همی فرازد دولت همی فزاید دین
قوام دین هدی و نظام ملک زمین
سزد که ملک زمین گسترد نظامالملک
سزد که دین هدی پرورد قوامالدین
خدایگان صفتی کش خدای داد به هم
سه چیز روحفزا و سه چیز عقلگزین
ید موید و عقل تمام و بخت بلند
دل منوّر و عزم درست و رای رزین
ز قدر و مرتبه دارد جهان به زیر قلم
چنانکه داشت سلیمان جهان به زیر نگین
سعادت و قلم از دست او شناس که هست
عصای موسی آن و دعای عیسی این
مزاج را دل او راستی کند تعلیم
طِباع را کف او نیکوی کند تلقین
به نور صرف همیماند و عجب دارم
که نور صرف بود مِن سُلاله من طین
گرفته رایت و رایش ز روم تا حد هند
رسیده نامه و نامش ز مصر تا در چین
به چشم دشمن او در زحل کشید کمان
به جان حاسد او در اجل گشاد کمین
توانگر آمد و مسکین مخالفش لیکن
ز غم توانگر و از شادی و طرب مسکین
برو ببوس یمینش گرتگهر باید
که صدهزار ثمین است آن خجسته یمین
میان او کمری دارد از سعادت و فر
به شکل و طرفِ کمر زان قبل بود پروین
از آن خمیده شود مه دو بار در یک ماه
که تا ز بهر ستورانش نعل باشد وزین
ایا یمین تو تصریف جود را مصدر
ایا ضمیر تو میزان عقل را شاهین
شود چو آهو شیر عرین ز هیبت تو
ز فر بخت تو آهو شود چو شیر عرین
تویی که عمر تو را هر شبی و هر روزی
فلک دعا کند و اختران کنند آمین
پس از پیمبر ما وحی اگر روا بودی
گزاردی به تو بر وحی جبرئیل امین!
اگرچه هست به عصر اندرون تو را تاخیر
تویی مُقَّدم آزادگان به داد و به دین
بلی مقدم بیغمبران محمد بود
اگرچه بود محمد رسول بازپسین
همی بهنام تو بر کوه بردمد سوسن
همی به مدح تو از سنگ بشکفد نسرین
ز دست و طبع تو بینم حیات و شادی خلق
که آن چو چشمهٔ خضرست و این چو ماء معین
به روز بزم تو گر باز جانور گردند
مقدمان جهان سربهسر کهین و مهین
به دولت تو همه بر فلک نهند قدم
به خدمت تو همه بر زمین نهند جبین
هواست نعمت و منت تو را که خالی نیست
زنعمت تو مکان و زمنت تو مکین
کسی که پای تو بالین او بود زیبد
که پای او سر عیّوق را بود بالین
یقین شدستکه صاحبقران شهنشه ماست
چنان کجا که تویی صاحب اجل به یقین
همی کنند قِران بر فلک فریشتگان
که بخت صاحب و صاحبقران شدند قرین
اگر خبر شود از رزم تو به چرخ بلند
وگر نشان رسد از بزم تو به خلد برین
به رزمگاه تو یاری کنند سیارات
به بزمگاه تو شادی کنند حورالعین
کسی که سر ننهد بر خط محبت تو
کند عداوت تو مغز در سرش زوبین
کسی که مهر تو از سر برون کند وقتی
شود زکین تو اندیشه در دلش سنگین
ز نقش کلک شگفت تو ملک شاه شکفت
چو بوستان و گلستان ز باد فروردین
صدف شناسم کلک تو را که از دهنش
به شرق و غرب پراکنده گشت دُرِّ ثمین
خرد ندارد و پیوسته است معنی جوی
بصر ندارد و همواره است گیتی بین
کجا به دست تو باشد گمان برم که مگر
شهاب ابر پرست است و شمع صدر نشین
مکان و قوتش مشک است و سیم وزان سبب است
به فرق سیم نگار و به حلق مشک آگین
مسخرند تو را باد و خاک و آتش و آب
ز هر یکی اثری تازه کن عَلَیالتَّعیین
به روز رزم برافشان به باد خرمن خصم
به روز بزم کن اجزای خاک را زرین
به آب مهر همه کار دوستانت بساز
بسوز جان همه دشمنان به آتش کین
ایا ستوده ولینعمتی که از کرمت
شدست خاطر من نیک و عیش من شیرین
به دولت تو همی برکشم علم به فلک
ز خدمت تو همی سرکشم به عِلیّین
کجا مدیح تو خوانم ز بندگی خواهم
که جان و دل به حروف اندرون کنم تضمین
اگر ز شاه و ز تو بگذرم ز گفتن شعر
کند زمانه به هر دم زدن دلم غمگین
اگر نه نام تو و نام شه کنم مَخلَص
مدیح بر من و بر خویشتن کند نفرین
همیشه تا بود آثار نیک، اصل قوی
همیشه تا بود آیین خوب، حصن حصین
هزار سال بمان نیک بخت و نیک آثار
هزار سال بزی خوب رسم و خوب آیین
موافقانت رسیده ز گرد بر گردون
مخالفانت فتاده ز سِجن در سِجّین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و توصیف قدرت و عظمت یک حاکم میپردازد که دین و دولت را با هم پیوند میدهد. شاعر بیان میکند که قوام دین در هدایت و نظام ملک در ساماندهی امور است. ویژگیهای مثبت حاکم، چون عقل، دل روشن، و اراده محکم، باعث سعادت و رونق جامعه میشود. او قدرت و بخت بلند حاکم را به عنوان عاملی برای آرامش و خوشبختی مردم به تصویر میکشد و از ارتباطات او با سرزمینهای دور، پیروزیها و شکستهای دشمنانش یاد میکند. شاعر از او به عنوان منبع نعمت و برکت یاد کرده و به فضل و کرامتش دعا میکند. در انتها، شاعر آرزو میکند که حاکم هزار سال بر قدرت و خوبیهایش باقی بماند و دوستدارانش در سعادت و مخالفانش در ناکامی باشند.
