گنجور

 
سوزنی سمرقندی

ز روزگار به جان آمدم ز غم بشتاب

اگر بنالم جای است ازین عنا و عذاب

زمانه میدهدم گوشمال و می زندم

مگر که خیک شد ستم زمانه را دریاب

مثل زنند که شاعر دروغگوی بود

خطاست باری نزد من این مثل نه صواب

بباب مدح خداوندگار و قصه خویش

بجان پاک پیمبر که نیستم کذاب

ایا گزیده اولاد پاک پیغمبر

بجاه خویش بدین قصه برنویس جواب

رسید خیل زمستان و آن تموز برفت

که خلق زنده بی آتش همی شدند کباب

زبر و جود تو دارم تمام جامه تن

تمام بقعه و فرزند خود برونق و آب

بصدر بار تو بردارم از جهان حاجت

اگر بیک لب نان باشد و بیک دم آب

ذئاب وار بهر در نرفتم و نروم

وگر روم ز در تو منافقم چو ذئاب

تو آفتابی و مهتاب دیگران و تبش

زآفتاب توان خواستن نه از مهتاب

بتاب سال و مه ای آفتاب فضل و شرف

بر آسمان سعادت بروزگار شباب

بنای جاه تو آباد باد تا به ابد

سرای دولت اعدای تو خراب و بیاب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب

گل کبود فرو خفت زیر پرده آب

چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا

نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب

ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود

[...]

ازرقی هروی

بفرخی و سعادت بخواه جام شراب

که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب

ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری

زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب

بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

شده است بلبل داود و شاخ گل محراب

فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟

یکی سرود سراینده از ستاک سمن

یکی زبور روایت کننده از محراب

نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب

جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب

ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ

ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب

رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه