ای چو جد و پدر اندر خور دیهیم و سریر
ناصر دین و خدایت به همه کار نصیر
ملک شیردلی، خسرو شمشیر زنی
شاه لشکر شکنی، پادشه کشور گیر
گه تو را چون فلک از غرب به شرق است مدار
که تو را چون قمر از شرق به غرب است مسیر
به صُطرلاب و به تقویم تو را حاجت نیست
که صُطُرلاب تو تیغ آمد و تقویم ضمیر
هر چه بودست به ایام جهانداران را
همه امروز تو را هست مگر عیب و نظیر
تویی آن شاه که از دست دبیران جهان
قلم از فخر همی فتح تو گوید به صریر
چون دبیر تو نگارد به قلم نام تورا
آسمان بوسه دهد بر قلم و دست دبیر
بوی پیراهن یوسف چو به یعقوب رسید
دل او شاد شد و دیدهٔ او گشت بصیر
عدل تو هست چو پیراهن یوسف به مثل
ملک مشرق چو دل و دیدهٔ یعقوب ضریر
تا نه بس دیر ز جود تو چنان خواهد شد
که در آفاق به انگشت نمایند فقیر
کبک با باز کند شادی در دولت تو
آهو از شیر خورد درکنف عدل تو شیر
هیچ موری نزند جز به دعای تو نفس
هیچ مرغی نکشد جز به ثنای تو صفیر
گر ز قدر تو فلک را حسد آید چه عجب
زآن که قدر تو عظیم است و فلک هست حقیر
دلگردون اثیر از پی آنگرم شدست
که حسد کرد اثر در دل گردون اثیر
آتش هیبت تو دود برانگیخت ز هند
هندوان را رخ از آن دود سیه گشت چو قیر
گر سوی هند رسد یک نفر از لشکر تو
رآی هند از فزع آن نفر آید به نفیر
ور به کشمیر برد حاجب تو تاختنی
اوفتد زلزله در جان امیر کشمیر
ور تو آهنگ سوی بتکدهٔ روم کنی
ناگه از بتکدهٔ روم برآید تکبیر
ور خیال تو ببیند ملک روم بخواب
جاثلیقان همه اسلام کنندش تعبیر
در هر آن کار کجای رای تو تعجیلکند
نکند بخت در آن کار زمانی تاخیر
تو خداوندی و بنده است تو را بخت بلند
کی روا دارد در کار تو ایزد تقصیر
هرچه خواهی تو همان خواهد تقدیر خدای
هرچه خصمان تو خواهند نخواهد تقدیر
بدسگال تو اگر زنده بماند یک چند
زندگانیش بود در غم و تیمار و زَحیر
پیشه کردند حسودان تو دیوانهسری
تا چو دیوانه شدند از در بند و زنجیر
آن که رزم تو بدو هول قیامت بنمود
مالکش برد به صحرای قیامت به سعیر
وان که تدبیر خطا کرد و سر از خط بکشید
گشت بیچاره و آواره شد از ملک و سریر
صورت تخت ز آثار تو دارد حلیت
سورت بخت ز شمشیر تو دارد تفسیر
گر به نرمی چو حریر است حُسامت نه عجب
که کند ضربتش از آهن و پولاد حریر
این عجبتر که کند روز ملاقات و نبرد
روی چون لالهٔ او روی مخالف چو زریر
بحر جوشان شود آنگه که شود بر تن تو
غیبهٔ جوشن تو چون شکن روی غدیر
کس ندیدست در آفاق و ندادست نشان
به غدیر اندر پوشیده شده بحر غزیر
هیچ نخجیر ز تیرت نجهد روز شکار
اندر آن وقت که ناگه جهد از شست تو تیر
سر و گوش و سم نخجیر به هم بردوزی
گر به سم گوش و سر خویش بخارد نخجیر
گرچه هرگز نکند کوه ز مردم فریاد
ورچه هرگز نخورد ابر ز مردم تشویر
گاه کوشش ز تو فریاد کند کوه کلان
گاه بخشش ز تو تشویر خورد ابر مطیر
حور عین را به بهشت آرزو آید همه شب
کآدمیوار به بزم تو رسیدی شبگیر
آب دستت همه بر روی تنیدی چو گلاب
خاک پایت همه در زلف دمیدی چو عبیر
آصف و لقمان باید که کنون زنده شوند
تا میان تو و دستور تو باشند سفیر
نه چو دستور تو پیری است درین ملک جوان
نه چو تو نیز جوانی است درین عالم پیر
بود دستور و مشیر پدرت خواجه نظام
فخر ملک است کنون پیش تو دستور و مشیر
این چنین به که وزیرست پسر پیش پسر
هم بدانسان که پدر پیش پدر بود وزیر
تا وزیر تو به دیوان وزارت بنشست
هست هر روز به درگاه تو از فتح بشیر
گه ز توران خبر آید که عدو را بشکست
آن که او هست به فرمان تو خاقان کبیر
گه بشارت رسد از غور که تولک بگشاد
آن که او هست به حکم تو سپهدار و امیر
گه ز بیدادگرانی که در آتشگاهند
نفری را سوی درگاه تو آرند اسیر
ملک شخص است و تو جانی و وزیر تو دل است
شخص را از دل و جان نیست بهرحال گزیر
او به صدر اندر همتای قوامالدین است
فرخ آثار و مبارک پی و میمون تدبیر
تو به ملک اندر مانند معزالدینی
لشکرافروز و مخالفشکن و بندهپذیر
گر همه خلق به یک بار زبان بگشایند
هم نگویند ز اوصاف شما عُشر عَشیر
مملکت روشن و آفاق مزیّن به شماست
تا تو خورشید درخشانی و او بدر منیر
تا خبر دارد از اسرار دل عالمیان
آفرینندهٔ عالم که علیم است و خبیر
دل خواجه به بقای تو همی باد قوی
چشم لشکر به لقای تو همی باد قریر
تا غم خلق جهان از زُحَل و بهرام است
شادی از هرمز و مهرست و مه و زهره و تیر
زان دو سیاره عدو را همه غم باد نصیب
باز ازین پنج تو را باد همه شادی تیر
باد در ملت پیغمبر و در دین خدای
نامه و خطبه و سکه ز خطاب تو خطیر
دشمنان تو ندیم ندم و نالهٔ زار
دوستان تو قرین قدح و نالهٔ زیر
بزم میمون وزیر تو همایون به تو بر
وز پس بزم وزیر آمدن عصر عصیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف یک پادشاه بزرگ و دلیر نوشته شده است که به صفات برجستهای مانند شجاعت، عدل و حکمت مجهز است. شاعر به ستایش او پرداخته و برتری و قدرت او را با تصاویر طبیعی و تاریخی مقایسه کرده است.
شاعر حکایت میکند که این پادشاه میتواند به تنهایی تقدیر خود و کشورش را رقم بزند و دشمنانش نمیتوانند در برابر او دوام بیاورند. او به عنوان یک پیشوای عادل، مایه شادی و امید مردمش است و قدرتش چنان است که ابرها و کوهها نیز تحت تأثیر او قرار دارند.
شاعر به تأثیرگذاری این پادشاه در صلح و آرامش در کشور اشاره میکند و میگوید که در زمان جنگ، نبرد او با دقت و تدبیر انجام میشود. در نهایت، او به تمام ویژگیهای مثبت پادشاه اشاره کرده و برای او طول عمر و موفقیت میخواهد. این اثر نشاندهنده عظمت و شکوه پادشاهی است که با عدل و دلیری خود عالم را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: تو مانند اجداد و پدرت هستی که در جایگاه و مقام بزرگ قرار داری و در حمایت از دین و خداوند، همیشه کمککننده و پشتیبان هستی.
هوش مصنوعی: این بیت به وصف یک پادشاه با ویژگیهای برجسته پرداخته است. او کسی است که شجاع و دلاور است و میتواند در میدان جنگ پیروز شود. او فرمانروای توانمندی است که قدرت و قدرت نماییاش در میان مردم و در میادین نبرد به چشم میآید. این پادشاه در واقع نماد قوت و استحکام است و جایگاهی برتر در کشورش دارد.
هوش مصنوعی: گاه تو مانند فلک در گردش از غرب به شرق میروی، اما مسیر تو همچون قمر از شرق به غرب است.
هوش مصنوعی: به ابزارها و کتابهای رسمی نیازی نیست، زیرا حقیقت در درون تو نهفته است و شناخت واقعی از خودت فراتر از این ابزارهاست.
هوش مصنوعی: هر آنچه که در گذشته از پادشاهان و فرمانروایان بوده، اکنون همهاش برای توست، به جز ایرادها و مشابهتها.
هوش مصنوعی: تو آن شاه هستی که قلم دبیران جهان به خاطر فخر و عظمت تو، در تحسین و ستایش تو مینویسد و به صدا درمیآید.
هوش مصنوعی: وقتی نویسنده نام تو را با قلم مینویسد، آسمان به این عمل افتخار میکند و به قلم و دست نویسنده احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: زمانی که بوی پیراهن یوسف به یعقوب رسید، دل او شاد شد و چشمانش بینا گشت.
هوش مصنوعی: عدالت تو مانند پیراهن یوسف است که زیبایی و درخشانی خاصی دارد، و این عدالت از آنجا که با عشق و جستجوی دل و دیدگان یعقوب نابینا همراه است، به زیبایی درخشان میباشد.
هوش مصنوعی: اگر بخشندگی تو ادامه پیدا نکند، به زودی فقیران به گونهای در دنیا دیده خواهند شد که انگشت به آنها اشاره میشود.
هوش مصنوعی: کبک با وجود یورش بازها (شکارچیان) شاد است، زیرا دولت تو به او امنیت میدهد. آهو در سایه رحمت و عدالت تو به شیر (خوراکی) میرسد و از خطرات در امان است.
هوش مصنوعی: هیچ موری بدون دعای تو نمیتواند پرواز کند و هیچ پرندهای بدون ستایش تو نمیتواند آواز بخواند.
هوش مصنوعی: اگر آسمان به تو حسد ببرد، جای تعجب نیست؛ زیرا تو بسیار باارزش هستی و آسمان در مقایسه با تو چیز ناچیزی است.
هوش مصنوعی: دل آسمان به خاطر حسد ورزی، تحت تاثیر قرار گرفته و از این رو دگرگون شده است.
هوش مصنوعی: آتش جذبه و عظمت تو دودی را به وجود آورد که از آن، چهره هندیها مثل قیر سیاه شد.
هوش مصنوعی: اگر یکی از سربازان تو به هند برود، به خاطر ترس و وحشت آن فرد، هندیها از صدای نعره او به زودی متوجه خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر تو به کشمیر بروی و مقام و منزلت خود را نشان بدهی، ممکن است زلزلهای در وجود امیر کشمیر ایجاد شود.
هوش مصنوعی: اگر به سمت معبد بتهای روم بروی، ناگهان صدای تکبیر از آن معبد بلند خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر خیال تو را در خواب، پادشاهی روم ببیند، همه جاثلیقها (روحانیون مسیحی) به اسلام گرایش پیدا میکنند و به آن ایمان میآورند.
هوش مصنوعی: هر زمانی که در کارها نظر و فکر تو به سرعت عمل کند، بخت و روزگار در آن کار تأخیری ایجاد نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: تو قدرتی و بندگانت در زیر سایه تو هستند. آیا سرنوشت خوب این اجازه را به تو میدهد که در کارهایت اشتباهاتی از طرف خود به وجود بیاوری؟
هوش مصنوعی: هر چه تو بخواهی، همان چیزی که خدا مقدر کرده است، اتفاق میافتد. و هر آنچه دشمنان تو بخواهند، به خواست خدا تحقق نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: اگر انسان بدگمان زنده بماند، زندگیاش پر از غم، درد و افسردگی خواهد بود.