هوش مصنوعی: دولت روز به روز بالا میرود و دین نیز تقویت میشود، و این تقویت دین، نظام کشور و پایههای آن را استحکام میبخشد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شایسته است که پادشاهی بر زمین برقرار باشد و نظامالملک حکمرانی کند. همچنین شایسته است که دین با هدایت و تربیت قوامالدین رشد کند و به قوام رسید.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ ویژگیای دارد که به انسان سه نعمت روحافزای زندگی و سه ملاک برای تأمل و تفکر درباره امور میدهد.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای داشتن تواناییهای مناسب و عقل کامل، همچنین بختی نیک و روشنایی دل است. همچنین به عزم قوی و ارادهای محکم اشاره دارد که باعث میشود تصمیمات درست و پایداری گرفته شود.
هوش مصنوعی: جهان از نظر اهمیت و ارزش به اندازهای است که تحت فرمان نویسنده قرار دارد، مانند آنکه سلیمان، دنیا را تحت تسلط انگشتر خود داشت.
هوش مصنوعی: سعادت و موفقیت را از کسی بشناس که ابزار او مانند عصای موسی و دعای عیسی است؛ یعنی او قدرت و تأثیر فوقالعادهای دارد که میتواند به دیگران یاری رساند.
هوش مصنوعی: دلِ او با مزاجش صمیمی شده و این رابطه باعث میشود که رفتار و طبع او را خوب شکل دهد و به او یاد بدهد چگونه باید زندگی کند.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که نور خالص و ناب همیشه باقی میماند و برای من جالب است که این نور خالص از نسل و فرزند خاکی درست شده است.
هوش مصنوعی: پرچم او به کشورهای دوری مانند هند و چین رسیده و نامه و نامش از مصر به اینجا آمده است.
هوش مصنوعی: در نگاه دشمنش تیر کینه را به سوی زحل کشید و دام وحشتی برای خصم خود در لحظه مرگ آماده کرد.
هوش مصنوعی: شخص ثروتمند به درگیری با فرد فقیر پرداخت، اما این درگیری به خاطر غم و اندوه ثروتمند و شادی و خوشحالی فقیر، ناشی میشود.
هوش مصنوعی: برو و دست راستش را ببوس، اگر میخواهی فرزندی داشته باشی، زیرا آن دست راست بسیار با ارزش و خوشیمن است.
هوش مصنوعی: او در کمرش زیبایی و خوش حالی دارد که مانند زیبایی و درخشش ستاره پروین است.
هوش مصنوعی: اگر ماه برای دو بار در یک ماه به سمت افق خمیده شود، این به خاطر آن است که نعلهای اسبها در انتظار اوست.
هوش مصنوعی: آیا دست راست تو نشانهای از بخشندگی و generosity است؟ آیا وجود تو معیاری برای سنجش عقل و هوش است؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو با شکوه و جلال خود ظاهر شوی، حتی آهوی نازک و حساس هم به شیر درنده تبدیل میشود و از شجاعت و قدرت تو الهام میگیرد. به عبارت دیگر، تأثیر وجود تو آنقدر بزرگ است که موجودات ضعیف نیز در مقابلت به اوج قدرت میرسند.
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که هر شب و هر روز، آسمان برای عمر تو دعا میکند و ستارهها هم به آن دعا پاسخ مثبت میدهند.
هوش مصنوعی: پس از پیامبر ما، اگر نبوتی دیگر وجود داشت، آن وحی از جبرئیل امین به تو منتقل میشد.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است در دوران خود دچار تاخیر باشی، اما تو همواره از دیگران جلوتر هستی و برای نیکی و دیانت در میان آزادگان جایگاه ویژهای داری.
هوش مصنوعی: محمد، که پیامبر آخرین است، در حقیقت پیشوای بیغمبران بوده است. اگرچه او آخرین پیامبر است، اما مقام والای او در رهبری و هدایت همچنان حائز اهمیت است.
