شهیکه دولت باقی بدوگرفت جلال
شهیکه ملت تازی به او فزود جمال
خجسته ملت تازی چنو جمال ندید
چنانکه دولت باقی چنو ندید جلال
چو مشتری است مگر طلعت مبارک او
که خلق را نظر او مبارک است به فال
به سان آینهٔ روشن است خاطر او
ضمیر و سر همه هست اندرو چو خیال
همای همت او فرخ و همایون است
به شرق دارد پر و به غرب دارد بال
فریضه شد چو شهادت ثنای او گفتن
کسی که هر دو نگوید زبانش گردد لال
اسیر کرد هر آن خصم را که گفت برو
امیر کرد هر آن بنده را که گفت تَعال
ز مهر و خدمت او بندگان شوند عزیز
که او شدست عزیز مُهَیمَن متعال
مگر که بخشش آمال در پرستش اوست
که بر موافق بخشش همیکند آمال
مگر که قسمت آجال در عداوت اوست
که بر مخالف قسمت همیکند آجال
فتوح و نصرت او سر به سر همه عجب است
عجبتر از همه آن فتحها که کرد امسال
بساخت آلت عدل و بسوخت آفت ظلم
بکِشت تخم هدی و بکُشت شمع ضلال
به شام والی بگماشت تا فرستد حمل
به روم عامل بنشاند تا گزارد مال
درین خجسته سفر روم خواست از قیصر
دگر سفرکند و هند خواهد از چیپال
زهی ستوده صفت شهریار کشور گیر
زهی خجسته سیر پادشاه دشمن مال
تو را روا ست که خوانند شاه پاک نسب
تورا سزاست که خوانند شاه خوب خصال
کدام خصم تو را دید کاو نگشت شکار
کدام شیر تورا دید کاو نگشت شغال
اگر چو مار بد اندیش تو بر آرد سر
از او دمار برآری چو مهدی از دجال
کسی که با تو دلش چون الف نباشد راست
زهیبت تو شود قامتش خمیده چو دال
ز فر تو ملکا وز نسیم فروردین
شدست روی زمین سر بهسر بهشت مثال
سرشک باران برگل فتاده گویی هست
به لعلبر زده از زیبق مُصَعَّد خال
به سوی دجله نگهکن که همچو زلف بتان
شدست آب شکن برشکن زباد شمال
شراب آب حیات است و کرد باید جام
بر آب دجله زآب حیات مالامال
اگر ز چرخ کند خصم غیبهای بر خویش
خدنگ وهم تو آن غیبه راکند غربال
زبهر حشمت تو آسمان همی سازد
لگام اسب تو را از ستاره طرف و دوال
وگر تو رای کنی از بروج بفرستند
به استران تو نعل و به اشتران خلخال
بیافرید ز بهر چهار چیز تو را
مقدری که بهقدرت هدی دهد زضلال
زبهر رامش خلق و زبهر کوشش حق
زبهر ورزش عدل و زبهر بخشش مال
یکی به روز ضیافت یکی به روز سلام
یکی به روز مَظالِم یکی به روز نَوال
وبال و وِزر مدان شغل خویش را وبران
که نیست مصلحت کار خلق وزرو وبال
صحیفهای که تو در مصلحت سیاه کنی
کند سپید به محشر صحیفهٔ اعمال
خلاف نیستکه زایل شدست انس دلت
ازین مصیبت هایل که اوفتاد امسال
کریمهای که بدو خانهٔ تو بود به پای
اگر ز پای بیفتاد بر در آجال
به صبر کوش در این رنج و شکر کن به خدای
که هست دست تو بر حلقهٔ در آمال
چو غمگسار تو را روزگارگفت برو
سپهر گفت به روح لطیف او که تعال
سبهر خواستکه روح لطیف او به بهشت
بقای شخص تو خواهد ز ایزد متعال
کمال عقل تو آهسته داشت عقل تورا
که تا تحمل کردی مصیبتی به کمال
تو از رجالی و اَجرام چرخ را رسم است
که کارهای عظیم آورد به پیش رجال
خبر مگوی که دی حالها چگونهگذشت
نشان مجوی که فردا چگونه باشد حال
چوکارهای تو بر استقامت است امروز
مبند بیهده دل در تغیّر احوال
بزرگوارا دانی که در صناعت شعر
مرا به لفظ و معانی تَوّسع است و مجال
مدایح تو چنانگفتهام که تا محشر
زمانه بر سر هر یک همی نویسد قال
رسید وقتکه از پیش خدمت تو شوم
به حضرت ملک ملک بخش اعدا مال
