در هر چمن از گردش خورشید منور
دُرّست به پیمانه و مشک است به ساغر
دری که بدو روی زمین گشت موشح
مُشکی که بدو روی هوا گشت معطر
گر زنده نگشتند به گلزار و به کهسار
هم مانی صورتگر و هم آزر بتگر
کهسار چراگشت پر از صورت مانی
گلزار چرا گشت پُر از لعبت آزر
بر طرف چمن هست مگر تخت سلیمان
بر فرق شجر هست مگر تاج سکندر
بس خرم و آراسته شد باغ به نوروز
ما نا که گرفته است ز روی بت من فر
تشبیه بهار ای بت دلبند بلا جوی
هرچ آن نگرم با صفت توست برابر
تا بیچ و خم از زلف تو بر دست بنفشه
تا راستی از قد تو بر دست صنوبر
چون خط تو آمد به صفت سنبل و شمشاد
چون عارض رنگین تو آمد گل احمر
در کوه نگه کردی و در باغ گذشتی
تا چون رخ و چون چشم تو شد لاله و عبهر
نینیکه صفات تو ز خوبی و ملاحت
صد بار ز تشبیه بهارست نکوتر
هرگز نبود خَمّ بنفشه به سر ماه
واینک به سر ماه شد آن زلف چو چنبر
هرگز ز صنوبر نبود تافته خورشید
وز قدّ تو شد تافته خورشید منور
با سنبل و شمشاد دو پیکر نبود جفت
جفت خط مشکین تو گشته است دو پیکر
برگل نبود سلسله از عنبر سارا
صد سلسله بر عارض تو هست ز عنبر
لاله نکند بستر و بالین ز شب تار
شب را ز رخ توست چه بالین و چه بستر
عبهر نکند غمزه و دل نگسلد از تن
زلف تو کند غمزه و دل بگسلد از بر
چونانکه تو از خوبی و گیتی زبهارست
از مدح خداوند دلم هست توانگر
من بندهام و بندگیم هست مُطَوّق
من دوستم و دوستیام نیست مزور
در بندگی آنجا که تو را حلقه مراگوش
در دوستی آنجا که تو را پای مرا سر
صد بوسه دهم برکف بای تو من امروز
عذرم بپذیری و مرا داری باور
آن لب که کف پای تو امروز ببوسد
فرداش علی بوسه دهد بر لب کوثر
تا خشنودی، عفو و رضای تو نباشد
عاطر نشود خاطر من بندهٔ چاکر
تا پیرهن یوسف یعقوب نباشد
روشن نشود دیدهٔ یعقوب پیمبر
تا سعد دهد نفع و کند عیش مُهَنّا
تا نحس کند ضر و کند رنج میسر
تقدیر قدر حکم تو را گشته متابع
تاثیر فلک امر تو را گشته مسخر
باقی به تو تایید چو اجسام به ارواح
قائم به تو اقبال چو اَعراض به جوهر
نوروز تو و عید تو فرخنده و میمون
مستقبلت از ماضی خرمتر و خوشتر
از سعد نصیب وَلیت باد همه نفع
وز نفع نصیب عدویت باد همه ضرّ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شاعرانه، به وصف زیباییهای بهار و رابطه آن با محبوب و معشوق میپردازد. شاعر به گردش خورشید و شکوفایی گلها اشاره میکند و از تأثیرات مثبت بهار بر طبیعت و دل انسان سخن میگوید. او از زیبایی معشوق خود میگوید و او را بهار زندگیاش میداند که هر زیبایی و خوبی را در خود جای داده است. همچنین، شاعر به بندگی و دوستیاش نسبت به معشوق اشاره میکند و از عشق و ارادت خود سخن میگوید. در نهایت، متن با دعا برای خوشیها و سعادتهای آینده به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: در هر چمنی، نور خورشید به زیبایی میدرخشد و گلها مانند مرواریدها در اندازههای مختلف و با عطر دلانگیز به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: دری که بر زمین قرار دارد، زیبا و دلنشین است، مانند مشک خوشبویی که در هوا پخش شده است و عطرش همه جا را خوشبو کرده است.
هوش مصنوعی: اگر در باغ و کوهستان نیز زنده نماندند، تو همچنان به عنوان مجسمهساز و بتساز باقی خواهی ماند.
هوش مصنوعی: کوهستان چرا پر از تصاویر زیبا شده است و گلزار چرا پر از معشوقههای دلربا شده است؟
هوش مصنوعی: شاید تخت سلیمان بر روی درخت باشد، یا ممکن است تاج سکندر بر روی درختی قرار گرفته باشد، اما این تنها تصوری است و واقعیت متفاوت است.
هوش مصنوعی: باغ ما در نوروز بسیار شاداب و زیبا شده است، چرا که زیبایی چهره محبوب من بر آن تاثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: بهار را به تو تشبیه میکنم، ای معشوقهی عزیزم. هرچه در بهار میبینم، در زیبایی و ویژگیها، برابر با توست.
