ای آمده ز مشرق پیروز و کامکار
کرده نشاط مغرب دلشاد و شاد خوار
داده قرار زاول و هند و نهاده روی
بر عزم آنکه روم و عرب را دهی قرار
از دودمان و گوهر سلجوق چون تو کیست
صاحبقران عالم و سلطان روزگار
زان هفت پادشا که ز سلجوق بودهاند
کس را نداد آنچه تو را داد کردگار
جز تو به یک زمان که برآورد در جهان
از پادشاه و لشکر زاولستان دمار
جز تو که کرد بر در غزنین و نیم روز
صد ساله گنج و مملکت خصم تار و مار
جز تو به ساعتی که گرفت از ملوک دهر
هفتاد پیل مست و چهل تخت شاهوار
اندر دیار توران و اندر دیار هند
بهرام شاه و خان ز تو گشتند تاجدار
سلطان نشان نبود چو تو هیچ پادشاه
خاقان نشان نبود چو تو هیچ شهریار
هر شاه نیست چون تو جهانگیر و مُلکبخش
هر مرد نیست حیدر و هر تیغ ذوالفقار
اقرار دادهاند همه آفریدگان
کز نصرت آفرید تو را آفریدگار
در شاهنامه گرچه شگفت است و نادرست
اخبار جنگ رستم و رزم سفندیار
بیش از سفندیار و زیادت ز رستم است
هر پهلوان ز لشکر تو روز کارزار
هستی تو چون سلیمان بر اسب بادپای
هستی تو چون فریدون با گرز گاوسار
با گرز چیرهتر که فریدون کند نبرد
بر باد خوبترکه سلیمان شود سوار
روزی که تیغ گیری و مردی کنی به رزم
خورشید و ماه را نتوان دید از غبار
روزی که جام گیری و شادی کنی به بزم
بینند بر زمین مه و خورشید صدهزار
اندر پناه عدل تو هستند بیگزند
از چرغ و باز و شاهین کبکان کوهسار
وز فرﹼ دولت تو شدستند مهربان
بر آهوان دشتی شیران مرغزار
هنگام جود فرق و تفاوت بسی بود
از دست بَدره بار تو تا ابر قطره بار
کان را زآب صرف بود قطره بیقیاس
وین را ز زرﹼ ناب بود بدره بیشمار
ای خیل بندگان تو چون سیل بر جبال
وی فوج جنگیان تو چون موج در بحار
گر بر شکارگاه تو قیصر کند گذر
نخجیر و مرغ پیش تو راند گه شکار
ور سوی بارگاه تو فغفور بگذرد
مهره زند به چهر بساط تو روزبار
امسال گرد اسب تو خیزد ز قیروان
گر پار خواست گرد سپاهت ز قندهار
بر جان آن کسی نخورد زینهار چرخ
کوبندهوار پیش تو آید به زینهار
ور خصم کارزار تو را آرزو کند
گردد ز کارزار تو بر خصم کار زار
خواهد سپرد ملک جهان را به تو خدای
افزون از آنکه هست تو را وهم و انتظار
او حق شناس توست تو فضلش همی شناس
او حقگزار توست تو شکرش همیگزار
شاه بزرگواری و از فر طلعتت
شادست و خرم است وزیر بزرگوار
همچون گل بهار رخ خواجه بشکفید
کز تو سرای خواجه بیاراست چون بهار
حاصل شد از حضور تو امروز خواجه را
تاریخ حشمت و سبب عز و افتخار
چون یادگار جد و پدر در جهان تویی
از عم خویش خواجه تو را هست یادگار
پیش معز دین نسزد جز قوام دین
در پیش اختیار نزیبد جز اختیار
اسباب شاهی از هنر توست مستقیم
اصل وزارت از قدم اوست استوار
تو صاحبِ حُسامی و او صاحبِ قلم
تو مملکت ستانی و او مملکت نگار
گر جان ز بهر خدمت و مهرت نداشتی
اندر ضیافت تو ز جان ساختی نثار
از کردگار خویش برای صلاح خلق
خواهد همی بقای تو پنهان و آشکار
حون در بهار کار توشادی و عشرت است
آن به که خواجه نیز بود در میان کار
اندر نسیم بادهٔ تو باد دولت است
چون بروزد به مرد شود مرد بختیار
از بادهٔ تو به که بزرگان شوند مست
تا عقل بیحجاب بود مغز بیخمار
تا در مدار باشد همواره هفت چرخ
تا زیر هفت چرخ طبایع بود چهار
پیوسته بر مراد و هوای دل تو باد
این چار را تولد و آن هفت را مدار
امروز باد بخت تو پیروزتر ز دی
و امسال باد بخت تو فرخندهتر ز پار
تو خسرو زمان و زمان با تو نیک عهد
تو داور جهان و جهان با تو سازگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به ستایش یک پادشاه بزرگ میپردازد که از نسل سلجوقیان است و بر دنیای اسلام حکمرانی میکند. او را پیروز و کامکار توصیف کرده و تأثیر او را بر کشورها و ملتهای مختلف برجسته میسازد. به این پادشاه نسبتهای بلندی چون سلیمان و فریدون داده میشود و از قدرت و شکوه او سخن به میان میآید. همچنین از انصاف و عدالت او یاد شده و به تأثیر مثبت او بر زندگی مردم و وزیرانش اشاره میشود. شاعر بیان میکند که او اسباب پادشاهی را به دست دارد و در مقام خود به شکوه و عظمت رسیده است. نهایتاً، امیدوار است که بخت و سرنوشت او همواره نیکو و پیروز باشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از سوی مشرق آمدهای و پیروز و موفق هستی، دلهای مردم در مغرب را شاد کردهای و آنها را خوشحال و شاد میکنی.
هوش مصنوعی: این بیت به بحث قرار و پیمان در میان اعراب و ممالک مختلف اشاره دارد. گوینده از تلاشهای خود برای ایجاد آرامش و ثبات در میان مردم روم و عرب سخن میگوید. او به این موضوع اشاره میکند که با توجه به ویژگیهای مختلف سرزمینها، به دنبال یافتن توافقی است که به ایجاد یک شرایط امن و پایدار برای همه کمک کند.
هوش مصنوعی: از خانواده و نسل سلجوقی، آیا کسی در جهان هست که به عظمت و شاهنشینی تو برسد؟
هوش مصنوعی: از میان هفت پادشاهی که متعلق به سلجوقیان بودهاند، هیچیک به کسی عطای الهیای که به تو داده شده است، عطا نکردند.
هوش مصنوعی: جز تو، هیچ کس به اندازهٔ تو در یک لحظه، از پادشاه و لشکر زاولستان در این جهان تباهی به بار نیاورده است.
هوش مصنوعی: جز تو کسی نیست که در غزنین، در ساعتی از روز، به مدت صد سال، خزانه و قلمرو دشمن را نابود کند.
هوش مصنوعی: غیر از تو، در زمانی که هفتاد فیل مست و چهل تخت شاهانه از دست پادشاهان به دنیا آمدند، هیچ کس دیگری نبوده است.
هوش مصنوعی: در سرزمینهای توران و هند، بهرام شاه و خان از تو تاجدار شدند و سلطنت پیدا کردند.
هوش مصنوعی: هیچ پادشاهی به بزرگی و مشخصاتی چون تو وجود ندارد؛ هیچ حاکمی را نمیتوان پیدا کرد که به عظمت تو باشد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ویژگیهای خاص و برجسته یک شخصیت اشاره میکند و میگوید که هر پادشاهی تواناییهای تو را در گسترش سلطنت و قدرت ندارد. همچنین، او به این نکته تاکید میکند که هر مردی به اندازهی حیدر (علی) شجاع و فداکار نیست و هر شمشیری به اندازهی ذوالفقار (شمشیر علی) قدرت و اثرگذاری ندارد. به عبارتی، شاعر بر این امر صحه میگذارد که برخی افراد و ابزارها ویژگیها و قابلیتهای خاصی دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
هوش مصنوعی: همه موجودات به این حقیقت اعتراف کردهاند که تو را، ای آفریدگار، به عنوان یاریکننده خلق کردهای.
هوش مصنوعی: در شاهنامه، خبرهایی درباره جنگ رستم و سفندیار وجود دارد که ممکن است عجیب و غیرواقعی به نظر برسند.
هوش مصنوعی: هر قهرمان از لشکر تو در میدان جنگ بیشتر از سفندیار و از رستم قویتر و توانمندتر است.
هوش مصنوعی: وجود تو مانند سلیمان است که بر اسب بادپایی سوار است و وجههات مانند فریدون است که با گرز پرقدرتش به میدان میآید.
هوش مصنوعی: فریدون با قدرت و توان بیشتری جنگ را به پیش میبرد تا اینکه سلیمان بر اسب سوار شود.
هوش مصنوعی: روزی که توانایی و شهامت جنگیدن پیدا کنی، در نبرد با خورشید و ماه، گرد و غبار چنان زیاد خواهد بود که نمیتوان آنها را دید.
هوش مصنوعی: روزی که تو با شادی و نشاط به جشن و میگساری مینشینی، بر زمین مانند خورشید و ماه، زیبایی و روشنی زیادی خواهد بود.
هوش مصنوعی: در سایهی عدالت تو، آنها امن هستند و از خطر شکارچیان و پرندگان درنده در اماناند.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمتی که تو به آن مهربانی بر آهوهای دشت افکندهای، شیران در مرغزارها هم با آنها مهربان شدهاند.