ز شکر و مدح تو خالی همی نخواهم داشت
زبان شکرگزار و ضمیر مدح سگال
ضمیر منگهر مدح تو چنان سنجد
که در ترازوی او مشتری بود مثقال
چنانکه خاطر من شکر نعمت توکند
درخت تازه کند شکر ابر و باد شمال
همیشه تاکه به نوروز شمس را بر چرخ
بود ز برج شرف مهد و از سحاب جلال
چو شمس باد همه ساله دولت تو بلند
جلال او ز معالی و مهد او ز جلال
زمانه کرده به تو جامهٔ هنر مُعلَم
ستارهکرده به تو نامهٔ ظفر ایصال
جهان متابع تو بِالعَشّی وَالابکار
فلک مسخر تو بِالغُّدو وَالاصال
ایا عداوت تو نشتری که اعدا را
ز سوی دیده گشاید همی رگ قیفال
نماند زنده کسی کاو عداوت تو گزید
و گر بماند بر او عمر گشت تلخ و وبال
هلال تیره شود بر فلک ز مرکب تو
هلال شکل کند خاک تیره را به نعال
موافق سپر و نعل مرکب تو شدست
مه سما که شود گاه بدر و گاه هلال
زمانه با تو بهر وقت کرده باد نشاط
نشاط با تو بهر حال کرده باد وصال
ز بوستان مراد تو دور باد خزان
زآفتاب بقای تو دور باد زوال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به مدح و ستایش یک پادشاه و تحقق عدالت او میپردازد. شاعر ضمن توصیف جلال و جمال این پادشاه، از محبت و خدمت او به مردم و بندگان سخن میگوید. او را فردی توانا و نیکوخصال توصیف میکند که دشمنان را شکست میدهد و بندگان را عزیز میسازد. همچنین به بخشش و نصرت او اشاره کرده و این اقدامات را نشانهای از قدرت و عظمت او میداند. در نهایت، شاعر از امید به آیندهای روشن و شکوه و قدرت پادشاه سخن میگوید و خواهان تداوم نعمت و دولت اوست.
هوش مصنوعی: پادشاهی که درخشش و سعادت همیشگی دارد، جلالش را از اوان گرفته است و پادشاهی که ملت او را میستاید، زیباییاش افزون میشود.
هوش مصنوعی: ملت عرب خوششانس است که هیچگاه زیبایی چون او را ندیده، همانطور که دولت پایدار، عظمت او را مشاهده نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر چهرهاش خوش بخت باشد، مانند باران رحمت بر مردم میبارد و نگاه او برای همه نیکو و خوشیمن است.
هوش مصنوعی: دل او مانند آینهای صاف و روشن است و در آن تمام اسرار و موضوعات مهم وجود دارد، همچون خیال و تصوراتی که در ذهن میپرورانیم.
هوش مصنوعی: پرندهای که نماد تلاش و اراده است، خوشبخت و نیکو کار است. او در سمت شرق پرواز میکند و در سمت غرب بال میزند، نشان از توانایی و حرکت به سوی مقصدهای مختلف دارد.
هوش مصنوعی: وقتی شهادت به حق و ستایش او واجب شود، کسی که هر دو را نگفته باشد، زبانش بیصدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به او گفته میشود برود، به دشمنی تبدیل میشود و هر بندهای که از او دعوت شود تا بیاید، به مقام و مرتبهای والاتر میرسد.
هوش مصنوعی: افرادی که به محبت و خدمت او مشغولند، محترم و عزیز میشوند، زیرا او خود بزرگ و محبوب است.
هوش مصنوعی: شاید تنها در پرستش اوست که امیدها تحقق مییابند، چرا که او بر اساس بخشش، آرزوها را برآورده میسازد.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به این که اگر هر کسی در عداوت و دشمنی با دیگری باشد، ممکن است سرنوشتش به گونهای رقم بخورد که با وجود تمام تلاشها و نقشهها، باز هم در برابر آن دشمن تسلیم شود. به عبارتی، تقدیر و سرنوشت گاهی بر خلاف میل و اراده انسانها عمل میکند.