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند پیچ و خمهای زیبا، بر روی دست بنفشهها قرار گرفته و قد تو نیز به اندازهای راست و بلند است که بر روی درختان صنوبر تکیه میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که خط تو ظاهر شد، همانند سنبل و شمشاد زیباست و هنگامی که رنگ چهرهات نمایان شد، مانند گل قرمز درخشان است.
هوش مصنوعی: در کوه برایت دقت و توجه شده و در باغ به زیبایی و لطافت گذراندهای تا شقایق و گلهای عبهر به مانند چهره و چشمان تو زیبا و دلانگیز شوند.
هوش مصنوعی: نینی، که ویژگیهای تو از زیبایی و دلربایی، صد بار از تشبیههای بهاری زیباتر است.
هوش مصنوعی: هرگز خمیدن گل بنفشه در آغاز ماه نبود و اکنون زلفش به دور سرش مانند چنبر است.
هوش مصنوعی: هیچ صنوبر یا درختی نمیتواند مانند تو نورانی باشد؛ نور خورشید از قامت تو تابیده است و روشناییاش به واسطهی توست.
هوش مصنوعی: با گلهای خوشبو و درختان زیبا، دو موجود شکل گرفتهاند که در کنار هم جفت نشدهاند. اما با خطهای سیاه تو، دو موجود دیگر به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: بر روی گل، رشتهای از بوی خوش عطر مورد عشق نیست، اما بر چهره تو صد رشته از بوی خوش عطر وجود دارد.
هوش مصنوعی: در شب تار که همه جا پر از ظلمت است، لاله (گل) نمیتواند خود را بر روی بستر و بالین قرار دهد، زیرا این شب تار ناشی از زیبایی و روشنی چهره توست. بنابراین اینکه بخواهد بر روی چیزی بخوابد یا استراحت کند، به خاطر وجود تو و چهرهات کمنور میشود.
هوش مصنوعی: اگر نگاه تو بیمحابا و شیطنت نباشد، دل از تن تو جدا نمیشود، اما وقتی که با ناز و غمزهی خود بر دل میزنی، دل از آغوشت میگسست و جدا میشود.
هوش مصنوعی: تو مانند زیبایی و خوبیت، جهان را پر از سرزندگی کردهای و دل من هم به خاطر ستایش خداوند ثروتمند و پر از نعمت است.
هوش مصنوعی: من غلام و بندهام و این بندگی بر گردن من است. دوست من کسی است که به من وفادار است، ولی دوستیاش به صورت نفاق و فریب نیست.
هوش مصنوعی: در زمینه اطاعت و بندگی، وقتی تو را در زنجیر عشق خود قرار میدهی، در دوستی و صمیمیت، هنگامی که تو برای من مانند پای من میشوی.
هوش مصنوعی: من امروز صد بوسه بر دستانت میزنم، لطفاً مرا ببخش و این را بدان که به تو ایمان دارم.
هوش مصنوعی: لبی که امروز پای تو را میبوسد، فردا علی بر لب کوثر بوسه خواهد زد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو راضی و بخشنده نباشی، دل من آرام نمیگیرد و نمیتواند شاد باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که پیراهن یوسف در دست یعقوب نباشد، چشمان یعقوب به روشنی نخواهد رسید. این یعنی در absence از نشانهای خاص، امید و اشتیاق به بهبود و روشنایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که خوشی و نفع به همراه دارد و زندگی را زیبا میکند، خوب است، اما اگر بدشانسی و ضرر بیاورد، رنج و سختی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: سرنوشت به خواستههای تو پیرو شده و تأثیرات آسمان نیز تحت فرمان تو قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: همانطور که اجسام به روحها وابستهاند و وجودشان به وجود آنهاست، باقیماندن و ثبات تو نیز به تأیید و حمایت تو بستگی دارد. همچنین، مانند اینکه اعراض به جوهر متکیاند، تو نیز در خوشاقبالی و موفقیت به جوهر و اصل خود وابستهای.
هوش مصنوعی: نوروز و عید تو خوشآمد و مبارک باشد و آیندهات از گذشتهات شادتر و خوشتر باشد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که از سعد و خوشبختی بهرهمند شوی و تمام منفعتها برایت باشد. همچنین امیدوارم که از نفع و سودی که به دست میآوری، هیچ ضرری متوجهات نگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسیار دعا کردم کاین روز ببینم
امروز بدیدم ز دعا کردن بسیار
ای چنبر گردنده بدین گوی مدور
چون سرو سهی قد مرا کرد چو چنبر
وز موی و رخم تیرگی و نور برون تاخت
تا زنده شب تیره پس روز منور
هر وعده و هر قول که کرد این فلک و گفت
[...]
دهقان به تعجب سر انگشت گزانست
کاندر چمن و باغ ، نه گل ماند و نه گلنار
پر بار بسال اندر یکبار بود گل
روی تو مرا هست همیشه گل پر بار
ای آذر تو بافته از غالیه چادر
اندر دل عشاق ز دست آذرت آذر
زلفین تو ریحان دل عشاق تو جنت
دیدار تو خور دیده عشاق تو خاور
نه سرو سهی چون تو و نه لاله خودرو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.