هوش مصنوعی: حسودان به ترفندهایی شباهت پیدا کردند که باعث دیوانگی تو شود، تا وقتی که خودشان دیوانه شدند و گرفتار زنجیر و بند شدند.
هوش مصنوعی: کسی که جنگ تو را در برابر ترس قیامت به نمایش گذاشت، مالکش را به دشت قیامت کشاند و به آتش سوزان فرستاد.
هوش مصنوعی: کسی که در تصمیمگیری اشتباه کرد و از مسیر درست خارج شد، بدبخت و پریشان شد و از کشور و جایگاه خود رانده شد.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و دلنشین تو، نشانهای از جمال و زیبایی است و سرنوشت خوشبختی، توضیحی از توانایی و قدرت تو دارد که مانند شمشیری قوی عمل میکند.
هوش مصنوعی: اگر زیباییات نرم و لطیف مانند حریر است، نباید تعجب کرد که تاثیرش مثل ضربهای از آهن و فولاد باشد.
هوش مصنوعی: این تعجبآور است که در روز ملاقات، جنگی رخ میدهد و چهرهها به زیبایی گل لاله است، در حالی که طرف مقابل همچون زریر است.
هوش مصنوعی: در آن زمان که غیبت تو بر تنِ آسمان بیفتد، دریا به جوش و خروش درمیآید، همچون شکاف آبی که بر روی غدیر جاری میشود.
هوش مصنوعی: هیچ کس در جهان نشانهای از غدیر و دریای عمیق آن ندیده و نمیداند که در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: هیچ حیوانی از تیر تو در روز شکار فرار نخواهد کرد، در آن لحظه که ناگهان تیر از کمان تو پرتاب میشود.
هوش مصنوعی: اگر سر و گوش و سم حیوانی را به هم بدوزی، آیا به آن حیوان دقت نخواهی کرد که با سم و گوش و سر خود چگونه رفتار میکند؟
هوش مصنوعی: هرچند کوه هرگز از دل مردم فریاد نمیزند و ابرها هم به خاطر انسانها باران نمیبارند، اما این به معنای نادیده گرفتن احساسات و دردهای انسانی نیست.
هوش مصنوعی: گاهی کوشش و تلاش تو باعث میشود که کوههای بزرگ صدا بدهند و گاهی نیز، مهربانی و بخشش تو سبب میشود که ابرهای بارانزا به حرکت درآیند.
هوش مصنوعی: حورهای بهشتی آرزو دارند که شبها به مهمانی تو بیایند، زیرا تو همچون آدمی به آن جمع خوش آمدهای.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و لطافت وجود معشوق اشاره دارد. به این معناست که آب که در دست درخواست میشود، بر روی چهره او ریخته میشود و مثل گل سرخ، زیباییاش را نمایان میکند. خاکی که زیر پاهای اوست، به گونهای است که چون بویی خوش و دلنشین به زلفهایش پیوند میخورد و زیباییاش را دوچندان میکند.
هوش مصنوعی: باید آصف و لقمان دوباره زنده شوند تا واسطهای بین تو و دستورات تو باشند.
هوش مصنوعی: در این سرزمین نه کسی دارد که به مانند تو جوان باشد و نه شخصی مثل تو وجود دارد که در عین جوانی، احساس کهنگی کند.
هوش مصنوعی: پدر تو، خواجه نظام فخر ملک، همواره راهنما و مشاور بوده است، حالا هم در کنار تو همین نقش را دارد.
هوش مصنوعی: چنین بهتر است که پسر به مقام وزارت نزدیک باشد، همانطور که پدر به پدرش نزدیک بود و در مقام وزیر بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که وزیر تو در محل کار خود مشغول به فعالیت است، هر روز از پیروزیها و موفقیتها برای تو خبر خوشی آورده میشود.