هوش مصنوعی: پیروزیها و کمکهای او همگی شگفتانگیز است، اما شگفتانگیزتر از همه آن پیروزیهایی که امسال به دست آورد، به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: خیلی از ابزارهای عدالت ساخته شده و ظلم همچون آتش نابود شده است. همچنین بذر هدایت کاشته شده و در مقابل، چراغ گمراهی خاموش شده است.
هوش مصنوعی: والی در شام قرار داده شد تا برای فرستادن محمولهای به روم اقدام کند و همچنین فردی را هم معرفی کند تا امور مالی را مدیریت کند.
هوش مصنوعی: در این سفر خوشایند، روم تصمیم دارد که از قیصر جدا شود و به سفر دیگری برود و به هند برسد.
هوش مصنوعی: ستایش بر این پادشاه بزرگ که دارای صفات نیکو است و کشور را در قبضه خود دارد. شادی برای این پادشاه که دشمنان را در هم میشکند و به خوبی و سعادت میرسد.
هوش مصنوعی: شایسته است که تو را با عنوان پادشاه نسب پاک بخوانند و همچنین تو را به عنوان پادشاهی با نیک خصائل بشناسند.
هوش مصنوعی: کدام دشمنی را دیدهای که به طعمهاش تبدیل نشود؟ کدام شیر تو را دیده که به شغال تبدیل نشده باشد؟
هوش مصنوعی: اگر بداندیشی مانند مار سر بلند کند، تو نیز مانند مهدی، دجال را از میان بردار.
هوش مصنوعی: اگر کسی نسبت به تو احساس و دلگرمی نداشته باشد، به راستی در برابر زیبایی و شکوه تو، قامت او به اندازه حرف "دال" خمیده و ناتوان خواهد بود.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی تو، زمین همچون بهشتی کمال یافته است و مانند نسیم فروردین، لطافت و سرسبزی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: باران بر روی گلها افتاده و به نظر میرسد که لکهای شبیه به طلا یا سنگ قیمتی، به خاطر زیبایی آن، روی گلها نقش بسته است.
هوش مصنوعی: به دجله نگاه کن که آبش مثل زلف زیبای بتها به هم ریخته و با بادی که از شمال میوزد، در حال تلاطم و شکسته شدن است.
هوش مصنوعی: شراب نماد زندگی و شادابی است، و باید لیوان را از آب دجله پر کرد تا از این زندگی سرشار شود.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی از دایره روزگار به تو آسیب برساند، تو میتوانی با فکر و تخیل خود، آن آسیب را از بین ببری و آن دشمنی را از خود دور کنی.
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگی و عظمت تو، آسمان به خود زحمت میدهد تا لگام اسب تو را از ستارهها بسازد و به آرامی به تو هدایت کند.
هوش مصنوعی: اگر تو تصمیم بگیری که از نقاط دور برای تو سم و زین بفرستند، مثل نعل برای اسبها و زین برای شترها.
هوش مصنوعی: خداوند تو را برای چهار هدف خلق کرده و برایت تقدیری قرار داده که به وسیله قدرت الهی، راهنماییات کند تا از گمراهی دور بمانی.
هوش مصنوعی: برای شادی و خوشنودی مردم و همچنین برای تلاش در راه حق، به منزلهٔ برگزاری عدالت و بخشیدن مال.
هوش مصنوعی: در زندگی، برای هر روز و موقعیتی موضوعی خاص وجود دارد. یک روز برای مهمانی و جشن، روزی دیگر برای دید و سلام و احوالپرسی، یک روز برای رسیدگی به حقوق و مظالم، و روزی دیگر برای بخشش و لطف.
هوش مصنوعی: کار خود را بیهوده و سنگین نکن، زیرا این کار به نفع مردم نیست و موجب زحمت و دردسر میشود.
هوش مصنوعی: کتابی که تو در آن کارهای بد خود را به نفع خود توجیه میکنی، در روز قیامت به وضوح و روشنی نیکیها و بدیهایت را نمایان خواهد کرد.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، در این سال سخت و دشوار، بعید نیست که عشق و وابستگی دلت از میان رفته باشد.
هوش مصنوعی: زنی با شخصیت و محترم که به خانهات آمده بود، اگر به زمین بیفتد، در درب منزلت خواهد بود.
هوش مصنوعی: در مواجهه با درد و رنج، باید صبور باشی و از خداوند سپاسگزار باشی، زیرا تو خود را به آرزوهایت نزدیک کردهای و در این مسیر، درب آنها به رویت باز است.
هوش مصنوعی: وقتی دنیا به تو میگوید که غمگسار تو هستم، به آسمان میگوید که برو و به روح لطیف تو احترام بگذارد.
هوش مصنوعی: آسمان آرزو دارد که روح نازک و لطیف تو به بهشت جاودان برود که این نعمتی است از سوی خداوند بزرگ.
هوش مصنوعی: عقل تو به آرامی و به تدریج به کمال رسیده است، زیرا توانستهای مصیبتی را تحمل کنی که باعث رشد و تقویت عقل تو شده است.
هوش مصنوعی: تو از شخصیتهای بزرگ هستی و تقدیر آسمان به گونهای است که کارهای بزرگ را به پیش مردان بزرگ میآورد.
هوش مصنوعی: در مورد گذشته صحبت نکن و از نشانههایی که ممکن است درباره آینده بگوید دوری کن.
هوش مصنوعی: امروز به کارهایت استقامت بده و بیهوده نگران تغییرات اوضاع نباش.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، آیا میدانی که در هنر شعر، من توانایی زیادی دارم و در این زمینه دستم باز است؟
هوش مصنوعی: مدح و ستایشهایی که برای تو گفتم، به گونهای است که تا روز قیامت بر سر هر کدام از آنها نوشته خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی فرامیرسد که باید به درگاه تو بروم و در پیشگاه ملک و صاحب داریم مال و دارایی اهداء کنم.
هوش مصنوعی: من هرگز زبانم را از شکرگزاری و ذهنم را از ستایش تو خالی نخواهم گذاشت.
هوش مصنوعی: ضمیر من به قدری تو را میستاید که اگر آن را در ترازوی خیال قرار دهی، ارزشش به اندازهای خواهد بود که معادل یک مثقال باشد.
هوش مصنوعی: چنان که فکر من به قدری شکرگزار نعمت تو است که درخت بهاری در برابر باران و باد شمالی شکرگزاری میکند.
هوش مصنوعی: همواره تا وقتی که به روز نوروز میرسیم، خورشید در آسمان بر روی مدار بلندی قرار دارد و از ابرهای با عظمت جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: چهرهٔ خورشید، همیشه بخت و سعادت تو را بلند و عظیم نشان میدهد. جلال و شکوه او از مرتبههای بلندی است و مهد او نیز پر از عظمت است.
هوش مصنوعی: دوران و زمان به تو لباس هنر پوشانده است و معلم به تو نامهای از پیروزی و موفقیت فرستاده است.
هوش مصنوعی: دنیا در صبح و شام تابع فرمان توست و آسمان در صبح و عصر زیر سلطه تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: آیا دشمنی تو به قدری شدید است که همانند نیشی، دشمنان را از دید خود پاره کند و رگ گردن آنها را بزند؟
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از عداوت تو جان به در برد و اگر هم باقی بماند، عمرش پر از تلخی و مصیبت خواهد بود.
هوش مصنوعی: ماه نوعی تیره و تار میشود بر آسمان، زمانی که سوار بر اسب تو به سمت او بروی. خاک تیره نیز به شکل هلال درمیآید با پاشیده شدن دُم اسب تو.
هوش مصنوعی: ماه آسمان مانند سپر و نعل اسب تو شده است، گاهی به شکل کامل و درخشان (بدر) ظاهر میشود و گاهی به شکل هلال.
هوش مصنوعی: دنیا همیشه با تو خوشی و شادابی داشته باشد و شادی نیز همیشه به خاطر وجود تو باشد.
هوش مصنوعی: از باغ آرزوهایت دور باشد فصل خزان، و از تابش خورشید جاودانگیت دور باد زوال و نابودی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.