درست شد از آفریدگار جهان - که از جمال و کمال آفرید ترکستان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۰:خدایگان جهان شاکر از خدای جهان - همی نشاط سپاهان کند زخوزستان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۸:جهان پیر دیگرباره تازه گشت و جوان - به تازگی و جوانی چو بخت شاه جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۰:جهان و هرچه در اوست آشکار و نهان - مسلم است به عدل وزیر شاه جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۱:مریز خون من ای بت به روزگار خزان - مساعدت کن و با من بریز خون‌رزان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۳:همان بِه است که امروز خوش خوریم جهان - که دی‌ گذشت و ز فردا پدید نیست نشان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۵:بت من است نگاری‌ که قامت و دل آن - ز راستی و ز ناراستی است تیر و کمان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۷:سمن‌ْبری که دلم تنگ ‌کرد هم‌چو دهان - صنوبری که تنم موی کرد همچو میان


  31. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح تمغاج خان:خورشید تابدار بتدویر آسمان - از منظر حمل نظر افکند بر جهان

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - در مدح برهان الدین:دارم هوای آنکه پر از در کنم جهان - تا از ثنای صدر جهان برکنم جهان

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۴ - در مدح افتخار الدین عمر:آمد خجسته موسم قربان به مهرگان - خون‌ریز این به هم شد با برگ‌ریز آن


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۶:هست آفتاب روی زمین خسرو زمان - گسترده روشنایی او بر همه جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۴:ای گوهری که سنگ یمانی توراست کان - ای آتشی‌ که هست تورا آب در میان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۵:بشکفت و تازه گشت دگرباره اصفهان - از دولت و سعادت شاهنشه جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۳:تا فرّ نوبهار بیاراست بوستان - باد صبا ز خاک برآورد پرنیان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۹:از هیبت و نهیب تو ای خسرو جهان - گشتند دشمنان بی‌جان‌ تو و بی‌روان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۳:منت خدای را که به‌فرّ خدایگان - من بنده بی‌گنه نشدم کشته رایگان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۹:گفتم مرا بوسه ده ای ماهِ دلستان - گفتا که ماه بوسه که را داد در جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۴:صنع خدای و عدل وزیر خدایگان - هستند پرورنده و دارندهٔ جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۰:خطّ است ‌گرد عارض آن ماه دلستان - یا سنبل است ریخته بر طرف ‌گلستان


  32. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - در مدح نصرة الدین حسن:ایا گرفته سر زلف تو هزار شکن - میان هر شکنی در دلی گرفته وطن

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - در مدح احمد بن علی:شکسته زلفا عهد و وفای من مشکن - چون زلف خود مکن از بار هجر قامت من

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح علاء الدین محمد:هوای آل نبی را دل منست وطن - دمی مباد که بی این هوا بود دل من


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۲:نباشد اصلی در عشق یار توبه من - که زلف پرشکن یار هست توبه‌شکن

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۴:خیال صورت جانان شکست توبهٔ من - جه صورت است که دارد خیال توبه شکن


  33. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح شجاع الدین:علی است روز مصاف و نبرد و کوشش و کین - سر سپه‌شکنان بوعلی شجاع الدین

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح سعدالدین:همه سلامت سلطان ملک مشرق و چین - همه سعادت میر عمید سعدالدین


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۹۴:خدای ماست خداوند آسمان و زمین - منزه از زن و فرزند و از همال و قرین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۹۶:نگار من خط مشکین کشید بر نسرین - خطاکشید به نسرین بر آن خط مشکین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۰۲:فزود قیمت دینار و قدر دانش و دین - به شهریار زمان و به پادشاه زمین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۰۴:بیافرید خداوند آسمان و زمین - دو آفتاب که هر دو منورند به دین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۰۷:زمان چو خلد برین شد زمین چو چرخ برین - کنون‌که صدر زمان شد وزیر شاه زمین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۱:خدایگان زمان است و شهریار زمین - سپاهدار جهان است و پهلوان ‌گزین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۲:زباغ و راغ به آسیب لشکر تِشرین - گرفت راه هزیمت سپاه فروردین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۳:تو راست روی چو نسرین تازه‌ ای بت‌چین - مراست از غم عشق‌ تو روی چون نسرین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۵:همی فرازد دولت همی فزاید دین - قوام دین هدی و نظام ملک زمین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۶:زهی خجسته و فرخنده باد فروردین - به فرخی و خوشی آمدی زخلد برین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۷:ایا معزی برهانی این جمال ببین - که با ولایت صاحبقران شدست قرین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۹:چنانکه ناصر دین هست پادشاه زمین - نظام دین هدی هست کدخدای گزین