هوش مصنوعی: در لحظهای که برکات و بخششها نازل میشود، تفاوتهای زیادی بین انسانهای بخشنده و ابرهایی که باران میبارند وجود دارد.
هوش مصنوعی: به مانند اینکه یک قطره از آب خالص و بینظیر، به اندازهای کم و ناچیز است، در همین حال، یک سکه از طلا نیز میتواند همچون یک خروار بینهایت از همان طلا ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: ای گروهی از بندگان تو که مانند سیل بر کوهها میریزید، و لشکرهای تو همچون امواج در دریاها هستند.
هوش مصنوعی: اگر قیصر بر شکارگاه تو بگذرد، آهو و پرندهها را به سوی تو روانه میکند تا شکار کنی.
هوش مصنوعی: اگر کسی به پیشگاه تو بیفتد و در کنار تو قرار گیرد، همچون مهرهای در بازی، تمام روزهای خوب و خوشی را در دنیای تو تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: امسال گرد و غبار اسب تو از قیروان بلند میشود، اگر پارس خواست، گرد و غبار سپاهت از قندهار برمیخیزد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو نزدیک شود و مانند چرخ ستمگر بر او فشار آورد، از او بپرهیز.
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو آرزوی جنگ با تو را داشته باشد، این نشان میدهد که تو چقدر در میدان نبرد قوی هستی و همین باعث میشود که او نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: خداوند قصد دارد که تمام دنیا را به تو بسپرد، بر این اساس که تو بیشتر از آنچه هستی، در خیال و آرزویتی.
هوش مصنوعی: او به حق و حقوق تو آگاه است و تو هم باید او را به خاطر لطف و رحمتش بشناسی. او به تو خدمت کرده و تو هم باید از او قدردانی کنی.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگوار، تو چهرهای درخشان داری و وزیر بزرگوار تو همواره خوشحال و شاداب است از وجود تو.
هوش مصنوعی: چهرهی دلانگیز و زیبای خواجه مانند گلهای بهار شکفته و زیبا شود، چرا که معشوق با حضورش خانه و زندگی خواجه را به زیبایی بهاری میآراید.
هوش مصنوعی: حضور تو امروز باعث شد که خواجه به شهرت و عزت و افتخار دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: تو در این جهان یادگار جد و پدرت هستی و از عمویت، خواجهای به یاد تو مانده است.
هوش مصنوعی: در برابر معز دین، تنها قوام دین شایسته است و هیچ چیز دیگری در برابر اختیار مناسب نیست.
هوش مصنوعی: ابزار و وسایل فرمانروایی به خاطر هنر و توانایی تو فراهم آمده است و اصل و اساس مدیریت و وزارت به قدمت و تلاش تو پیوند دارد.
هوش مصنوعی: تو دارای زیبایی و جذابیتی و او صاحبِ دانش و هنر است؛ تو از دیگران چیزی میگیری و او آن را با قلمش به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر برای خدمت و محبتت جانم را نمیدادم، در مهمانیات جانم را فدای تو میکردم.
هوش مصنوعی: خداوند برای بهبود و خوشبختی مردم، هم به صورت آشکار و هم به صورت پنهان، از تو محافظت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: زندگی در بهار، مملو از خوشی و شادی است، که از آن بهتر این است که در کنار دوستان و عزیزان هم باشی و این لحظات را با هم تقسیم کنید.
هوش مصنوعی: در نسیم خوش بادهٔ تو، حالتی از خوشبختی و prosperity وجود دارد. زمانی که این حالت به انسان دست میدهد، شخص به انسانی موفق و خوشبخت تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: شراب تو، نوشیدن را به قدری خوشایند میکند که حتی بزرگان نیز بیمار عشق میشوند. زمانی که عقل از حجابهای دنیوی آزاد شود، فکر و اندیشه به آرامش دست مییابند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که چرخهای طبیعت همواره در حرکت و گردشاند و این چرخها به هفت نوع مختلف تقسیم میشوند که چهار نوع آن زیر نظر این هفت نوع فعالیت میکنند. به عبارت دیگر، جهان و طبیعت به گونهای سازماندهی شدهاند که همیشه در حال چرخش و تغییر هستند.
هوش مصنوعی: همواره برآورده شدن خواستهها و آرزوهای قلبیات باد، این چهار روز را برای جشن تولد و آن هفت روز را برای ادامهدادن بگذران.
هوش مصنوعی: امروز حال و روز تو بهتر از دیروز است و امسال هم خوشبختیات بیشتر از سال گذشته خواهد بود.
هوش مصنوعی: تو بهترین و محبوبترین فرد در زمان هستی و زمان هم با تو در دوستی و وفاداری است. تو قاضی و داور زندگی هستی و دنیا نیز با تو هماهنگ و سازگار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.