هوش مصنوعی: با نام تو، گل سوسن از کوه سر بر میآورد و گل نسرین از سنگ میشکفد و به ستایش تو میپردازد.
هوش مصنوعی: از قدرت و طبیعت تو، زندگی و شادی مردم را میبینم. زندگی انسانها مانند چشمهای زنده و پرطراوت است و شادیشان همانند آب زلال و پاکی میباشد.
هوش مصنوعی: اگر در میهمانی تو دوباره جانوران جمع شوند، بزرگان و سرآمدان جهان در کنار هم به تنگدستی و عظمت خواهند رسید.
هوش مصنوعی: به برکت وجود تو، همگان به آسمان خواهند رفت و تا حدی خود را به خدمت تو قربان میکنند که بر خاک خم میشوند.
هوش مصنوعی: تو نعمتهای خود را از نظر دور نکن، زیرا مکان خالی از نعمتهای تو نیست و هر جا که بروی، آثار و برکات تو در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که در کنار تو نشسته و از تو مراقبت میکند، شایسته است که تو نیز به او اهمیت بدهی و در کنار او باشی.
هوش مصنوعی: به طور قطع مشخص شده که پادشاه بزرگ ما همان کسی است که تو هستی، و به یقین تو صاحب مرگ و پایان هستی.
هوش مصنوعی: فرشتهها به آسمان مینگرند و آنجا را به عنوان نشانهای از خوشبختی و شانس خوب میبینند که به سرنوشت فردی خاص و کسانی که با او مرتبطند، مرتبط شده است.
هوش مصنوعی: اگر آسمان از لذت پیروزی تو باخبر شود و اگر بهشت نشانهای از مهمانی تو ببیند،
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، ستارهها به تو کمک میکنند و در لحظات شادی، زنان بهشتی به میمنت میپیوندند.
هوش مصنوعی: کسی که برای محبت تو سر تعظیم فرود نیاورد، در واقع دشمنی با تو میکند و در دلش به مانند نیزهای تیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که محبت تو را از دلش بیرون کند، وقتی به فکر تو میافتد، دلش پر از ناخوشی و سنگینی میشود.
هوش مصنوعی: از هنر بینظیر تو، پادشاهی شکوفا شد، مانند باغی پر از گل و سبزه که بواسطه نسیم فروردین جان تازهای گرفته است.
هوش مصنوعی: من میدانم که تو مانند صدفی هستی که از دهانش مرواریدهای گرانبها به شرق و غرب پخش میشود.
هوش مصنوعی: کسی که خرد و فهم ندارد، در جستجوی معنا و حقیقت نیست. او توانایی دیدن زیباییها و واقعیتهای جهان را از دست داده و همیشه در حال عبور از زندگی است بدون آنکه به عمق آن پی ببرد.
هوش مصنوعی: در کجای عالم میتوانم تصور کنم که شهابسنگی به ابرها تعلق دارد و شمعی در صدر نشسته است؟
هوش مصنوعی: جایگاه و قدرت او مانند مشک و نقره است و به همین دلیل است که زیبایی او در صورتش خود را نشان میدهد و به گردن او عطر مشک میزند.
هوش مصنوعی: باد، خاک، آتش و آب تو را به سخره میگیرند؛ از هرکدام میتوان تأثیر جدیدی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: در روز جنگ، با تمام قدرت به دشمن حمله کن و آنها را شکست بده. در روز جشن و خوشی، زیبایی و شکوه زمین را به نمایش بگذار و آن را ارزشمند کن.
هوش مصنوعی: با محبت و نیکخواهی همه چیز را برای دوستانت فراهم کن و جان تمام دشمنانت را با آتش انتقام بسوزان.
هوش مصنوعی: آیا تو سزاوار ستایش نیستی، ای کسی که به خاطر بزرگواریات، روان من شاد و زندگیام خوشایند شده است؟
هوش مصنوعی: به خاطر حضور تو، من به بلندای آسمان میرسم و از خدمت به تو، به مقامهای عالی میپیوندم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه تو را ستایش کنم، زیرا میخواهم که زندگی و احساساتم را در واژههای تو قرار دهم و از آن محافظت کنم.
هوش مصنوعی: اگر از وجود شاه و تو بگذرم، زمانه به من میگوید که هر لحظه، دلم را به درد میآورد.
هوش مصنوعی: اگر نام تو و نام شهریار نباشد، ستایش من و خودم به نفرین تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که کارهای نیک وجود داشته باشد، اصول قوی نیز پابرجا خواهند بود. همچنین، تا زمانی که آداب و رسوم خوب رعایت شود، امنیت و استحکام نیز برقرار خواهد بود.
هوش مصنوعی: هزار سال زندگی کن در خوشبختی و نیکی، و هزار سال دیگر با آداب و رسوم خوب زندگی بکن.
هوش مصنوعی: دوستان و موافقان تو بر فراز آسمانها به موفقیت و خوشبختی رسیدهاند، در حالی که دشمنان و مخالفانت به قعر و ناکامی افتادهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.