  34. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - در مدح تاج الدین محمود:آب گل برد آنکه دارد آتش عنبر دخان - خاک از آتش گلشن و باد از دخان عنبر فشان


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۴:چون پدید آمد مبارک ماه نو بر آسمان - بر بساط نیلگون زرین کمان بردم گمان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۶:چون قوام‌الدین و فخرالدین ندیدم میهمان - چون شهاب‌الدین به دنیا هم ندیدم میزبان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۷:آنچه‌ کرد امسال در روم و عرب شاه جهان - هیچکس هرگز نکرد از خسروان باستان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۸:چون بهشت است این همایون بزم سلطان جهان - حَبّذا بزمی همایون چون بهشتِ جاودان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۹:چیست آن دریا که هست از بخشش او در جهان - نیل و سیحون و فرات و دجله و جیحون روان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۰:طبع‌ گیتی سرد گشت از باد فصل مهرگان - چون دم دلدادگان از هجر یار مهربان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۱:زرگری سازد همی باد خزان اندر رزان - زان همی زرین شود برگ‌رزان اندر خزان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۳:رای سلطان معظم خسرو خسرونشان - معجزات فتح را بنمود در مشرق عیان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۵:ای جهانداری که از تو تازه باشد جاودان - گوهر طغرل‌بک و جغری‌بک و الب‌ارسلان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۰:ای شکفته سنبل و شمشاد تو بر ارغوان - ای نهفته آهن و پولاد تو در پرنیان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۱:هر جهانداری بود پاینده از بخت جوان - در جهانداری جوانبخت است سلطان جهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۴:پرنیان بافد همی باد صبا در بوستان - هر درختی طَیْلسان سازد همی از پرنیان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۶:تازه و نو شد ز فر باد فروردین جهان - خرم و خوش‌ گشت کوه و دشت و باغ و بوستان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۲:شد ز تاثیر سپهر سرکش نامهربان - هجر یار مهربان چون وصل باد مهرگان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۶:باد نوروزی همه کلّه زند در بوستان - ابر نیسانی همی بر گل شود لؤلؤفشان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۸:چون نماز شام پروین نور زد بر آسمان - ساربان از بهر رفتن بانگ زد بر کاروان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۹:کیمیا دارد مگر با خویشتن باد خزان - ور ندارد چون همی زرین کند برگ رزان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۱:آنچه من بر چهره دارم یار دارد در میان - وآنچه من در دیده دارم دوست دارد در دهان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۹:بوستان شد زرد روی از وصل باد مهرگان - چون دم دلدادگان از هجر یار مهربان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۸۲:ماهرویا روی در اقبال دارد بوستان - هرکه را اقبال خواهد می خورد با دوستان


  35. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح نصیرالدین احمد:ماه معظم آمد با فر و آفرین - با عفو و فضل و مغفرت عالم آفرین

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح نصیرالدین احمد:خورشید نوربخش چو رای نصیرالدین - آمد بسوی برج حمل روشن و مبین

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح وزیر صدرالدین:ز اقبال بر کمال شهنشاه شرق و چین - زینت گرفت صدر وزارت بصدر دین


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۴:آن بت که هست چهرهٔ خور پیش او رهین - صد حلقه دارد از سه طرف هر طرف یمین


  36. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۵ - در مدح وزیر صدرالدین:ای صدر دین و دنیا بادا بقای تو - منشیندا کسی بجز از تو بجای تو


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۹:ای چرخ پیر بندهٔ تدبیر و رای تو - ای اختران چرخ همه خاک پای تو

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۰:ای صدر دین و نصرت دین در بقای تو - وی فخر ملک و رونق ملک از لقای تو

    امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:جانا جفا نکردم هرگز به جای تو - کارم به جان رسید زجور و جفای تو

    امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:عمری گذاشتم صنما در وفای تو - وز صد هزارگونه‌ کشیدم جفای تو


  37. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح شاه مسعود حسن:ای سپاه آرای سلطان جهان آرام شاه - کامرانی بر عدو فرمانروائی بر سپاه


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۱:نوبهار و آفتابی ای مبارک پادشاه - نوبهار ملک و دین و آفتاب تخت و گاه


  38. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح سلطان اتسز:آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه - داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - در مدح سعدالملک:بر امیران سخن مدح وزیر پادشاه - واجب آمد چون ز بستان گل برانگیزد سپاه


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۴:صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه - بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه


  39. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - در مدح محمد بن یوسف:سری که خلق جهانرا ویست پشت و پناه - امین دین الله است و سعد ملکت شاه

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - قطعه:چه حاجت است بدیک سیاه بستانرا - گرفت بابد دیوان من بدیک سیاه


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۲:گشاده‌روی و میان بسته بامدادِ پگاه - فروگذشت به کویم بتی به روی چو ماه


  40. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - در مدح تمغاج خان:ای جهانداری که داری بر جهانداران سری - پیش تو جز بندگی دعوی شاهان سرسری

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح سری بن السری:ای سرافرازی که هستی تو سری بن السری - جز سری بن السری نبود سزاوار سری


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۴:ای به رخسار و به عارض آفتاب و مشتری - آفتاب و مشتری را من به جانم مشتری

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۵:ترک من دارد شکفته گُلستان بر مشتری - مشتری بر سرو و سرو اندر قبای شُشتری

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۸:چیست آن رخشنده و پاک و زدوده‌ گوهری - فتنهٔ هر دشمنی و شحنهٔ هر لشکری

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۹:تیره شد ماه خرد بر آسمان مهتری - خشک شد سرو هنر در بوستان سروری

    امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۳۰:کردم اندر فتح غزنین ساحری در شاعری - کرد پرگوهر دهانم پادشاه گوهری


  41. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح رضا بن عمر بن محمد الحسنی:دلم به عشق بتی را همی‌کند شمنی - که بر بتان به نکوئی کند همیشه منی


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵۶:سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی - ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی


  42. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح وزیر:ماه رجب فرخ و نوروز جلالی - گشتند قرین از قبل فرخ فالی


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵۴:ای بر سمن از مشک به عمدا زده خالی - مسکین دلم از خال تو گشته است به حالی


  43. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - در مدح دهقان اجل عمیدالدین:سرو سیمین من ای من ز غمت زرین پی - دل من با تو چرا چون دل تو با من نی


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۷:ای تو را بر مه و زهره ز شب تیره ردی - زهره از چرخ به زیبایی تو کردندی


  44. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - در وصف معشوق:بما یکی پسر اگر ره وفا سپری - ز من نخواهم تیغ جفات را سپری

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - زلفک تو:چرا کند بسر زلفک تو گل سپری - چو کرد بایدش از باد پیش گل سپری


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۳:اگر به داد بود نام شاه دادگری - وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری


  45. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - لعبت نخجیری چشم:زلف چون قیر تو ای بی تو مرا روز چو قیر - هست شبگیر و رخ خوب تو مه در شبگیر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۱:ای چو جد و پدر اندر خور دیهیم و سریر - ناصر دین و خدایت به همه کار نصیر


  46. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - سپید دلم را سیاه کردی:سپید کارا کردی دلم به عشق سیاه - به گازری در مانا نکو نبردی راه


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۳:گرفت صدر وزارت جمال و حشمت و جاه - به دین و دانش و داد وزیر شاهنشاه


  47. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - مدیح تو:ای خاطرم از نور مدیح تو منور - جز مدح تو در فکرت من نیست مصور


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲:عید عرب و سنت و آیین پیمبر - فرخنده کناد ایزد بر شاه مظفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳:مانَد به صنوبر قدِ آن تُرکِ سَمَن‌ بر - گر سوسن آزاد بود بار صنوبر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵:آن شمع چه شمع است که برنامه و دفتر - دودش همه مشک است و فروغش همه‌ گوهر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۴:در هر چمن از گردش خورشید منور - دُرّست به پیمانه و مشک است به ساغر


  48. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶:ای سیب زنخ کز توام آبی رخسار - از عشق تو دل چو نار دارم پربار

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:از خنده مغاله چون فتد در رخ یار - از گریه کنم سرشک چون کور قطار


    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵:هستند به بزمت ای شه شیر شکار - مرغان شبه تن و عقیقین منقار

    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۶:شاها خردت هست به می خوردن یار - شاید که شب و روز همین داری کار


  49. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح رکن الدین محمود و مطایبه:امیر عالم سالار رکن دین محمود - که از سعادت چرخ است بخت تو مسعود


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵:ز بهر عید نگارا همی چه سوزی عود - چرا شراب نپیمایی و نسازی عود

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶:ایا شهی‌ که چو تو کس ندید و کس نشنود - چو تو نباشد در عالم و نه هست و نه بود


  50. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در وصف حال خویش:از قصه دوشینه من تا که خداوند - آگاه شود می‌بسرایم سخنی چند


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰:اَلمِنهٔ لله که به‌ اقبال خداوند - شادند چه بیگانه و چه خویش و چه پیوند


  51. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطایبه:ای تازه تر از ترب و سفاناج به بر بر - پرورده ترا غوری و غرچه به ذکر بر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۷:ای تازه‌ تر از برک گل تازه به بر بر - پرورده تو را خازن فردوس به بَر بر


  52. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در هجو ابوالحسن حاکم:استری کردی ای بوالحسن حاکم خر - استری از خر نشگفت و خری از استر

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در هجاء خمخانه:این چه دعوی شگرف است بگو ای خر پیر - که منم شاعر لشکر شکن کشورگیر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸:رمضان شد چو غریبان به سفر بار دگر - اینت فرخ شدن و اینت به هنگام سفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶:ای ز روی تو جهان را همه فیروزی و فر - ای ز رای تو شهان را همه تایید و ظفر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵:گر ز حضرت به‌ سوی خلد برین رفت پدر - گشت چون خلدبرین حضرت از اقبال پسر


  53. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در هجو دوستی:گر ز تنی که چگندر نمای شد سر او - ز . . . ن گنده بود گنده چگندر او


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۲:سمنبری‌ که فسونگر شدست عبهر او - همی خلد دل من عبهر فسونگر او


  54. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۷ - چه باید کرد:مرا کر بدر . . . ن یار باید کرد - بزخم خرزه، در . . . ن فکار باید کرد


    امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:مرا گذر به‌سوی کوی یار باید کرد - زدیده بر سرکویش نثار باید کرد


  55. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۹ - آن شب که مرا بود می وصل به کف بر:امروز منم . . . ر و خدو کرده به کف بر - چونان زده‌ام جلق، چو چخماق نجف بر


    امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:آن شب که مرا بودی وصل تو به‌ کف بر - با دوست نشستم به سرکوی لَطَف بر


  56. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - تا سر من همی بود بر دوش:. . . ن ترک من، آن بت سیمین - هست سرخ و سپید و گرد و سمین


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۹۷:شد خراسان به‌سان خلد برین - در راحت گشاد روحِ امین

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۹۹:عید قربان و ماه فروردین - هر دو با یک دگر شدند قرین


  57. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۹ - حکیم سوزنیم:حکیم سوزنیم چشم شاعران بهجا - چو چشم باز بدوزم بسوزن پولاد


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸۸:به فال فرخ و روز مبارک از بغداد - شه ملوک سوی دارملک روی نهاد


  58. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - دو سال عشوه خریدم:آن گریزی که عشوه خریدم ازو دو سال - دو شش نخست عشوه که بفروختم خرید

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - ای بنده:ای بنده طول عمر تو خواهنده از خدا - از بنده یک حدیثک موجز توان شنید


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸:جشن خزان به‌خدمت شاه جهان رسید - رایت ز کوهسار به صحرا درون کشید


  59. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - علی بن ناصر:خجسته تاج معالی علی بن ناصر - بدهر صابر بودم در اشتیاق تو دیر


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۸:همی بنازد تیغ و نگین و تاج و سریر - به شهریار ولایت گشای کشورگیر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۹:کنون‌ که خور به ترازو رسید و آمد تیر - شدند راست شب و روز چون ترازو و تیر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۰:پیام دادم نزدیک آن بت کشمیر - که زیر حلقهٔ زلفت دلم چراست اسیر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۲:ز بهر تهنیت عید پیش من شبگیر - معطر آمد و آراسته بت‌ کشمیر

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۳:چه پیکرست ز تیر سپهر یافته تیر - به شکل تیر و بدو ملک راست گشته چو تیر

    امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۳:امام بود محمد، علی خلیفه ی او - کنون علی است مشیر و محمدست وزیر


  60. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۹:ممدوح نمایند بسی بار خدایان - زین تنگ دلان؟ اینک درایان


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۸:بر قاعدهٔ ملت پیغمبر یزدان - کی‌کرد جهان راست به شمشیر و به فرمان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۵:از فضل و کفایت ز همه لشکر سلطان - یک خواجه که دیدست چو بوجعفر غیلان

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۷:المنهٔ لله که خورشید خراسان - از برج شرف گشت دگرباره درخشان


  61. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قطعات » شمارهٔ ۳ - بشنو حکایتی ز من:کور و کر و دراز و سطبر است و سرنگون - سرگرد و بن قوی و سیه پوش و احمر است


    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴:ایام و‌َرد و موسم عید پیمبرست - گیتی ز بوی هر دو سراسر معطرست

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۲:سنگین‌دلی که بر دل احرار قادرست - در حسن و در جمال بدیع است و نادرست

    امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۳:ای دلبری که زلف تو دام است و چنبرست - دامیّ و چنبری که همه مشک و عنبرست


  62. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:غازی بکمند زلف شهریرا بست - آنگه بسنان غمزه خلقی را خست


    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:بر خاک سر کوی تو ای عشق پرست - تنها نه منم فتاده شوریده و مست

    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:تا شاه گشاده دست بر تخت نشست - دست همه بیدادگران سخت ببست

    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱:این ابر که دُرّ شاهوار آوردست - بر شادی جشن شهریار آورده ست


  63. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:با مردم رند ایدل و جان لوند - خوردی ببرادری فراوان سوگند

    سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:همت مکن ای نظامی پست بلند - بر طاق زراندود خود از خیره مخند


    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۵:چون رخ بگشاد آن نگار دلبند - جای صلوات باشد و جای سپند


  64. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:دل بستدم از کفشگری روی چو ماه - چون نجم کله دوز ز من شد دلخواه


    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴:خورشید بر آسمان نپیماید راه - زان‌ گونه که بر زمین سپه راند شاه

    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵:دارند همه شگفت میران سپاه - از ابلق شاه و ابرش فرخ شاه


  65. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۳۹:ای یار تبیره زن بایسته چو جان - وی همچو تبیره چست و باریک میان


    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴:چشم من و چشم آن بت تنگ دهان - در بیع و شری شدند و در سود و زیان

    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۵:تیغ ملک شرق خداوند جهان - شیری است تنش به جمله چنگال و دهان

    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۶:هر شاه که داشت دولت و بخت جوان - هر دو یله کرد و خود برون شد زمیان


  66. سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:ایشاه جهاندار، جهاندار نژاد - مرملک ترا ز خاک نصرت بنیاد


    امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:از تیغ چو آب تو به رزم آتش زاد - تا خصم ز باد حمله در خاک افتاد