ای به رخسار و به عارض آفتاب و مشتری
آفتاب و مشتری را من به جانم مشتری
داری از سنبل نهاده سلسله بر آفتاب
داری از عنبر کشیده دایره بر مشتری
از سر زلف سیه با حلقههای سنبلی
از خم جَعْد و شکن با تودههای عنبری
تا ندیدم زلف مشکینت ندانستم که هست
تار تبت حلقه حلقه بر جهاز ششتری
لالهگون روی تو دارد دیدهٔ من لالهگون
چنبر زلف تو دارد قامت من چنبری
نقش کشمیری نماید زشت پیش روی تو
پیش بالای تو باشد پست سرو کشمری
تا نگار ایزدی بر عارضت گشت آشکار
گشت پنهان زیر خاک اندر نگار آزری
گر به چین از صورت رویت یکی نسخه برند
بتگران چین همه توبه کنند از بتگری
خدمت تو واجب آمد بر همه نیکاختران
زانکه تو در خدمت شاهنشه نیکاختری
خسرو دنیا ملکشاه آن خداوندی که هست
دین و دولت را ز شمشیرش پناه و یاوری
هرچه باید خلق را از حشمت و عِزّ و شرف
ایزد آن جمله به او دادست جز پیغمبری
تیغ او هر آدمی را رام کرد اندر جهان
از پری و دیو تا کی چون جم از انگشتری
صحبت دیو و پری واجب نباشد در خرد
آدمی را رام کردن بهتر از دیو و پری
در خرد یک داستان مدح او اولیتر است
از هزاران داستان بهمنی و نوذری
آن بزرگان گر شوندی زنده در ایام او
خط دهندی پیش او در بندگی و چاکری
شهریارا تخت تو گویی سپهری دیگرست
زانکه تو بر تختگویی آفتاب دیگری
آفتاب است و تویی آنگه سپهرست و زمین
بر سپهر او داورست و بر زمین تو داوری
او ز گنبدها که دارد در چهارم گنبدست
تو ز کشورها که داری در چهارم کشوری
آب دریا قطره قطره لؤلؤ مکنون شود
گر به چشم همت اندر آب دریا بنگری
وز شرف بر شاخ طوبی سرفرازد هر درخت
چون تو از بهر تماشا بر صفاهان بگذری
یبغو و طغرلبک و جغری بک و الب ارسلان
حاضرند ایدر به معنی تا تو تنها ایدری
بلکه توزایشان بسی عادلتری کان خسروان
جمله دنیاپروران بودند و تو دین پروری
آفتاب دولت تو بر زمینگسترده باد
تا بساط شهریاری بر ثریا گستری
تا به حشمتکام رانی تا به همت زردهی
تا ز دولت شاد باشی تا ز نعمت برخوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و مقام والای یک شخصیت خاص صحبت میکند، که به آفتاب و مشتری تشبیه شده است. شاعر به توصیف زیبایی چهره و زلف این شخص میپردازد و برتری او را نسبت به دیگران نشان میدهد. او همچنین به قدرت و مدد الهی در حکومت این فرد اشاره میکند و از او به عنوان پناه و یاوری برای دین و دولت یاد میکند. شاعر قدرت این شخص را در رام کردن دیو و پری و برقراری عدالت در دنیا ستایش میکند و میگوید که وجود او سبب رونق و خوشبختی جامعه است. در انتها، شاعر آرزو میکند که حکومت این شخص همواره پربار و با شایستگی باشد.
هوش مصنوعی: ای تو که مانند آفتاب و ماه در چهرهات نور و زیبایی ساطع است، من به خاطر تو جانم را نیز فدای محبتت میکنم.
هوش مصنوعی: تو با گل سنبل، زنجیری بر آفتاب درست کردهای و با عطر عنبر، دایرهای بر سیاره مشتری کشیدهای.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیباییهای موی سیاه و مجعد شخصی میپردازد. شاعر با استفاده از لغاتی چون "زلف سیاه" و "حلقههای سنبلی" به جاذبه و دلربایی موهای آن فرد اشاره میکند. کلمات "خم" و "شکن" نشاندهنده نرمی و لطافت این موهاست و "تودههای عنبری" به عطر و دریافتی خوشایند از آن اشاره میکند. بهطور کلی، این توصیف تصویری زیبا از ظرافت و جذابیت موها و عطر دلپذیر آنها را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زلفهای مشکیات را ندیدم، نمیدانستم که تارهای دل و جانم به چه اندازه به هم ریخته و در هم پیچیدهاند.
هوش مصنوعی: چشمهای من به رنگ لاله است و زیبایی موهای تو چون حلقهای دور گردن من پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: نقش و زیباییهای کشمیر در برابر تو زشت و حقیر به نظر میرسد، زیرا بلندی و زیبایی سروهای کشمیری در مقابل تو پایینتر است.
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب الهی بر چهرهات نمایان شد، زیبایی که در زیر خاک پنهان بود، به وضوح آشکار گردید.