هوش مصنوعی: گاهی از توران خبر میرسد که دشمن را شکست دادهاند، آنکه در این کار به فرمان تو، کبیر خاقان، عمل کرده است.
هوش مصنوعی: گاهی از عمق خبر خوشی به گوش میرسد که فردی که فرمانروای شماست و به عنوان سپهدار و امیر شناخته میشود، درهای موفقیت و پیروزی را گشوده است.
هوش مصنوعی: گاهی از میان ستمگران که در آتشگاه نشستهاند، فردی را به اسیری به درگاه تو میآورند.
هوش مصنوعی: شخص مانند یک پادشاه است و تو روح او هستی، در حالی که دل او به عنوان وزیر عمل میکند. در واقع، شخص بدون دل و جانش نمیتواند زندگی کند و در نهایت هیچ راهی برای فرار از این ارتباط وجود ندارد.
هوش مصنوعی: او در جایگاه بالایی قرار دارد و همتای قوامالدین است، با ویژگیهای خوشایند و پیوند نیکو، و تدبیرش نیز خوش شانسی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: تو در پادشاهی مانند معزالدین هستی، که فرماندهی را در دست داری و مخالفان را شکست میدهی و نسبت به بندگان خود مهربان و دستگیر هستی.
هوش مصنوعی: اگر تمام مردم یکدفعه زبان بگشایند، نمیتوانند حتی به اندازه یک دهم از ویژگیهای شما را توصیف کنند.
هوش مصنوعی: کشور روشن و آسمان آراسته به نور توست، زیرا تو همان خورشید درخشان و او همان ماه تابان هستی.
هوش مصنوعی: خداوندی که عالم و آگاه است به رازهای دل همه موجودات، از آنچه در دلها میگذرد آگاه است.
هوش مصنوعی: دل صاحبقلب به پایدار بودن تو قوی و محکم است و چشمان یارانش به دیدار تو بسیار مشتاق و نگرانند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه در دنیا به خاطر سیارههایی مانند زحل و بهرام است، اما شادی و خوشحالی از سیارههای هرمز، مهر، مه و زهره و تیر ناشی میشود.
هوش مصنوعی: از دو سیاره، دشمنان تو غم و اندوه را به خود اختصاص دادهاند، اما از این پنج سیاره، برای تو شادی و خوشی به ارمغان خواهد آورد.
هوش مصنوعی: باد در میان مسلمانان و در دین خدا، نامه، خطبه و سکه به تأثیر و اعتبار کلام تو، دارای اهمیت و ارزش ویژهای است.
هوش مصنوعی: دشمنان تو با من آشنا نیستند و من هم با آنها نمینالم، اما دوستانت همیشه در نوشیدنی و گلایههایشان به یاد تو هستند.
هوش مصنوعی: محفل شاداب و خوشحالتی برپا است و تو هم در آن حضور داری. بعد از آن، وزیر نیز به این محفل میپیوندد و ساعات خوشی را در کنار تو سپری میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند
گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر
به گز نیزه قد خصم تو میپیمایند
تا ببرند به شمشیر و بدوزند به تیر
بوستان سبز شد و مرغ در آمد به صفیر
ناله مرغ دلارام تر از نغمه زیر
ابر فروردین گویی به جهان آذین بست
که همه باغ پرندست و همه راغ حریر
گه زرهباف شود باد و گهی جوشندوز
[...]
ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر
کیست از خلق به نزدیک تو هشیار، و خطیر
گر خطیر آن بودی کهش دل و بازوی قوی است
شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر
ور به مال اندر بودی هنر و فضل و خطر
[...]
در زمانی بجهان آن دو بگردند دلیر
وز جهانی بزمان آن دو بر آرند دمار
چون نگه کرد بدان دخترکان مادر پیر
سیر بودند یکایک، چه صغیر و چه کبیر
کردشان مادر بستر همه از سبز حریر
نه خورش داد مر آن بچگکان را و نه شیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.