مرا گذر بهسوی کوی یار باید کرد
زدیده بر سرکویش نثار باید کرد
چو در فتاد بهدام آن نگار سیم اندام
سه بوسه از دو لب او شکار باید کرد
چو وصل بر سر کوی استوار خواهد شد
در سرای به قفل استوار باید کرد
همه حدیث سماع و شراب بایدگفت
همه حکایت بوس وکنار بایدکرد
وگر به وقت صبوح از خمار باشد رنج
شراب و بوسه علاج خمار باید کرد
چو یار نیست به دست آرزوست اینکه مرا
نخست باری تدبیر یار باید کرد
شفیع باید بردن مگر بسازد یار
چو یار ساخته شد سازگار باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و تلاش برای رسیدن به معشوق است. شاعر در آن از احساسات و آرزوهایش برای دیدار یار و لذت بردن از moments شیرین با او صحبت میکند. او به اهمیت بوسهها، شراب و لحظههای معنوی در عشق اشاره دارد و میگوید که باید برای رسیدن به یار تلاش کند و در نبود یار، تدبیری اتخاذ کند. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که باید برای سازگاری و آشتی با یار آماده شود.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به معشوق، باید راهی را پیمود و در مسیر او، هدیهای از عشق و ارزشی به چشمهایش تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که به دام آن زیبای خوشاندام افتی، باید سه بوسه از دو لب او بگیری.
هوش مصنوعی: زمانی که محبت و وصل در جایی برقرار شود، باید در آن مکان با عشق و تعهد به شکل محکمی از آن نگهداری کرد.
هوش مصنوعی: همه داستانها درباره شنیدن و نوشیدنی خوش باید بیان شود و همه روایتها درباره بوسه و آغوش باید انجام گیرد.
هوش مصنوعی: اگر در صبح زود از مستی رنج میبری، باید برای درمان این مستی از شراب و بوسه استفاده کنی.
هوش مصنوعی: وقتی یار حضور ندارد، آرزوها به دست نمیآیند. بنابراین، ابتدا باید برای رسیدن به یار برنامهریزی کرد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به شفاعت و کمک از دیگران، باید ابتدا رابطهی خوبی برقرار کرد. زمانی که این رابطه خوب برقرار شد، باید به سازگاری و هماهنگی بپردازیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا کر بدر . . . ن یار باید کرد
بزخم خرزه، در . . . ن فکار باید کرد
اگر بدانم کو را دو . . . یه باشد و بس
ز روی شفقت، . . . یه چار باید کرد
وگر درم دهم و بی درم جمع ندهد
[...]
اگر شکایتم از هجر یار باید کرد
نه یک شکایت و ده صد هزار باید کرد
وگر نثار ره وصلش اختیار کنم
نه در اشک که جانها نثار باید کرد
گرش درست بود وعده وصال چه باک
[...]
سحرگهان سوی بستان گذار باید کرد
تفرّجی به جهان در بهار باید کرد
نظر به قدرت بیچون وی چگونه به جان
به چشم هوش در این لاله زار باید کرد
که گل ز خار برآورد و لاله را از خاک
[...]
رسید موسم گل ترک کار باید کرد
نظاره گل روی بهار باید کرد
شکوفه وار اگر خرده زری داری
نکرده سکه نثار بهار باید کرد
اگر ضرور شود صید بهر دفع ملال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.