هوش مصنوعی: اگر یکی از زیباییهای چهرهات به چین برود، تمام بتپرستان چین نیز از بتپرستی خود توبه خواهند کرد.
هوش مصنوعی: خدمت کردن به تو برای همه افرادی که دارای خوبی و نیکی هستند، لازم و ضروری است؛ زیرا تو در خدمت به شاهنشاه نیکوکار هستی.
هوش مصنوعی: ملکشاه، پادشاه بزرگ و فرمانروای جهان، حافظ دین و دولت است و شمشیر او پشتیبان و حامی آنهاست.
هوش مصنوعی: هرچه که خداوند به مردم از بزرگمنشی، عزت و شرافت عطا کرده، همه را به آنها بخشیده است جز مقام پیامبری.
هوش مصنوعی: تیغ او توانسته است هر انسانی را تحت اختیار خود درآورد، حتی موجودات افسانهای مانند پریها و دیوان تا اینکه مانند جم، صاحب قدرت و عظمت شده است.
هوش مصنوعی: صحبت از موجودات خیالی و افسانهای لازم نیست، بهتر است که انسان را تربیت کنیم تا به جای پرداختن به این موضوعات، به اصلاح و تربیت خود بپردازد.
هوش مصنوعی: درک و تفکر درباره یک داستان که در آن به ستایش او پرداخته شده، از هزاران داستان دیگر که به شخصیتهای دیگر مربوط میشود، مهمتر و باارزشتر است.
هوش مصنوعی: اگر آن بزرگان در زمان او زنده شوند، در خدمت و اطاعت او به پای میافتند و خط و نشان برای او ترسیم میکنند.
هوش مصنوعی: شهریارا، وقتی بر فراز تخت نشستهای، به نظر میرسد که جای تو دنیایی دیگر است، زیرا تو مانند آفتاب جدیدی بر این تخت میدرخشی.
هوش مصنوعی: وقتی تو درخشان و مانند آفتاب هستی، آسمان و زمین هم تحت تاثیر وجود تو قرار میگیرند و در زمین تو حکمفرمایی و قضاوت میکنی.
هوش مصنوعی: او دارای چهار گنبد است و تو هم از میان کشورها دارای چهار کشور به شمار میروی.
هوش مصنوعی: اگر با نگاهی بلندپروازانه به دریا بنگری، آب دریا میتواند به خودی خود تبدیل به مرواریدی قیمتی شود.
هوش مصنوعی: هر درختی مانند تو از بلندای شرافت بر شاخههای درخت طوبی سربلند میکند، چون برای تماشای زیبایی اصفهان عبور میکنی.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به برخی شخصیتها و حوادث تاریخی میشود. بیگمان، این افراد با هم در یک مکان حضور دارند و در این فضا، اشاره میشود که تو در اینجا تنها هستی. به عبارت دیگر، این یک نوع تأکید بر تنهایی فرد در میان آن همه شخصیتها و قدرتها است.
هوش مصنوعی: تو در عدالت از تمامی پادشاهان برتری، زیرا آنها تنها به دنیای خود توجه داشتند، اما تو به پرورش دین و معنویت میپردازی.
هوش مصنوعی: امیدوارم که موفقیت و خوشبختی تو همچون آفتاب بر زمین بدرخشد و باعث شکوفایی و قدرت تو باشد تا بتوانی بر بلندیهای عالی حکمرانی کنی.
هوش مصنوعی: تا در زندگیات با جلال و شکوه باشی، تا به تلاش و ارادهات تکیه کنی، تا از نعمتها بهرهمند باشی و از خوشبختی لذت ببری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جهان را دیدن تو فال مشتری
کیست آن کو نیست فال مشتری را مشتری
گر ز عنبر بر سمن عمدا تو افکندی زره
آن زره که کاشته است از غالیه بر ششتری
آهوی بزمی تو با کبر پلنگانت چکار
[...]
ای شکسته تیره شب بر روی ، روشن مشتری
تیره شب بر روی روشن مشتری در ششتری
از شکر بر نقره داری دانۀ یاقوت سرخ
وز شبه بر عاج داری حلقۀ انگشتری
زلف مشکین تو پنداری که آزر بر نگاشت
[...]
ای شکنج زلف جانان بر پرند ششتری
سایبان آفتابی یا نقاب مشتری
توده توده مشک داری ریخته بر پرنیان
حلقه حلقه زلف داری بافته بر ششتری
گاه بر گلنار تازه شاخهای سنبلی
[...]
ترک من دارد شکفته گُلستان بر مشتری
مشتری بر سرو و سرو اندر قبای شُشتری
بر سمن یک حلقهٔ انگشتری دارد ز لعل
وز شبه بر ارغوان صد حلقهٔ انگشتری
در جهان هرگز نگار آزری گویا نشد
[...]
ای پدیدار آمده همچون پری با دلبری
هر که دید او مر ترا با طبع شد از دل بری
آفتاب معنی از سایت بر آید در جهان
زان که از هر معنیی چون آفتاب خاوری
زهره مزهر بر تو سازد کز عطارد حاصلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.